ویرگول
ورودثبت نام
محمدعلی امامی
محمدعلی امامی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

بهترین راه رسیدن به حكم شرعی (عقل یا روایت؟)

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام ....

تو اين پست قراره تقریر بخشی از كتاب رسائل رو در اختيارتون بزارم ...

می خوايم ثابت كنيم عقل خوبه نه خيلی زياد اما نه اينكه كلا مثل اخباری‌ها تعطيلش كنيم ....

قطع از مقدمات عقلیه

اصولیون: فرقی بین اسباب قطع طریقی نیست

اخباریون: قطع حاصل شده از مقدمات عقلیه معتبرنیست

منظور: اگر می گویند نباید عمل كرد حرف غیر معقولی است مثلا نهی شده یا ممكن است از طرف شارع نهی شده باشد غیر معقول است زمانی كه قطع هست و امكان نهی شارع در مقدمات شرعیه هم هست

اگر می گویند سراغ عقل نرو وگرنه عذر نداری به خاطر اشتباه قابل بحث است

علت معذور نبودن؟ وقتی شخص قصور در مقدمات قطع خود بكند و قطع به اشتباه پیدا كند معذور نیست و عقاب می شود

عقاب برای كدام؟ بعضی می گویند به خاطر خود فعل مقطوع عقاب می شود زیرا آن اشتباه بوده و مفسده داشته است و بعض می گویند عقاب به خاطر مقدمات است زیرا فعل مقطوع را به خاطر قطعش باید انجام می داده و مقدمات كه سبب اشتباه شده اند موجب عقاب هستند

منشأ این بحث باید دید كه ما از دو دید می توانیم معذر و منجز را ببینیم یكی از دید قاطع و دیگری نسبت به واقع. منجز و معذر قاطع نسبت به واقع تلازم و همیشگی بودن ندارد

دوباره این جا مسئله تجری مطح می شود كه قطع تا كجا حجت است؟

نقل قول اخباریون

مرحوم استر آبادی: علوم نظری دو قسم هستند، بعضشون ماده نزدیك به احساسات دارند (مثل تجربیات كه از نتیجه حواس است) در اینها اختلافی رخ نمی دهد. قسم دیگر دور از احساسات هستند مثل كلام و فقه و.. سبب اختلاف به خاطر ماده این علوم است زیرا صورت در علم منطق خطا ندارد اما علم منطق عهده دار ماده نیست

اگر اشكال شود كه در بین اهل شریعت هم این اختلافات است می گوییم به خاطر این است كه مقدمات عقلیه باطله ضمیمه نقل شریعت شده اند

در نتیجه عقل در غیر محسوسات حجت نیست

مرحوم جزائری: عقل در بدیهیات حاكم است در نظریات: اگر موافق نقل بود صحیح و اگر معارض بود حكم نقل ترجیح دارد

شیخ: اگر از طریقی به حكم عقل قطع یا ظن پیدا كرد چگونه به خلاف آن هم قطع یا ظن پیدا كند و همچنین بر عكس

مرحوم محدث بحرانی: احكام توقیفی عقل راهی ندارد در غیر آن چند نوع است

  • عقلی بدیهی ظاهر : حجت
  • عقلی بدون معارض : حجت
  • عقلی معارض با عقلی (یك طرف مؤید نقلی) : عقلی مؤید دار حجت
  • عقلی معارض با عقلی (بدون مؤید) :‌ اشكال
  • عقلی + نقلی معارض با نقلی : عقلی حجت است
  • عقلی معارض با نقلی:‌ نقلی حجت

عقل فطری:‌ حجتی از حجج خدا است. در اینكه نقل را بر آن متقدم كنیم اشكال است

شیخ (رحمه الله)‌:‌ 1- وقتی گفت در احكام توقیفی عقل حتی بدیهی هم راه ندارد، در ضروریات دین و مذهب هم بداهتش بیشتر از دو نصف یك نیست

2- امكان تعارض بین دو حكم قطعی نیست و دلیل بر ترجیح دادن چیست؟

3- وقتی دو عقلی تعارض می كنند باید تساقط كنند نه توقف

4- اثبات وجود خود خدا هم به وسیله عقل فطری یا بدیهی یا نظری منتهی به بدیهی است پس چرا بر نقل مقدم نشود

