ویرگول
ورودثبت نام
محمدعلی امامی
محمدعلی امامی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

محبّت درونی تمامی موجودات به امام حسین علیه السلام


در اثبات این مطلب به دو دلیل نقلی و عقلی می پردازیم:

دلیل اول: گریۀ موجودات بر امام حسین

دلیل نقلی از طریق گریۀ موجودات بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام

از ابتداي خلقت، همۀ موجودات بر اساس علم و محبّت ذاتی، شیفتۀ اهل بیت علیهم السلام بوده و محبّت ایشان را در دل خود می یافتند و در این میان محبّت نهانی به ابا عبداللّه الحسین علیه السلام ظهوري دیگر داشت، که به صورت گریۀ موجودات تبلور یافت. اینک به عباراتی که بر گریۀ تمامی مخلوقات دلالت دارد، اشارتی می نماییم:

  • 1) « بَکَی لَهُ جَمِیعُ الْخَلَائِقِ » یعنی همۀ مخلوقات بر سیدالشهدا علیه السلام گریستند. در این روایت صحیحه کلمۀ جمیع و همچنین الف و لام که بر سر کلمۀ خلائق درآمده است، بر این نکته تأکید دارد که نه فقط بعضی از مخلوقات بلکه جمیع ایشان بر اباعبداللّه الحسین علیه السلام گریستند

کافی، شیخ کلینی، ج 4، ص 57

  • 2) « یَبْکِی عَلَیْهِ کُلُّ شَیْ ءٍ » همه چیز بر او گریستند.

علل الشرائع، شیخ صدوق، ج 1، ص 22

  • 3) « بَکَی عَلَیْهِ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اللَّهُ » جمیع آن چه خدا آفرید بر او گریستند.

کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 166 ، باب 26 ، ح 6

  • 4) «یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ ءٍ» 2)) همه چیز بر تو بگرید.

امالی، شیخ صدوق قدس سره ، ص 17

گریستن مخلوقات متوقّف است بر علم و محبت و سوز و گداز ایشان بر سیدالشهدا علیه السلام .

گریه، ظهور سوز محبّت: گاه محبّت با سوز همراه می گردد و این همراهی یا به جهت فراق محبوب است که در درون محبّ آتشی از سوز و گداز بر می انگیزاند و یا به جهت آن است که محبّ در می یابد که محبوب در دریاي بلا غوطه ور شده، و از هر طرف تیر مصیبت بر پیکرش نشسته است.

درك فراق محبوب یا درك مصیبتی که بر او رسیده، در جان محبّ سوز و گدازي برپا نموده و درونش را مضطرب نموده و بی تاب می کند. اینجاست که سوز و آه از درون محبّ دل سوخته، به صورت گریه و ناله ظهور می کند و اشک دیدة محبّ دل داده، نشان این التهاب درونی است.

دلیل دوم: محبت عقلی

دلیل عقلی از طریق عوارض وجود

محبّت نیز از عوارض وجود بوده و هر جا وجود به جعل آید، این محبت نیز به وجود خواهد آمد. تحقق عوارض وجود دلیلی است بر پیدایش محبّت فطري در درون همه موجودات هستی، زیرا همان گونه که علم از عوارض وجود است، محبّت نیز از عوارض وجود بوده و هر جا که وجود قدم گذارد، حبّ نیز قدم خواهد گذاشت.

متعلّق محبّت فطري: این محبت نیز متعلق می خواهد، چراکه از حقایق ذات اضافه است و تحقّق حبّ بدون تحقق محبوب بالذات (که همان صورت علمی محبوب است) محال است.

متعلّق علم و محبّت فطري با یکدیگر متّحد هستند، و اتّحاد این دو به این معناست که همان حقیقتی که معلوم شماست و ذات و فطرت شما با آن حقیقت آشناست، محبوب شما نیز هست. شما در درون ذات خود او را می شناسید و به او محبّت می ورزید.

دلیل بر این مطلب آن است که محبوب بالذات اول باید متعلّق علم باشد و معلوم بالذات گردد تا بتواند متعلّق حبّ واقع شود، چراکه محبّت به مجهول مطلق محال است و از آنجا که این محبّت عین وجود هر موجود و خلقت اوست، فقط به امري تعلّق می گیرد که آن موجود علم فطري به آن داشته باشد. در نتیجه متعلّق محبّت فطري باید همان متعلّق علم فطري باشد.

پیش از این گذشت که علم فطري به خدا که خالق همه ي عوالم خلقت است و چهارده معصوم علیهم السلام که مجاري فیض در خلقتند، تعلّق می گیرد، بنابر این محبّت فطري نیز، به خداي تعالی و مقام ولایت کلیّۀ مطلقۀ الهیّه که چهارده نور پاك علیهم السلام هستند، تعلّق می گیرد.

پس همانگونه که علم فطري موجودات به خدا و صاحب مقام سببیّت و علیّت در فیض او که مقام ولایت کلیه مطلقۀ الهیّه است تعلّق پذیرفته است، همچنین محبت فطري در تمام مخلوقات به حق تعالی و مثل اعلاي او، یعنی حضرات معصومین علیهم السلام که صاحب مقام سببیّت در آفرینش موجوداتند، تعلّق دارد.

این علم و محبت در درون موجودات تراوشاتی دارد. هریک از این دو علم فطري و دو محبت ذاتی آثاري در کمون و باطن موجودات از خود به جاي می گذارد.

