نگاه اسلام به زن چیست؟ آیا اسلام زنان را انسانهای درجه دو میداند؟ آیا اختلاف احکام مربوط به زن و مرد نشان از دیدگاه اسلام در برتری جنس مرد نسبت به زن دارد؟ برخی معتقداند اسلام به زنان ظلم کرده. آنها با اشاره به برخی قوانین اسلام حرف خود را تایید میکنند: دیه زن نصف مرد است، سهم الارث دختر نصف پسر است، زن باید برای پوشش تابع قوانین سختگیرانه تری نسبت به مرد باشد، برای بیرون رفتن از خانه و طلاق زن استقلال ندارد و ... در مقابل عدهای دیگر بر این باورند که اسلام جایگاه ویژه زنان را ترسیم نمودهاست. آنها تفاوت در احکام را نشانه جایگاه زن در نگاه اسلام نمیدانند؛ بلکه معتقدند قوانین اقتصادی و اجتماعی اسلام با توجه به ویژگیهای زنان و مردان و تقسیم وظایفی که صورت گرفته است متفاوت خواهد بود. اما برای فهم جایگاه زن در نگاه اسلام باید تمام نظریات اسلام در این رابطه را مطالعه کرد. مهم ترین منبع برای فهم نظرات اسلام قرآن کریم است.
قرآن به مباحث مربوط به زنان و جایگاه آنها اهمیت ویژهای میدهد. آیات قرآن در رابطه با زنان چند دسته میشوند: دسته اول آیاتی هستند که بین زنان و مردان مشترکاند. تعابیری همچون «یا ایها الذین آمنوا» و «یا ایها الناس» که بیش از ۱۰۰ بار در قرآن آمده هم زنان و هم مردان را مخاطب قرار دادهاست. همچنین تعابیری چون «قد افلح المومنون»، «انما المومنون ...»، «ان اکرمکم ...» و موارد مشابه نیز شامل زنان هم میشود. علاوه بر این موارد در برخی آیات صراحتاً به اشتراک زن و مرد اشاره کردهاست که از آن جمله آیه ۳۵ سوره احزاب است. قسمت دوم آیاتیاند که احکام خاصی در رابطه با زنان را بیان میکنند. آیات ۳۱ سوره نور، ۵۵ و ۵۹ سوره احزاب و ... از این قبیلاند. سومین دسته مواردی هستند که صفات و ویژگیهای زنان را مطرح کردهاند. آیه ۲۲۳ سوره بقره، ۱۲ سوره ممتحنه و ... در این دسته جای میگیرند. در چهارمین گروه به داستانهایی در رابطه با زنان اشاره شدهاست. زنانی چون مریم و مادرش (همسر عمران)، مادر و خواهر حضرت موسی، همسران بسیاری از پیامبران از جمله ابراهیم، ایوب، نوح و لوط و در نهایت حضرت زهرا سلام الله علیها در این زمرهاند. با تامل در این موارد میتوان به اهمیت مباحث مربوط به زنان در نگاه و دیدگاه قرآن پیبرد.
یکی از زنانی که در قرآن به ماجرای او پرداخته شده؛ ملکه سبا است(سوره نمل، آیه 2۲ الی 44). ملکه سبا -که در منابع تاریخی نام او را بلقیس خواندهاند(محمدبن جریر الطبری ابوجعفر ۱۹۶۸، 1: 490)- در زمان حضرت سلیمان علیه السلام میزیست. بر اساس آیات قرآن او حاکم و فرمانروای سرزمینی به نام سبإ بود. (قرآن: سوره نمل، آیه 22) بلقیس دارای امکانات زیادی بوده و تاج و تخت بزرگ و عظیمی داشتهاست. (قرآن: سوره نمل، آیه 23) با این حال بلقیس و مردم او به جای پرستش خداوندِی که مسلط بر آسمان و زمین است؛ خورشید را میپرستیدند.(قرآن: سوره نمل، آیه 24) همین مطلب سبب گردید تا سلیمان نبی علیه السلامبرای هدایت آنها اقداماتی را درپی بگیرد. ماجرای این واقعه در آیاتی از قرآن بیان شدهاست که اشاره به داستان ملکه سبإ دارد.
از آیاتی که در این رابطه نازل شده نکات ویژهای در رابطه با ملکه سبإ به دست میآيد. از جمله این موارد میتوان به شیوه حکومتداری او اشاره کرد. بلقیس در حکومت خود مستبدانه عمل نمیکرد؛ بلکه کارها را با مشورت بزرگان قوم خویش پیش میبرد. هنگامی که نامه سلیمان علیه السلام به دست او رسید بزرگان قوم خود را جمع کرده، با همه آنها در این رابطه مشورت نمود. (قرآن: سوره نمل، آیه 32) همین عملکرد او بیانگر شیوه حکمرانی ملکه سبإ هست. نکته دیگر اینکه بلقیس در عین حالی که اهل مشورت بود اما استقلال رای خود را حفظ میکرد. او پس از شنیدن مشورت بزرگان قوم مبنی بر آمادگی برای جنگ و مبارزه با سلیمانعلیه السلام، تصمیم گرفت تا ابتدا از راه مصالحه وارد شود. اما از طرف دیگر به راحتی تسلیم سلیمان علیه السلام نشد و ادعای او را نپذیرفت. از همین رو تصمیم گرفت سلیمان علیه السلام را ارزیابی کند. او برای آزمودن سلیمان علیه السلام هدایای ارزشمندی برایش فرستاد. انگیزه بلقیس از فرستادن هدایا آزمودن سلیمان علیه السلام بود. چراکه اگر او این هدایای گرانقیمت را بپذیرد معلوم است پادشاهی مانند دیگران است و میشود به جنگ با او اندیشید؛ اما اگر هدایا را نپذیرد معلوم میگردد او اهداف دنیایی ندارد و در نتیجه همانطور که ادعا میکند پیامبر خداست. (محمدبن جریر الطبری ابوجعفر ۱۹۶۸، 1: 491; بحرانی ۱۴۱۵، 4: 206) چون ماجرای هدایا نشاندهنده جایگاه خاص سلیمان علیه السلام بود بلقیس تصمیم گرفت خود به سرزمین سلیمان علیه السلام سفر کرده، با بررسی شرایط و اوضاعْ تصمیم عاقلانهای بگیرد. این سفر حاکی از شجاعت این زن نیز هست. او به سرزمینی سفر میکند که حاکم آن با او اعلان جنگ نمودهاست. از طرف دیگر هنوز بلقیس به نبوت سلیمان علیه السلام آگاهی ندارد تا به عدالت او اطمینان داشتهباشد. با همه این اوصاف او به سرزمین فلسطین -مرکز حکومت سلیمان علیه السلام - مسافرت نمود. (طبق برخی نقلها سلیمان در سفری که به مکه مشرف شد با ملکه سبا ملاقات کرد) برجستگی دیگر ملکه سبإ ذکاوت اوست. حضرت سلیمان علیه السلام تخت بلقیس را از یمن به فلسطین آورد. این کار با نیروی الهی و به جهت آزمودن بلقیس بود. همچنین سلیمان نبی علیه السلامدر ظاهرِ تخت تغییراتی ایجاد کرد تا نتوان به سادگی آن را تشخیص داد. با اینحال وقتی از بلقیس پرسیدند: آیا این تخت توست؟ او حقیقت را فهمید. (قرآن: سوره نمل، آیه 38 الی 43) فهم این مطلب در شرایطی که جابجایی تخت از آن سرزمین دور کاری غیر ممکن به نظر میآمد؛ نشان از هوش و ذکاوت ملکه سبإ دارد. ویژگی دیگر ملکه سبإ حقپذیری اوست. همین ویژگی سبب هدایت او شد و شاید مهمترین خصلت ملکه به شمار برود. وقتی بلقیس وارد قصر شیشهای شد گمان کرد این قصر پر از آب است و لباس خود را بالا زد. اما هنگامی که به اشتباه خود پی برد به سرعت تسلیم حق گشت نبوت سلیمانعلیه السلام را پذیرفت.(قرآن:سوره نمل، آیه 44)
نکته جالب توجه این که آیات قرآن به حکومت داری بلقیس به عنوان یک زن هیچ انتقاد و اعتراضی ندارد. تمرکز این آیات از ابتدا تا انتها بر روی مسأله کفر و اسلام است. خبر هدهد از خورشید پرستی آنها، متن نامه سلیمان علیه السلام به بلقیس، انگیزه سلیمان علیه السلام از ساختن قصر شیشهای و عاقب داستان که هدایت بلقیس است همگی تاکید مسأله کفر و اسلام دارد. اما حکومت داری بلقیس نه تنها مورد اعتراض نبوده؛ بلکه با توضیحاتی که گذشت مورد تایید نیز به نظر میرسد. همچنین بر اساس بعضی منابع بلقیس پس از اسلام به تبلیغ دین خداوند در مملکت خود همت گماشت.