سلام خوبی عزیز گرامیم
خب الان که واست نینویسم فاصلمون ۸۵۱ کیلومتره
و دویت داشتم یه مقدار باهات صحبت کنم
میدونی راستش خودمم خیلی نگران شده بودم که نکنه نشه خیلی رلم تنگ شده بود و میدونستم که واقعا دیگه باید بیام و خب اگه نمیشد خیلی حالم میگرفت
ولی امام رضا لطف کردنو شد و این خیلی قشنگه
اوووم پن روز پادر رو سال ۸۸ مکه بودم و الان قسمت شده مشهد باشم این خیلی قشنگه خیلی
اون سال که مکه بودیم این شکلی بود که خب یه روز اون کارای حج عمره طول نیکشه و دقیقا فرداش روز مادر بود
رفتیم یه پاساژی کنار مسجد الحرام بابا بستی خرید
البته که من اونجا هم دوباره گفتم نه من یه طعم دیگه نیخوام و خب اون موقعا کلا شکلات تلخ و اینا ما حتی ندیده بودیم کلی اونجا اصلش بود و وای اونقدر تلخ بود قشنگ گریم گرفته بود
این که انسال قراره چیا بشه و چکارا بکنیم خب دیگه خدا میدونه
راستی اینم یادم رفته بود کلا که شب یلدا هم پیش همیم این خیلی خیلی خیلی قشنگه
خیلی باحال و با نمکه و واقعا دویت دارم حسش کنم و زندگیش کنم لحظه هایی که پیش رومونه
وای دوباره قراره چایی حرم بخوریم این خیلی قشنگه خیلی
یادته عزیز دلم دفعه قبل جطور تموم شد بهم گفتی قول بده بیای راستش منم اون موقع گفتم به امام رضا که خودشون بطلبن الحمدلله بدقول نشدم پیشت
یه چیز بگم قشنگم تو واقعا واقعا واقعا با برکتی اینو همیشه حسش کردن و نیکنم و این بارم قشنگ حسش کردم
زیاد مول نداشتم این بار بعد یهویی دیدم به به همین طور مول اومد از جاهایی که اصلا روش حستب باز نکرده بودم یه پولی قرض الحسنه دادم بودم یکی از بچه ها اونو بهم داد
بعد پولای مشاوره هم دوته دونه داره پیامکش تند اند میاد
بعد از اون طرف بابا ایما هم واسم زیختن و خب یهویی خیلی مولدار شدم و این برکت داشتنت و با چشم دیدن این برکت شده یه لبخند گنده رو لبم
عزیزم ما خیلی روزای قشنگی رو با هم پشت سر گذاشتیم خیلی روزای قشنگی رو هم انشالله پیش رو داریم ایت واقعا خوبه و هزار هزار بار خدا رو شکر
دلم واسه بودن پیشت خیلی خیلی تنگ شده عشق نازم و قلبم از الان قشنگ شوق داره واسه رسیدن میشت
خیلی خیلی خیلی عاشقتم عشق جانکم