بسم الله الرحمن الرحيم
منظور كسي است كه با اسباب غير عادي بسيار قطع حاصل مي شود
مشهور: قطع قطاع اعتبار ندارد
در ظن اين حرف امكان دارد زيرا ادله حجيت محدود است و غير آن ملحق به شك مي شود اما قطع ...
ثبت: دخالت در قطع به لحاظ اشخاص غير معقول است و تناقض است
توجيه:
1- منظور قطع موضوعي است. مثل قبول شهادت و فتوا و.. زيرا ادله آنها كه موضوع واقع شده قطعا شامل قطع قطاع نمي شود
اشكال: اين علما قطع قطاع را در ضمن مسئله كثير الشك آورده اند پس منظور طرقي است
جواب: شك كه اصلا طريق نيست معنا ندارد كه بگوييم منظور طريق است
اشكال: مسئله كثير الشك در افعال نماز است و قطع در آن يقينا طريقي حساب مي شود پس به خاطر اينكه در ضمن مسئله تعداد ركعات است طريقي حساب مي شود
2- زمان قطعش مانند كسي است كه شك دارد
اشكال: اين حرف بر مي گردد به تناقض عند القاطع
3- مقدمات قطعش را خراب كني يا مرضش را ياد آور شوي
اشكال: اينها در مورد ارشاد جاهل است وربطي به قطاع ندارد
اگر هم در باب امر به معروف ببريم بازهم فرقي بين قطاع و غيرش فرق نيست (فرق هست در غير قطاع مي توان نهي كرد بخلاف قطاع)
4- اگر قطعش مخالف با واقع شد مجزي نيست زيرا در مورد قطع موضوعي كه گفته شد شارع خواهان قطع متعارف است در طريقي هم از جهت واقع هيچ قطعي مجزي نيست چه قطاع و چه غيرش
(اينجا معلوم ميشود شيخ قطع را معذر از واقع نمي داند)
5- صاحب فصول: در مواردي شارع شرط قطع را اين گذاشته كه مرض قطاع نداشته باشد. اگر در موردي عقل قطع داشت كه شارع منع نكرده قطاع حجت است اما اگر قطاع علم داشت يا احتمال مي داد كه شارع از قطع او منع كرده نسبت به خودش هم حجت نيست
اشكال: (وقتي شارع منع كرده وقتي هم عقل قطع به عدم منع كرده باشد اين قطع را چرا ميگوييد حجت است؟) آثار براي واقع است و وقتي شخص قطع پيدا كرد كشف واقع كرده و آثار را مترتب بر آن مي بيند و معنا ندارد بگوييم قطع داري اما آثار را مترتب بر آن نبين و اصلا شارع نمي تواند منع كند