آثار محبت درونی موجودات به کمال

اثر اول: حرکت در جوهر موجودات

اما محبت ذاتی و درونی موجودات به خداي تعالی، مَثَلی از محبت ذات حق تبارك و تعالی به ذات خویش است. این محبت نهاد موجودات را به حرکت در آورده و ذات ایشان را در اشتیاق به وصال کمال مطلق ناآرام ساخته و کمون هر موجودي را به سوي محبوب مطلق رهسپار نموده است. همۀ موجودات در مقام جوهر و ذات خویش به سوي محبوب لایتناهی و کمال مطلق در حرکتند و این است منشأ و سرّ حرکت موجودات در جوهر و ذاتشان.

محبّت از کمالات وجود بوده و در هر جا که وجود از خود ردّ پایی بگذارد، محبتّ نیز در آنجا راه یافته ودر آن موجود حرارت وحرکت می آفریند.

اثر دوم: نیروي نهانی در ذرات هستی

محبّت ذاتی موجودات به ذات حقتعالی و جلوة صفات الهی، در سرّ موجودات گرما و حرارتی تولید می نماید، چرا که طبیعت محبّت گرم است و موجِ د حرارت و نیرو است. نیرو و قوة موجودات از حرارت محبّت است، بلکه برخی عالمان اندیشمند چنین فرموده اند که اگر نیرو و حرارت محبّتی که در نهاد ذره ذرة موجودات به ودیعت گذاشته شده، ظاهر گشته و آزاد شود، انرژي بسیار و نیروي فوق العاده شدیدي نمایان خواهد شد که زمین و زمان را خواهد سوزاند.

دو نمونه از محبت درونی موجودات

محبت درختان: سوز و گداز ستون حنّانه

حکایت ستون حنانه که متّفق بین اهل حدیث است گواهی بر این معناست.

اُستُن حنّانه از هجر رسول صلی الله علیه و آله و سلم ناله می زد همچو ارباب عقول

در تفسیر امام حسن عسکري علیه السلام آمده است که در صحن مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم تنۀ درخت خرمایی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر او تکیه می داد.

شخصی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: اي رسول خدا! جمعیت مردم زیاد شده و دوست دارند آن هنگام که خطبه می خوانید به صورت شما نظر کنند، پس اجازه دهید تا منبري براي شما بسازیم که بر آن قرار گیرید.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجازه فرمودند و آن منبر ساخته شد. روز جمعه آن حضرت از کنار ستون حنانه گذشت و بر منبر بالا رفت. ناگاه، ستون حنانه، مانند زنی که بچه اش جان داده، ناله کرد و مانند زنی که وضع حمل می نماید، آه و فریاد کشید.

مردم تا نالۀ او را شنیدند، صداي گریه بلند کردند، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از منبر پایین آمده، آن ستون را در بر گرفتند. بر او دست مالیده و فرمودند:

اسْکُنْ فَمَا تَجَاوَزَكَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم تَهَاوُناً بِکَ وَ لَا اسْتِخْفَافاً بِحُرْمَتِکَ وَ لَکِنْ لِیَتِمَّ لِعِبَادِ اللَّهِ مَصْلَحَتُهُمْ وَ لَکَ جَلَالُکَ وَ فَضْلُکَ إِذْ کُنْتَ مُسْتَنَدَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم

آرام باش که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از روي بی اعتنایی و کم حرمتی از کنارت عبور نکرد، بلکه به منبر رفتنم، براي این بود که بندگان خدا را به نهایت و تمامی مصلحت برسانم، و بزرگی و فضل تو محفوظ است، چراکه تو تکیه گاه محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودي.

چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این کلام را به ستون حنانه فرمود، ناله و گریۀ او آرام شد. آن گاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر منبر رفته و خطبه اي ایراد نموده و فرمودند: اگر نه این بود که این تنۀ درخت خرما را در بغل گرفتم و او را با دست خود نوازش نمودم، تا روز قیامت صداي آه و نالۀ او پایان نمی یافت، به درستی که در بین بندگان خدا کسی هست که مانند این تنۀ درخت به محمّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و به علی علیه السلام ولیّ خدا اشتیاق و محبت دارد.

سپس فرمودند: به آن خدایی که مرا به پیامبري مبعوث نمود، اشتیاق و تمایل خزانه داران بهشت و حورالعین آن و سائر قصرها و منازل آن، به کسی که دوست دار محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام و آل ایشان علیهم السلام بوده و از دشمنان ایشان بیزاري می جوید، بیشتر از اشتیاقی است که این تنۀ خرما داشت.

بنواخت نور مصطفی، آن اُستُن حنّانه را
کمتر ز چوبی نیستی، حنّانه شو حنانه شو

محبت جمادات: مسجد حنّانه درکوفه

نقل کرده اند آن هنگام که پیکر مطهّر امیرمؤمنان علیه السلام را شبانه از کوفه به سوي نجف می بردند، دیوار مسجد حنّانه به احترام امیرمؤمنان علیه السلام تعظیم نموده و ناله اي سر داد، لذا به مسجد حنّانه لقب یافت.

امالی، شیخ طوسی، ص 682

بعد از واقعۀ کربلا نیز ابتدا سر مطهر اباعبدالله علیه السلام و بعد از آن اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام را به مسجد حنّانه آوردند و بار دیگر از در و دیوار این مسجد صداي ناله برخاست.

امالی، شیخ طوسی، ص 6

امام حسینگریهمحبّت
سلام اينجا از مطالعات خودم ميزارم، ممنون كه هستيدhttps://www.instagram.com/ma.emami1379/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید