ویرگول
ورودثبت نام
محمد امین زمانی
محمد امین زمانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ سال پیش

تطور و تلازم نهادها و ایدئولوژی‌ها در اقتصاد مدرن

این متن، خلاصه ارائه دکتر علی سعیدی، استادیار گروه اقتصاد دانشگاه قم در دومین روز از اولین مدرسه تابستانه اقتصاد اسلامی (مرداد ۱۴۰۲) است. اطلاعات بیشتر درباره مدرسه تابستانه را در کانال ایتای مدرسه یا sahwa.ir بخوانید.

پیدایش ایدئولوژی سرمایه‌داری

۱. انقلاب دریانوردی

ساخت کشتی و ابزارهای جهت‌یابی توسط اروپایی‌ها بر اساس دانشی که از مسلمان‌ها فرا گرفته بودند، مقدمه پیدایش سرمایه‌داری شد. تجارت خارجی در جهان (جنوب شرق آسیا تا شمال آفریقا، به صورت زمینی و بخش‌هایی از اقیانوس هند، به صورت دریایی) عموما در دست تجار مسلمان بود که عامل اصلی گسترش اسلام نیز بود. اروپایی‌ها مزیت ثروت و محصول نداشتند، ولی علاوه بر کشتی‌رانی با رسیدن به آفریقا توانستند مخازنی از طلا و … به دست بیاورند. اولین بار، پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها وارد تجارت خارجی شدند.

۲. جنبش روشنفکری، تزلزل در باورها و کنار گذاشتن دین

بر خلاف بقیه جوامع، اروپایی‌ها سوگیری منفی نسبت به دین داشتند که علتش را باید درون اروپا پیدا کرد. مسیحیت معنویت را به علوم طبیعی گره می‌زد و علاوه بر فساد کلیسا، زمانی که زمین‌مرکزی زیر سوال رفت، باورهای الهیاتی نیز زیر سوال رفتند. (شهید صدر در مقدمه چاپ دوم کتاب اقتصادنا: نگاه انسان اروپایی به زمین شد.) پروتستان و نگاه مارتین لوتر منجر به تکثرگرایی شد و روشنفکری باعث کنار رفتن دین در خیلی از زمینه‌ها شد. حذف دین از معادلات، به صورت تدریجی رخ می‌دهد. لاک، استناد به کتاب مقدس می‌کند که خدا به حضرت داود گفت زمین را برای تو خلق کرده‌ایم و از اینجا نتیجه می‌گیرد که زمین برای همه است و می‌توان آن را خرید و فروش کرد، فیزیوکرات‌ها مشیت الهی را به عنوان تعدیل‌کننده می‌دانند، ولی بعدا اسمیت آن را با عبارت دست بازار رقیق می‌کند. مارکس دین را افیون توده‌ها می‌داند، چرا که ابزار دست همه‌گیری سرمایه‌داری شده است.

از زمان هابز با کتاب لویاتان (دولت به عنوان غول قدرت انسان) نگاه سکولار به انسان به عنوان عضوی رها در جامعه، به جای انسان تحت ولایت مطرح می‌شود. انسان در وضع طبیعی به ادبیات علم راه یافت و جایی که تزاحم ایجاد می‌شد زمینه نفوذ دولت در نظر گرفته شد. هابز، انسان را گرگ انسان و ذاتا شرور می‌داند و بعدها لاک و آدام اسمیت نیز این مبنا را با جایگزینی بازار به جای قدرت پی گرفتند. در مکتب فایده‌گرایی که بعدها استوارت بیل آن را ادامه داد، لذت به عنوان خیر حقیقی مطرح شد. انسان در عالم رها دانسته شد و نیاز به مبنایی برای مدیریت تزاحم پیدا شد.

۳. تکوین لیبرالیسم فایده‌گرای ماتریالیست (اصالت سود، فرد و ماده)

همه عوامل تولید (انسان، زمین و …) کالاسازی شدند و هر چیزی هزینه مشخصی پیدا کرد. قبلا ارباب‌ها برده و نیروی کار داشتند و برای جذب برده جدید، باید به ارباب دیگری حمله می‌کردند یا با او ارتباط می‌گرفتند، برده مثل اعضای خانواده ارباب بود و چیزی تحت عنوان بازار نیروی کار نداشتیم. در فضای مدرن، نه کارگر خارج از فضای کاری تعهدی به کارفرما دارد و نه کارفرما به کارگر؛ بلکه فارغ از هر هویت و پیوست فرهنگی، افراد در حال خرید و فروش نیروی کار خود هستند. نگاه ماتریالیستی از زمان مارکس شروع نشده و این نگاه از همین تحولات اروپا ناشی شده است.

