در بلندترین شب سال می خوام از "دزیره" بنویسم!
راستش این ماه هم برام سخت بود که بین کتاب های معرفی شده برای چالش کدوم یکی رو انتخاب کنم؟! و در نهایت انتخاب من دزیره بود! یه رمان عاشقانه، تاریخی و بسیار جذاب!
این کتاب در واقع خاطرات یه دختر نوجوان 14 ساله است که عاشق ناپلئون میشه! آره از همون عشق های آتشین و بچگانه که خیلیامون تجربه کردیم و بعدش خدا رو شکر کردیم که به طرف نرسیدیم. بنظر من دزیره هم باید از این بابت شکرگزار باشه! حالا چرا؟! چون ناپلئون و دوران نامزدی بهش خیانت کرد! اونم با زنی که از همسر مرحومش دو تا بچه داشته و از ناپلئون هم چند سالی بزرگتر بوده. علت؟! نیاز ناپلئون به قدرت و موقعیت اجتماعی! جوری که وقتی بعد ها ژوزفین (همین خانم) به ناپلئون خیانت می کنه، اون ترجیح می ده برای حفظ موقعیتش لاپوشونی کنه و به روش نیاره.. ولی این دختر بچه ی ساده ی روستایی بابت این شکست عشقی حتی به فکر خودکشی میفته. دریغ از اینکه وقتی میخواد از پل رودخانه ی سن بپره، سرنوشت براش داستان دیگری رو تدارک دیده!
و ژان باتیست همون مرد مهربان و مقتدریه که روی پل سرنوشت جدید دزیره رو قلم می زنه!
دزیره و ژان ازدواج می کنن، ورق زندگی ناپلئون بر می گرده و اون از یک ژنرال ارتش که خانواده ی پر جمعیت و فقیری داشته به حاکم فرانسه تبدیل می شه! حالا اینکه چطوری، بماند! باید خودتون بخونید. اما فکر کردید روزگار دزیره رو نادیده گرفته؟! خیر همونطور که گفتم ژان یعنی همسرش، فرشته ی رقم زننده ی سرنوشت خارق العاده ی دزیره میشه. ژان جنگهای پیروزمندانه و افتخارآمیزی انجام داد و به خاطر خوشنامیش از طرف مجلس ملی سوئد به ولیعهدی کشور برگزیده شد و در ۱۸۱۰ تاجگذاری کرد و پادشاه شد! دزیره خانم هم شد ملکه اش. ملکه ای که سال ها بعد از فوت همسرش بر این کشور حکمرانی کرد تا پسرشون بزرگ و جانشین پدر بشه.
دزیره اثر جاودان و جذاب ماری سلینکو در سال ۱۹۵۱ منتشر شد. خوندن این رمان تاریخی علاوه بر لذت مطالعهی یک رمان خوب، اطلاعات خوبی هم درمورد سیاست، فرهنگ و اوضاع اجتماعی فرانسهی قرن هجده به دست مخاطب می ده. اطلاعاتی در مورد اینکه چطور یکی از معتقدان به انقلاب فرانسه در حق جمهوریت جفا می کنه و میشه امپراطور ناپلئون!
اما نکته ی جالب برای من حرفی هست که ناپلئون در زمان آشنایی با دزیره در مورد خودش می زنه:
من یکی از مردانی هستم که تاریخ را بوجود می آورند! اما جواب دزیره هم در نوع خودش بسیار هوشمندانه است. فکر کنید یه نوجوان 13، 14 اینو میگه:
بنظر من این حرفا نشون نمیده که ناپلئون از آینده اش خبر داشته بلکه داره تایید می کنه که ما هر طور فکر کنیم همونطور عمل می کنیم و آینده رو شکل می دیم! برای همین هم دزیره و ناپلئون حاکمان متفاوتی هستند!
در نهایت اینکه دزیره یه رمان فوق العاده برای شب های بلند پاییز و زمستون هستش!