- اَه مگه نگفتم رنگ زردُ استفاده نکن، تِم خونمُ خراب میکنه!
+ حواسم نبود، نهایتا تا فردا آمادش میکنم.
- من امشب مهمون دارم، باید آماده باشه. دیوار بزرگُ براش خالی کردم.
+ ولی پردازش رنگش زمان میب...
- من اینچیزا حالیم نیست، آمادش کنید و با توکن ERC 721 تو اتریوم منتشرش کنید. امشب باید رو دیوار خونم باشه.
تماس صوتی میگیره با پدربزرگش
* سلام نوه قشنگم، خوبی؟ بابا، مامان خوبن؟ از مدرسه چهخبر؟
- بابابزرگ دیشب دوتا خونه خریدم، امشب کام پلیز. بابا و مامانم میان.
* بابایی کجا باید بیام، من هنوز این آدرسای متاورسیُ خوب بلد نیستم. بابات برام گوگل مپ ریخته ولی تا بازش میکنم گوشیم هنگ میک...
- گوگل مپ چیه بابا بزرگ اونکه خودش نصبه. ولش کن id خودت و مامانبزرگُ برام بفرست میارمتون.
* دستت درد نکنه بابایی، مامانبزرگم اینجاس، بیا باهاش صحبت کن.
صدایی شبیه صدا زنگ گوشی میاد.
- ببین بابابزرگ این یارو طراح خونم داره زنگ میزنه من باید برم سر ساختمون! حالا شب میارمتون میصحبتیم.
صدای بوق ممتد میاد.
معمولا پدربزرگها از دنیای تکنولوژی عقب میمونن. اینُ میدونیم اما شاید توجه نکردیم که پدربزرگهای هر نسل عقبمونده تر از پدربزرگهای نسل قبل هستن! و بچهها برعکس و گاها هم بی اعصابتر. وای بهحال ما پدربزرگها و مادربزرگها و وایوای بهحال پدربزرگها و مادربزرگهای نسل بعد.