۴. انقلاب صنعتی و غلبه تکنیک و مقیاس

کار ساده و نیاز به کارگر ساده، باعث شد بازار کار شکل بگیرد و کار برای اولین بار به عنوان کالا (در مقابل هویت‌مندی کار) عرضه شد. زمین برای اولین بار به عنوان کالا مطرح شد و برای اولین بار، خرید و فروش زمین (به جای نگاه ناموسی به زمین که فروش زمین را برنمی‌تافت)، سندهای مالکیت، اجاره زمین و مزایده و مناقصه شکل گرفتند. پول تبدیل به کالا شد و اجاره کردن پول در بازار سرمایه معنا پیدا کرد. (تصریحاتی در متون الهی، مخالفت شدید با ربا دارند و دریافت سود در ازای اجاره پول، باعث بروز اختلاف جدی بین افراد شد.) در این مورد فیلم تاجر ونیزی تصریح به مساله مخالفت افراد با ربا دارد. نرخ بهره در چنین شرایطی شکل گرفت.

۵. حمایت دولت‌های مدرن

دولت مدرن بنا بود قاعده‌ای برای رفع تزاحم‌ها مطرح کند. نفوذ سرمایه‌داران در دولت‌ها باعث شد این دولت‌ها از سرمایه‌داری حمایت کنند. جان لاک (پدر لیبرالیسم) تصریح می‌کند که افرادی حق رای دارند که مالیات می‌دهند و زنان و کودکان حق رای ندارند. مالیات‌دهنده‌ها در مبنای دموکراسی بر مبنای قواعد عرفی و برای حمایت از طبقات جدید، تجار و بازاریان با یکدیگر توافق و تصمیم‌گیری می‌کنند.

۶. پیدایش نظریه‌های اقتصاد سیاسی سرمایه‌داری

آدام اسمیت معلم سرخانه‌ای بود که به بچه‌های تجار و اشراف اسکاتلند، درس فلسفه و اخلاق می‌داد و بعدا استاد دانشگاه گلاسکو اسکاتلند می‌شود. سپس برای تدریس به یکی از شاهزاده‌ها تدریس را رها می‌کند، با درآمدش به کشورهای مختلف سفر می‌کند و تلاش می‌کند در کتاب‌های خود تحولات جدید را تبیین و بعضا توجیه کند. اسمیت با توجه به غلبه فیزیک، نرخ طبیعی دستمزد (حداقل مورد نیاز برای معیشت)، نرخ طبیعی اجاره بها (رانت) و … را مطرح می‌کند و بعدا افرادی کلمه طبیعی را با مفهوم تعادل جایگزین می‌کنند. اقتصاد سیاسی کلاسیک (مالتوس با جمعیت، ریکاردو با نظریه توزیع و مالیات‌ستانی و …) و نظام سرمایه‌داری بر این مبنا پایه‌ریزی می‌شود و نگاه این افراد به آینده، نگاه مثبت به وفور نعمت در ادامه نظم جدید است و دولت‌شهرها و نظم جدید به عنوان دستاورد مطرح می‌شوند. استعمار به منظور کسب بازارهای مصرف انحصاری و عوامل تولید ارزان، فراگیر می‌شود. سهم‌خواهی دولت‌هایی که دیرتر به این منابع رسیده‌اند منجر به جنگ جهانی اول و دوم می‌شود.


جنبش‌های اعتراضی به سرمایه‌داری

۱. ظلم گسترده ناشی از ظلم بازار و سلطه سرمایه‌داران

علی رغم وعده‌های اسمیت و ریکاردو، اشتغال زنان و کودکان، چالش‌های کارگری و … حاصل شد که در بینوایان، گوژپشت نتردام و الیور توییست و بقیه ادبیات قرن ۱۹ بازتاب پیدا کرده است. البته مالتوس کنترل جمعیت را انذار می‌داد و ریکاردو انذار می‌داد که سرمایه جایگزین نیروی کار شود و در بلند مدت سود سرمایه کم می‌شود، چون بر مبنای نظریه ارزش مبتنی بر کار آدام اسمیت معتقد بود که نیروی کار منشا ثروت است؛ اما همچنان این طیف با نگاه مثبت به دستاوردهای سرمایه‌داری نگاه می‌کردند.

