به نام خدا
یه سری چیزا هست که چشم سر میبینه ولی چشم دل درکش میکنه
اون روز که دیدم کیک تولد رو راستش حس کردم که چقدر خوشبختم
چقدر خدا بهم لطف داشته که این عشق رو بهم هدیه داده و تو چقدر فرشته ای که واسه روز تولدم کیک میپزی
میدونی دو تا عکس پروفایل از اون روز شده همه زندگیم
یه حس معرکه و لبخند خیلی گنده اومده رو لبم که قرار نیست از بین بره
این که تو اولیه گفتی قراره به ندا کمک کنی
بعد تو دومی گفتی مثل کیک ندا نشد یعنی خودت با دستای خودت همشو درست کردی
یعنی روز تولدمون بوده و یه نفر اون طرف ایران نشسته پرسیده چطور کیو درست کته بعد خودش درست کرده داخل فر گذاشته اخرشم تزیینش کرده و خودش عکس گرفته
میدونی دوست دارم زندگیش کنم لحظه لحظه این عشق رو با تمام وجودم
اخ که چقدر من ذوق کردم اون روز اخ که جقدر من خوشحالم که این شکلی شروع شده امسال واقعا خدا رو شور
راستی یه خبر من خب قرار بود ۲۵ ام حرکت کنم ولی یه امتحان گذاشتن ۲۶ ام و انشالله ۲۶ ام حرکت میکنم
اخ چقدر دوست داشتم تو برف مشهد کنار هم باشیم ولی عیبی نداره عوضش تو روزای احتمالا یخبندون مشهد کنار هم باشیم چون فک کنم قراره یه برف حسابی بیاد به به
اوممم بعد یه چیز دیگه قطعی شد بودنمون تو شب یلدا کنار هم دیگه عزیز دلم
ایشالا مبارکمون باشه این شب خوشگل عزیز گرامیم
وای این روزا اخر شبا نیرم میگردم تو اسنپ فود مشهد بعد گشنم میشه و میبینم به به هیچی نداریم بعد قهر میکنم میخوابم
خیلی خیلی خیلی دلم تنگ شده برای امام رضا علیه السلام
برای روزای بودنمون کنار هم و هم نفس شدنمون واقعا به به
راستی الان حس میکنم قهر کردی که یه روز دیر شد راستش خودمم قهر کردم ولی خب ایشالا روزامون خیلی رویایی باشه
وای من اونقدر وقتی واست مینوسم حالم قشنگ میشه که نیبینی چند خطش کلی طول میکشه اتقدر که بخ قلبم میچسبکنم گوشی رو هر چند کلمه که مینویسن
با همه وجود عاشقتم دردونه قلبم
