من قبلا فکر میکردم دوست داشتن و دوست داشته شدن دلیل میخواد یعنی دوست داشته شدن با دلیل رو بیشتر از دوست داشته شدن بدون دلیل میپسندیدم اما حالا نظرم عوض شده.
اینکه آدم از طرف پدر و مادرش دوست داشته بشه مگه دلیل میخواد؟
اینکه آدم از طرف خدا دوست داشته بشه مگه دلیل میخواد؟
دوست داشته شدن و دوست داشتن دلیل نمیخواد وقتی آدم علاقه و محبت و دوست داشتنش رو به یه دلیلی گره بزنه با توهم منطقی جلوه دادن دوست داشتن داره دوست داشتن رو مشروط به یه دلیلی میکنه. اما واقعیت ماجرا اینکه احساسات و مخصوصا دوست داشتن چیزی نیست که ما بخوایم براش دلیل بیاریم یا مشروط به چیزیش کنیم.
احساس دوست داشته شدن به شرط و شروط یعنی اینکه اگه شرط ها رعایت نشه یا یه موقعی نقض بشه یعنی دیگه من دوستت ندارم دیگه علاقه ای بهت ندارم.
برای همین هم توی پست های قبلیم توضیح دادم که چرا خدا خوب و بد بودن آدم ها براش مهم نیست چیزی که واسه اون اهمیت داره خود وجود هر آدمیه حتی ادم هایی که به نظر ما بد ترین هستند.
این وسط یه چیزی بالاتر و مهم تر از خوب و بد بودن و مشروط کردن مطرح هست.
حالا شاید بهتر بتونم این آیه رو بفهمم که چرا خدا میگه بدترین گناه ازش ناامید شدنه
خدا داره بهمون میگه آهای آدمیزاد تو به دنیا نیومدی که بهترین باشی یا اگه بهترین باشی قراره من دوستت داشته باشم تو هرجوری هم که باشی حق ناامید شدن از من رو نداری میخوای خوب باش یا بد.
چی از این اطمینان و احساس تعلق بالاتر و بهتر؟
پس نا امید نشید نه از خودتون نه از خدا.
و یه خواهش درگوشی کوچیک خواهشا خواهشا خواهشا بچه هاتونو واقعا دوست شون داشته باشید فارغ از اینکه خوب رفتار میکنن یا بد، اذیتمون میکنن یا نمیکنن. بیاید دوست داشتن غیر مشروط رو یاد بگیریم.