چند سال پیش بود که یه روز صبح که داشتم میرفتم به سمت محل کارم یه تیکه کوچیک رو مجبور شدم بدوم اما بعد از ۲۰-۳۰ متر نفسم بند اومد و واقعا نمیتونستم ادامه بدم و ایستادم. یه نگاه به خودم انداختم و دور و برم دیدم وزنم به ۸۵ کیلو رسیده و تقریبا هیچ ورزشی در روزمرهام انجام نمیدم. تصمیم گرفتم یه تکونی به خودم بدم، رژیم بگیرم و دو رو شروع کنم.
برای رژیم تقریبا میدونستم باید چیکار کنم چون همزمان چندتا از بچههای شرکت رژیم رو شروع کرده بودن یه مقدار برنامه اونها رو دیدم و برنامه خودم رو شکل دادم اما برای ورزش همیشه دویدن رو دوست داشتم اما هیچ وقت نشد که انجامش بدم، درست یادم نیست چطوری و به چه نحوی به برنامه NHS Couch to 5K رسیدم و شروع کردم به دویدن تو این برنامه ۳ روز در هفته به مدت ۹ هفته باید بدوی تا بتونی بعد از این به مدت ۳۰ دقیقه مسافت ۵ کیلومتر رو طی کنی (این برنامه تو انگلیس خیلی خوب جواب داده و خیلیها تونستن با این برنامه دویدن رو شروع کنن و ادامه بدن که این رو جز برنامههای موفق وزارت بهداشت اونجا کرده!).
البته من با ۴ روز در هفته دویدن شروع کردم، یه روز برنامه آخرش رو بیشتر میدویدم و این برنامه رو دوست داشتم، معمولا روز اول از هفتهها پادردی رو در طول روز داشتم (به خاطر طولانیتر شدن مسافت و زمان که البته میشه با مصرف پروتئین تا ۳۰ دقیقه بعد از تمرین این درد رو بشدت کم کرد، اون موقع این رو نمیدونستم) که دردی دوست داشتنی بود.
برنامه تموم شد و من ۳۰ دقیقه رو دویدم یه مدت خیلی زیادی این رویه رو ادامه دادم و بعد حس کردم که برنامهام تکراری شده و باید برنامه رو تغییر بدم که رسیدم به برنامه Couch to 10K و با اون برنامه هم رسیدم به ده کیلومتر روزانه دویدن، تقریبا هر روز به غیر از یک روز در هفته تمرین میکردم.
در مورد مسیر هم این رو اضافه کنم که خیلی مسیر صاف و خوب پیدا نمیکردم که تصمیم گرفتم بیخیالش بشم و در نهایت مسیر دویدنم هم سربالایی داشت و هم سراشیبی. بعد از اینکه این برنامه هم تموم کردم با یه برنامه دو سه هفتهای (از خودم) رسیدم به ۱۵ کیلومتر دویدن. خیلی عجیب و جذاب و خوشحال کننده بود برام.
دویدن حس عجیب و خوبی داره و اون تنهاییش خیلی خیلی برام جذابه، من صبح خیلی زود میرم میدوم که این چند مورد رو پوشش میده:
البته نه اینکه تا حالا ساعتهای دیگه ندویده باشم، نه اما اغلب اوقات صبح میدوم.
تو این چند ساله که دارم میدوم خیلی پیش اومده که روند دویدنم قطع بشه که برگشتنش بهش خیلی سخته، آخرین بار هم آبان ماه سال پیش بود که دویدنم قطع شد و تا اسفندماه طول کشید که تمرینم رو دوباره شروع کنم.
اینبار که شروع کردم خیلی سریع خودم رو رسوندم به ۵ کیلومتر دویدن، بعدش ۶ کیلومتر. این بار سعی کردم که اطلاعاتم رو از این ورزش بیشتر و بیشتر کنم، انواع دویدن و تمرین، پارامترهای مهم، غذا و کتاب و مقالی و کلی ویدیو.
بعد از رسیدن به ۶ کیلومتر روی سرعت دویدنم کار کردم که سرعت دویدنم رو از ۵:۳۰-۶ دقیقه/کیلومتر رسوندم به ۵ دقیقه و کمتر از اون، بعد از مدتی تمرین تصمیم رو به ماراتن تغییر دادم! یک سالی بود که به دویدن ماراتن و دویدن کوهستان فکر میکردم پس تصمیمم رو گرفتم و شروع کردم به جستجو یه برنامه خوب برای ماراتن که با کتاب Marathon in 3 Months آشنا شدم و مطالعه کردم، تو کتاب یه برنامه ۱۲ هفتگی داره که روز آخر با ماراتن ختم میشه و من اون برنامه رو با روند دویدن خودم تغییر دادم و یه برنامه ۱۰ هفتگی ریختم که الان تو هفته دومشم.