مقدمه :(بخش سوم) آشنایی با، اصول اولیه اقتصاد لازمه هر مدیر و کارآفرینه. شناخت بازار، پیش بینی رفتار و تحلیل قیمت ها و هزینه ها، بهتون کمک میکنه در موقعیت های استراتژیک پرسودترین تصمیمات ممکن رو بگیرید.
خب تا اینجا دربارهی عرضه و تقاضا و تابع مطلوبیت صحبت کردیم. حالا یهکم روی هزینههای تولید و کشش تقاضا وقت میذاریم.
توی این بحث میخوایم ببینیم که اگه قیمت یه محصولی رو عوضکنیم، چهقدر تقاضا برای اون محصول تغییر میکنه. فرضکنید شما مدیر یک سینما هستید؛ چند وقتی هست که هزینهها بالا رفته و احساس میکنید که مقدار فروشتون به اندازهای نیست که هزینههاتون رو پوشش بده. حالا شما به عنوان مدیر سینما با دوتا چالش روبهرو هستید، اول اینکه قیمتها رو ببرید بالا، که تقاضای افراد برای اومدن به سینمای شما یه مقداری افت میکنه، اما شاید اون افزایش قیمت بتونه کمشدن تقاضا رو جبرانکنه و سودتون بیشتر بشه؛ یا دوم اینکه قیمتها رو بیارید پایین تا تقاضای افراد برای اومدن به سینمای شما بیشتر بشه که در این صورت باز هم شاید سود کنید. اما قبل ازین کار باید بررسی کنید و ببینید اگه قیمت رو ببرید بالا چهقدر از تقاضاتون ریزش میکنه یا اگر بیارید پایین چهقدر به تقاضاتون اضافه میشه. خیلی، متوسط یا تقریباً هیچی؟! طبیعتاً اگه تقاضاتون با زیادکردن قیمت خیلی ریزش میکنه، پس کار عاقلانهای نیست. اما اگه طرفدارای سینمای شما اونقدر پیگیرند که حاضرند هر پولی براش بدن، پس بهتره هرچه زودتر برای این کار اقدام کنید.
یه سری از کالا هستند که جزو نیازهای اولیه یا خیلی مهم هر انسان حساب میشن که جایگزینی هم براشون وجود نداره؛ مثل دارو. این کالاها کشش قیمتی بسیار پایینی دارند و هرچهقدر هم قیمتشون بالا یا پایین بره، تقاضا براشون تغییر چندانی نمیکنه. اما یه سری دیگه از کالاها هستند که یا خیلی مهم نیستند و یا جایگزینهای زیادی براشون وجود داره و اگه یه روز عرضهشون کم بشه، مردم سریع به سمت کالاهای مشابهش میرن. مثل خیلی از کالاهای حوزهی تکنولوژی. به همین دلیل این کالاها از کشش قیمتی بالایی برخوردارند. این کشش میتونه مقدارش از صفر شروع بشه و تا بینهایت ادامه پیدا کنه.
توی اقتصاد کشش رو با E (Elasticity) نشون میدن، اما توی مثالی که این زیر براتون آوردیم اون رو استثنائاً با η نشون دادیم.
فرمول کشش تقاضا هم اینطوریه:
فرمول ریاضیش هم این شکلیه:
مثال) فرض کنید کشش قیمتی تقاضای تخم مرغ در بازار 0.4 باشد. اگر قیمت یک شانه تخم مرغ20هزار تومان باشد و دولت به خاطر افزایش سلامت مردم، بخواهد مصرف تخم مرغ را 20درصد افزایش دهد، قیمت تخم مرغ چهقدر باید کاهش یابد؟
حل)
E=0.4
AQ / Q= +0.2
P=20000
جاگذاری در فرمول:
0.4 = +0.2 / (ΔP / 20000)
ΔP=10000
قیمت تخم مرغ باید 10 هزار تومن کاهش پیدا کنه.
پس وقتی دارید روی محصولاتتون قیمتگذاری میکنید، حواستون باشه که یه حدسی از مقدار کشش تقاضای کالاتون توی ذهنتون داشتهباشید. چون تغییردادن بدون فکر قیمت محصولاتتون، میتونه به ضررتون تمومشه.
هزینهها به صورت کلی به دو دستهی «هزینههای ثابت»(Fixed Costs) و «هزینههای متغیر»(Variable Costs) تقسیم میشن. هزینه های ثابت همون هزینههایی هستند که بابت راهاندازی هربارهی دستگاه باید بدیم و هزینههای متغیر نسبت به هر کالا متغیرند. یعنی هرچهقدر تعداد کالای تولیدشدهی ما بیشتر باشه، هزینهی متغیر هم بیشتر میشه. اما نرخ هزینهی متغیر از هزینهی ثابت خیلی کمتره . ما هر چهقدر تولید کنیم، جمع این دو هزینه روی تعداد محصولات ما سرشکن میشن تا به «هزینهی تولید هر واحد» محصول برسیم. پس نتیجه میگیریم که هرچهقدر تعداد محصول بیشتری تولید کنیم، هزینهی هر واحد محصول ما کمتر میشه و ما با فروش به قیمت معمولی، بیشتر سود میکنیم. با دقتکردن به نمودار زیر، این قضیه رو بهتر متوجه میشید.
به نقطهی E «نقطه ی سربهسر تولید» گفتهمیشه. در این نقطه، هزینههای تولید با درآمد برابر میشه و سود از حالت منفی درمیاد و به مقدار صفر میرسه. بعد از این نقطه، هرچهقدر بیشتر تولید کنیم، به سود بیشتری میرسیم.
#این سری از مقالات به اتمام رسید حتما لایک و فالو یادتون نره تا از مقالات بعدی خیلی سریع مطلع بشین....#
**شما چقدر از این موارد رو در کسب وکار خودتون دقت میکنین توی کامنت های تجربیات خودتون رو به اشتراک بزارین.
منبع: مقالات دانشگاه شریف