مثلا اگر دلیل نقلی داشتیم كه مخالف با عدالت خدا بود پذیرش می شود؟

نتیجه: اگر عقل حكم قطعی كرد نقل معارض آن نیست و ظواهر را باید تأویل برد و اگر نقل حكم قطعی كرد عقل نمی تواند معارضه كند و اصلا در عقل بدیهی و فطری معارضه ای با نقل نیست

شیخ اخباری: روایات متعدد است كه احكام باید توسط مبلغ باشد

اگر شارع بخواهد می تواند ثواب و عقاب خود را منوط به واسطه مبلغ كند یعنی حتی اگر مكلف از راه دیگر به مراد مولی دست پیدا كرد اما شارع می گوید آن فعلی ثواب و عقاب دارد كه به واسطه مبلغ آن را انجام دهد

مثلا مكلف یقین كند كه شارع صدقه را واجب كرده است و اگر او صدقه بدهد مستحق ثواب نیست حتی اگر واقعا واجب باشد زیرا مكلف واسطه را نداشته است

نمونه روایت: «لو أن رجلا ... ولم یعرف ولایه ولی الله فیكون اعماله بدلالته فیوالیه ما كان له علی الله ثواب»

توجیه بحرانی: تعارض بین عقل فطری و نقل مشكل بود زیرا هردو یك حجت از جانب خدا هستند پس تعارض بین حجج است و معلوم نیست كدام مقدم می شود

نظر شیخ:‌ 1- وجوب اطاعت خدا به حكم عقل است و اگر عقل مراد را درك كرد نیاز به واسطه ندارد

2- مطلق شامل فرد نادر؟ اگر هم نباشد اهتمام به نادر عقلائی نیست

منظور در این روایات موارد قیاس واستحسان است كه در زمان ائمه بین عامه شایع بوده در مقابل قول معصوم بوده اما دلیل عقلی كه موارد اختلافش با روایت كم است فرد نادر حساب می شود و اهتمام به آن صحیح نیست.

اشكال:‌تعارض بین روایت عدم ترتب ثواب بر صدقه با حسن عقلی صدقه؟

جواب: حمل بر صدقات غیر مقبوله می شود و در موارد حبط اعمال است اگر حمل نشود با عقل فطری روایت مطروح است

3- برفرض واسطه باید باشد

  • عقل قطع به دخیل بودن (هذا) در سعادت و شقاوت
  • هرچیز دخیل در سعادت و شقاوت را پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده اند
    -» (هذا) در سعادت و شقاوت دخیل است

حجة الوداع: ما من شیئ یقربكم الی الجنة و یباعدكم عن النار إلا امرتكم به...

مگر اینكه بگویید مدخلیت در طریق فهم نیز هست نه فقط در حجیت

مناطات احكام

عقل در درك مناطات احكام خطا زیاد دارد پس ورود با عقل صحیح نیست

روایات نهی در آنها هم زیاد است مانند : «لا یصاب بالعقول» «أبعد عن دین الله من عقول» روایت ابان: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِیهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَتَینِ قَالَ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ مِنَ الْإِبِلِ قَالَ قُلْتُ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ یقْطَعُ ثَلَاثاً فَیكُونُ عَلَیهِ ثَلَاثُونَ وَ یقْطَعُ أَرْبَعاً فَیكُونُ عَلَیهِ عِشْرُونَ إِنَّ هَذَا كَانَ یبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِی جَاءَ بِهِ شَیطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا یا أَبَانُ إِنَّ هَذَا حُكْمُ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُعَاقِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّیةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ یا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِی بِالْقِیاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِیسَتِ انْمَحَقَ الدِّینُ.»

توبیخ ابان بر رد روایت و احتمال اشتباه در امام همه بر می گردد به اینكه ابان با عقل ملاك را بدس آورده بود و مقدمه باطله داشت

پس به صورت ارشادی شارع از خوض در مطالب عقلی برای كشف احكام نهی كرده اگرچه اگر به قطع رسید امكان نهی از آن نیست و عذر آن ذاتیت دارد ولی همیشه نسبت به واقع عذر ندارد. یعنی خود قطع نسبت به واقع عذر نیست

انس با احكام عقلی موجب می شود تعبد به نقل و امارات از بین برود


عقلرسائلشیخ انصاریحكم شرع
سلام اينجا از مطالعات خودم ميزارم، ممنون كه هستيدhttps://www.instagram.com/ma.emami1379/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید