مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشکمی تأخیر...عکس از : محمدحسن ابوالحسنیخیلی دیر شده بود. به سرعت لباسهایم را پوشیدم و از خوابگاه بیرون زدم. همهی دوستان رفته بودند و من تنها شده بودم.…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشجرعه ای دلسترتاید (از مجموعه خاطرات خوابگاهی)با حسین در اتاق نشسته بودیم. نمی دانم چه شد که دل به دریا زد و رفت دلستری خرید و آمد. مشغول خوردن شدیم. کمی از آن اضافه آمد. علی هنوز به ات…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشخوب کار کردن و کار خوب کردنبسیاری از ما به دنبال انجام دادن کارهای خوب هستیم و بیشتر به کمیت فکر میکنیم تا کیفیت. فکر میکنیم که اگر بیشتر کلاس برویم، بیشتر مطالعه ک…
مسعود شکری خیادانیدرکتاب باز·۴ سال پیشراه کار اشکچند وقتی بود که از طرف بزرگی، کتابی به من هدیه داده شده بود ولی فرصت خواندن آن را پیدا نکرده بودم. تعطیلات بین دو ترم فرصت مناسبی بود تا ای…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشسیاه و سفید یا خاکستری؟قبلا همه را با عینک سیاه-سفید می دیدم. مردم یا خیلی خوب بودند(سفید) یا خیلی بد (سیاه)!آنکس که اندکی ریش داشت و انگشتری به دست و سجده و رکوع…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیششاد باشید ولی...قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون - سوره یونس آیه 58بگو به فضل خدا و رحمت او، […
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشیاد مرگاز خواب بیدار می شوم ولی چه بیدار شدنی... با خبر فوت یکی از دوستان! چند روز پیش تصادف کرده بود و در کما بود تا اینکه دیشب از دنیا رفت. آماد…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشالرفیق ثم الطریقامسال خیلی بوی امام رضا(ع) حس می شود. از همان ابتدای سال که روز تولدم با تولد امام جواد(ع) یکی شده بود و بهترین هدیه ی تولدم را گرفتم. توفی…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشدر صحن آزادیزيارت از ريشه ي (زَور) است. اصل اين واژه به معناي ميل و عدول از چيزي است. زائر حقيقي از غير مزور (زيارت شده) جدا گشته و به سوي او رو مي آور…
مسعود شکری خیادانی·۴ سال پیشاز گداها یاد بگیریم!سحرگاهان برای نماز بیدار میشوم. با چشمانی پر از خواب و بی رمق و بی جان. هر طوری هست خودم را از جا میکنم تا به نماز حرم برسم.در راه حرم, گدا…