۲. جنبش‌های مردمی

جنبش‌های اعتراضی از درون اروپا توسط سوسیالیست‌ها، مارکسیست‌ها، رومانتیسیسم‌ها و سایر دیدگاه‌ها در اعتراض به این مساله شکل گرفت. لیبرال‌ها با این که مخالف دولت به نظر می‌رسند، اقتصاد لسه‌فری (بگذار بشود) را با قدرت حکومت و دولت (مثلا بیل و ریکاردو نماینده پارلمان بودند) شکل دادند. افرادی که کار و اموال خود را از دست داده بودند و چیزی برای از دست دادن نداشتند، با اعتراض خود زنگ خطر فروپاشی را ایجاد کردند. رابینز در پاسخ به اعتراضات به سرمایه‌داری، اقتصاد را به دو بخش اقتصاد سیاسی اجتماعی (شامل مواردی چون عدالت و اخلاق که تغییر آن‌ها را در اختیار ماست) و اقتصاد سیاسی محض (مواردی که طبیعتا در اثر فعالیت بازیگران اقتصادی رخ می‌دهد) تقسیم می‌کند. علم اقتصاد امروز، ناظر به اقتصاد سیاسی محض است و هدف خود را افزایش ثروت (و نه کاهش فقر) می‌داند.

۳. مداخله دولت برای رفع پیامدهای بازار

دولت‌ها با مداخلاتی از جنس کنترل قیمت‌ها، ایجاد نهادهای تنظیم‌گر دولتی و سیاست‌های حمایتی و یارانه‌ای سعی کردند خطر شورش‌ها و اعتراضات در نتیجه فشار حداکثری ناشی از سرمایه‌داری را خنثی کنند. بحث‌های اسمیت و ریکاردو و بیل در حمایت از لسه‌فری، مبنای دقیقی نداشت و اتفاقا دولت‌ها در اثر اتفاقات عینی تصمیم به مداخله در اقتصاد کردند و بعدها کینز برای تعدیل عدم تعادل‌ها و جلوگیری از فروپاشی اقتصادی، مداخله‌گری و تنظیم‌گری را تئوریزه کرد. بانک‌های مرکزی برای کنترل پیامدهای منفی ناشی از رقابت بانک‌ها (محل هزینه‌کرد تسهیلات، کفایت سرمایه و …) و بیمه‌های مرکزی برای کنترل پیامدهای منفی ناشی از رقابت بیمه‌ها ایجاد شدند. شورای رقابت برای کنترل هزینه‌ها شکل گرفت، نهادهایی در وزارت کشاورزی برای خرید تضمینی شکل می‌گیرند و به همین ترتیب، نهادهای تنظیم‌گر برای تنظیم بازارهایی که قرار بود خودتنظیم باشند و بازار آزاد رقابتی به عنوان ایده‌آل رخ دهد تشکیل می‌شوند. با این حال، سرمایه‌داران و بانک‌های خصوصی از این مکانیزم حمایت می‌کنند و تامین مالی جریان پژوهش باعث تثبیت ایدئولوژی سرمایه‌داری شد.

در بسیاری از پایان‌نامه‌های دانشگاهی، موضوعاتی نظیر عوامل موثر بر سوددهی بانک‌های خصوصی، گسترش بانک‌داری خصوصی و … نوشته شد و در نقد بانک‌های خصوصی، خصوصی‌سازی و … پژوهش‌های اندکی نوشته شدند. علم اقتصاد سیاسی و بعدها علم اقتصاد محض و اثباتی، عملا فریبی برای کلمه «علم» هستند و مک لاسکی در کتاب خطابه علم اقتصاد، هدف فرمول‌ها و محاسبات اقتصادی را اقناع مخاطب و نه اثبات و نفی می‌داند. در حالی که همگی در توجیه نظم موجودی که منافع عده خاصی را تامین می‌کنند نگارش شده‌اند و از حمایت‌های خاص و انتشار و تبلیغ قوی صاحبان ثروت، قدرت و رسانه بهره‌مند می‌شوند.


جمع‌بندی

۱. چالش‌های مقابله با سرمایه‌داری

متریالیسم و ضدیت با دین

این جنبش‌ها در متریالیسم و ضدیت با دین گرفتار شدند و منجر به ندیده گرفتن حقیقت‌هایی در عالم (مانند یمحق الله الربا و یربی الصدقات، یا ان الانسان لیتغی ان راه استغنی، یا رزقکم فی السماء) می‌شود که بعضا حتی جنبه غیبی دارند و از طریق مشاهدات عرفی و تجربی قابل حصول نیستند.

تسلیم در برابر تکنولوژی و تولید بزرگ‌مقیاس

نگاهی تاکید می‌کند که انقلاب صنعتی ضرورت و جبر تاریخی است و ما نمی‌توانیم از تولید بزرگ مقیاس فرار کنیم. بنابراین حتی اگر بتوانیم این مساله را در اختیار دولت قرار دهیم، از تکنولوژی بزرگ‌مقیاس راه فراری نداریم و مخالفت با آن، مخالفت با هر نحوی از تکنولوژی فرض می‌شود. با این که تاریخ نشان می‌دهد اروپایی‌ها برای رقابت با ایران و عثمانی دست به توسعه تکنولوژی، اختراع ماشین بخار و خطوط تولید زدند. (توماس مان در قرن ۱۷ بیانیه‌ای برای دولت انگلستان می‌نویسد که برای حمایت از کالاهای انگلستان باید ذائقه مردم را به مصرف کالای خودمان تغییر دهیم و از کالاهای باکیفیت شرق، فقط با هدف تولید مجدد وارداتی نداشته باشیم)

افول هند، از شکست گورکانیان در هند از انگلیس و افول ایران، از ورود انگلیس از نیمه دوم سلطنت شاه عباس با هدف بیرون کردن پرتغال از جنوب ایران شروع شد. تولید انبوه، نه یک جبر تاریخی و بلکه یک بهینه‌سازی در نظم بین المللی است. فورد به عنوان اسطوره تولید انبوه، پس از شوک نفتی دهه ۷۰ (جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل) با افزایش هزینه منابع تولید و نیروی کار، از سودآوری خارج شد و فرآیند تولید انبوه به‌صرفه‌ای نداشت. تولید انبوه زمانی به صرفه است که بتوان هزینه عوامل تولید را پایین نگه داشت. با این که نظام سرمایه‌داری در مواردی از ایده خود عقب‌نشینی کرد، با پذیرفتن تولید انبوه، ناچار به انباشت و تمرکز ثروت و قدرت در نقطه‌ای هستیم که اگر در اختیار بخش خصوصی باشد منجر به عدم توازن جدی و اگر در اختیار بخش دولتی باشد منجر به ایجاد رانت دولتی می‌شود. تولید انبوه می‌توانست به روش‌های دیگری تبدیل شود که با هدف بهینه‌سازی تولید در مقیاس خرد و نه بزرگ‌مقیاس اتفاق بیافتد. تکنولوژی، مقیاس بهینه را تعیین می‌کند و بنابراین ما نیازمند پژوهش‌ها و تکنولوژی‌هایی برای بهینه‌سازی تولید کوچک‌مقیاس هستیم.

۲. ایده شکل‌گیری تحولات عینی در دنیای مادی (نیازمند بررسی بیشتر)

علوم اجتماعی مدرن، سعی در تبیین، توصیف، تمجید، تحلیل و نقد تحولات رخ‌داده به صورت پسینی دارد. علوم اجتماعی در دنیای مدرن، حالتی پسینی نسبت به رخدادها دارد و ما هم باید بتوانیم بازخوانی مجددی از واقعیت موجود جامعه اسلامی داشته باشیم. اینطور نیست که ما نیازمند تئوری پیشینی باشیم که منجر به رخدادی در عالم واقع شود.
  1. طراحی (رویا): اروپایی‌ها پس از جنگ‌های صلیبی، رویا کردند که می‌توان بهشت موعود را در همین دنیا محقق کرد. در دوره رنسانس و پس از فروپاشی رم شرقی و پایان قرون وسطی، شعر و ادبیات در اروپا قدرت می‌گیرد و رویایی در اروپا ایجاد می‌کند.
  2. تحول در عینیت
  3. تحول در اندیشه‌ها
  4. شکل‌گیری ایدئولوژی‌ها و دانش‌ها (به صورت پسینی)

۳. توصیف ما از واقعیت خودمان از نگاه شاخص‌ها

به عنوان نمونه، جمهوری اسلامی در شاخص نرخ مشارکت نیروی کار، ۴۴٪ است و اروپایی‌ها در حدود ۶۰٪ هستند. نرخ مشارکت اقتصادی مردان ما ۷۰٪ است و مشارکت زنان ۱۵٪ است. خانم خانه‌دار در خانه تولید ارزش بالاتری دارد که در شاخص‌های بازار دیده نمی‌شود. آمریکا بزرگ‌ترین شاخص GDP را دارد که در حدود یک سوم آن را صنایعی چون پورن و قمار و … تشکیل می‌دهد که شاخص ایران در آن پایین است. ما نیاز به توصیف واقعیت خودمان بر مبنای شاخصی چون شاخص اقتصاد مقاومتی، توسعه روستایی، جهاد سازندگی، اقتصاد نابازار و مواسات و مقاومت در برابر تحریم داریم.

یکی از اشتباهات ما این است که میانگین دستمزد کشور را با بقیه کشورها مقایسه می‌کنیم و رفاه عمومی پایین را نتیجه می‌گیریم. در حالی که بخش عمده‌ای از اقتصاد ما در نابازار اتفاق می‌افتد و دستمزد ما الزاما تعیین‌کننده سطح رفاهمان نیست.

اقتصاد اسلامیسرمایه‌داریاقتصادعلوم انسانیعلوم انسانی اسلامی
علاقمند مدیریت و اقتصاد سیاسی | مدیرعامل شرکت راهبرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید