ویرگول
ورودثبت نام
مائده سادات
مائده ساداتجمله بی‌قراریت از طلب قرار توست***طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت
مائده سادات
مائده سادات
خواندن ۳ دقیقه·۹ ماه پیش

احساسش کن!

فیلم سینمایی
فیلم سینمایی

من آدمی نیستم که برای فیلمی گریه کنم و این رو جز یکی از افتخاراتم میدونستم که بر خلاف خیلی ها اصلا اشکم درنمیاد.
اما با دیدن فیلمBig World فهمیدم که جدیدا واسه خیلی از سریال ها و فیلم ها داره اشکم درمیاد.
حتی همین فیلم هم توی نظرات همه از اشک و گریه هاشون میگفتند و من تا دو سوم فیلم عمیقا چیزی آزارم نداد تا صحنه ای که "چون هه" شروع کرد به خوردن شکلات ها اونجا بود که اشک هام واقعا بی اختیار از چشمم میچکید.
اما این تجربه یکی از بدیهی ترین چیز هایی که ۴ سال داشتم توی دانشگاه میخوندم رو عمیقا بهم نشون داد. چیزی به نام تخلیه هیجانی.
من تمام اون دو سوم فیلم رو با منطقم داشتم تماشا میکردم. منطقم پر از سوال های عجیب بود: چرا دنیا انقدر بی عدالته؟ چرا انقدر بی رحمه؟ کی پاسخگوی درد هایی که آدم ها میکشن هست؟ و...
اما صحنه شکلات خوردن "چون هه" جایی بود که من فقط و فقط داشتم برای دردی که این بچه تحمل میکرد، گریه میکردم. من توی اون صحنه دنبال چرایی نبودم. اصلا مغزم به اینکه چرا این بچه باید چنین دردی رو تحمل کنه فکر هم نمیکرد. من توی اون صحنه فقط و فقط داشتم برای پسر عاشقی که بخاطر معلولیتش رَد شده بود و حس میکرد نمیتونه لایق عشق باشه، کسی که میتونست عشق رو درک کنه اما حق تجربه کردنش رو نداشت، کسی که رویای معلم شدن و زندگی عادی رو داشت اما نمیتونست تجربه اش کنه، گریه میکردم.
چیزی که من از این تجربه فهمیدم این بود که خیلی چیز ها توی این دنیا رو نمیتونیم با عقلمون حلشون کنیم؛ ما شاید هیچ وقت با عقلمون نتونیم سوال همیشگی"چرا من؟" رو بفهمیم. پس وقتی که عقلمون نمیتونه کاری بکنه باید با احساساتمون حسشون کنیم.
واسه خیلی چیز ها توی دنیا عقل نمیتونه جوابی پیدا کنه اما احساساتی که بهت داده شده میتونه اونها رو درک کنه و ببینتشون.
(پس ما باید به احساسات خودمون و همدیگه اعتبار بدیم.حالا میتونم این موضوع رو درک کنم که اگه طرف مقابلم استدلال نادرستی داره قرار نیست استدلالش رو تایید کنم اما احساساتش رو باید در نظر بگیرم و قبولش کنم.)
امروز فهمیدم که دنبال چرایی برای چیزی نباشم. یاد گرفتم واسه چرایی و مقاومت چیزی که عقلم نمیتونه بپذیرتش ناراحت نشم و گریه نکنم. بلکه برای خودِ غم، چیزی که عمیقا برام دردناکه و غمگینم میکنه ناراحت باشم و گریه کنم.
و میدونی مسئله اینکه وقتی دیگه دنبال چرایی نیستی، وقتی درست حسش کردی، لمسش کردی، میتونی بپذیریش حتی اگه تیز و زمخت باشه.
بعد از این فیلم به طور عجیبی حالم بد نبود بر خلاف همیشه که وقتی فیلم غم انگیزی میدیدم و ادعا میکردم که اصلا هم گریه نکردم، اما تا چند روز حالم بد بود. بعد از این فیلم حالم بد نبود انگار تونسته بودم آنچه که عمیقا درد ناک بود رو حس کنم، لمس کنم و بپذیرمش.
خیلی وقت ها ما تمام تلاشمون اینکه چیزی رو با منطقمون حل کنیم، درحالی که خیلی از مسئله های زندگی قرار نیست با منطق حل بشن بلکه لازمه فقط احساسشون کنیم.
وقتی میخوای با منطق چیزی رو حل کنی دنبال مقصر میگردی: خودت، والدین، دیگران، خدا، کشور، سرنوشت و...
آدم وقتی دنبال مقصر بگرده پشتش عصبانیت بلند میشه. عصبانیتی که به جای غم بلند شده و مشکل اونجاست که عصبانیت نمیذاره که آدم ها بپذیرند یا بتونند درست رفتار کنند.
ما ناخواسته خیلی از مشکلاتی که میتونیم با یه احساس کردن حلشون کنیم رو با دست و پا زدن واسه تجربه نکردنش و عصبانیت بی جا مسئله رو بزرگ و بزرگ ترش میکنیم و شاید هیچ وقت نتونیم از پسش بربیایم.

رفقا دنیا همینه، تلخ و شیرین. چه تلخی هاش چه شیرینی هاش تجربه اش کنید از تجربه کردن تلخی ها با منطقمون فرار نکنیم گاهی باید چشمامون رو روی صدای مغزمون ببندیم و فقط احساسش کنیم.

احساساتفیلم سینمایی
۴
۰
مائده سادات
مائده سادات
جمله بی‌قراریت از طلب قرار توست***طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید