برای چالش کتابخوانی دی ماه میخوام درمورد کتاب سرگذشت ندیمه بنویسم. همین اول بگم که متاسفانه برخلاف خیلیها، من از این کتاب خیلی هم خوشم نیومد... دلیل نظرم اینه که هیچوقت هدف کتابها و فیلمهایی که سعی میکنن بسیار مبالغه آمیز دربارهی ظلمهایی که به زنها شده صحبت کنن رو درک نکردم! انگار با برانگیخته شدن خشم زنها، به نحو دیگهای میتونن و یا میخوان ازشون سوءاستفاده کنن...
خیلی وقتها با کتابهایی شبیه به این کتاب، میخوان به این نتیجه برسن که زنها هم به اندازه مردها خوب، قوی، باارزش و... هستن! انگار باور دارن مردها واقعا بینقص و کامل هستن و وقتی میخوان بگن زنها هم باارزش هستن، میگن همسطح مردها هستن! اما درست نیست! زن و مرد همیشه مساوی بوده و هستن و به صورت همزمان، همیشه متفاوت بوده و هستن! مساوی هستن چون هر دو به یک اندازه حق دارن، مهماند، قابل احتراماند و... و همچنین متفاوتاند! از نظر جسمی، ظاهری، از نظر احساسات، طرز فکر و سبک زندگی... فقط تفاوت دارن و این دلیل برتر بودن هیچکدوم نسبت به دیگری نیست. زنها قرار نیست مثل مردها باشن بلکه قراره بهترینِ خودشون باشن در هر زمینهای و مقایسهشون به این شیوه درست نیست!
حالا هدف این کتاب چی بود؟ نمیدونم :) فقط میتونم بگم مطالعهی این کتاب واسم سخت بود و تا حدودی ناخوشایند... یک داستان غمانگیز و پر از ظلم که در نهایت با یک کورسوی امید به پایان رسید.
در این کتاب با برداشت شخصیِ من، مردها موجوداتی بلاتکلیف بودن که قوانین زندگی رو تغییر دادن اما در نهایت خودشون هم در کنار زنها به پوچی رسیدن! انگار با سلطه بر زنها و کشتن ذات حقیقی هر زن، خودشون رو هم از بین بردن، در واقع با این کار، خودشون رو فقط به یک ماشین تبدیل کردن...
باید از ظلمها گفت اما نه تا این حد تاریک و بدون هیچ امیدی... فرو رفتن در این تاریکی جز اثر منفی، اثر دیگهای نخواهد داشت...
بخشی از کتاب:
اما وقتی درد پایان مییابد، دیگر در یاد چه کسی میماند؟ تنها سایهای از درد باقی میماند، آن هم نه در ذهن، که در تن. درد بر بدن تاثیر میگذارد، تاثیری چنان عمیق که دیده نمیشود. از یاد برفت هر آنچه از دیده برفت.
یاد یکی از فیلمهایی که جدیدا دیدم افتادم به اسم don't worry darling ... بنظرم اگه میخوایم در مورد ظلم به زنها بنویسیم به شیوهای بسیار خلاقانه تر بنویسیم مثل این فیلم که واقعا دوستش داشتم و در نهایت هم یک زن پیروز ماجرا بود و ظالم رو شکست داد و با ظلم جنگید. بنظرم واقعا پایان امیدوار کنندهای بود، تا حدودی غمگین اما امیدوار کننده... اما این مدل نوشتن، مثل این کتاب، واقعا فایده ای نداره و همونطور که قبل تر نوشتم، در نهایت باعث بروز خشم و تنفر از مردها میشه. و شاید روزی برسه که همون ظلم هایی که به زنها شده، درمورد مردها هم تکرار بشه درحالیکه این واقعا عادلانه نیست...
بخاطر تمام این دلایل، این کتاب رو واقعا نپسندیدم، با وجود اینکه خیلی از کسانیکه میشناختم این کتاب رو دوست داشتن و حتی سریالش رو هم دنبال میکنن... اما خب هر کسی برداشت، طرز تفکر و سلیقهی متفاوتی داره. در صورتیکه میخواین این کتاب رو از طریق اپلیکیشن طاقچه مطالعه کنید روی این لینک کلیک کنید.