همهی ما میخواهیم که یک زندگی پرثمر و باآرامش داشته باشیم. اما تنها عدهی کمی از میان ما برای توسعهی فردی و خودسازی اقدامی میکنیم. بدیهیست که شادی بیدلیل و سرزده به سراغ ما نمیآید. که، خود باید برای آن تلاش کنیم. پیشنهاد نویسندگان این اثر برای یافتن خوشی، بهکاربستن مفهوم ایکیگای است.
این سؤالات در قلب تحقیقات روانشناسی میهالی چیکسنتمیهالی دربارۀ تجربۀ حضور کامل در آنچه انجام میدهیم، مطرح است. میهالی این حالت را «فلو» مینامد و آن را بهعنوان لذت، شوق، خلاقیت و فرایندی که ما را کاملاً در زندگی غوطهور میکند توصیف کرده است. هیچ دستورالعمل جادویی برای یافتن شادمانی، برای زندگی کردن طبق ایکیگای شما، وجود ندارد، اما یکی از عوامل کلیدی توانایی دست یافتن به آن، حالت فِلو است؛ ازطریق این حالت به یک «تجربۀ بهینه» دست مییابید.
برای رسیدن به تجربۀ بهینه باید بهجای اینکه خودمان را درگیر کارهایی کنیم که برایمان لذت زودگذر ایجاد میکنند، مثل پرخوری، مصرف مواد مخدر و الکل یا خوردن شکلات جلوی تلویزیون، باید وقتمان را برای فعالیتهایی صرف کنیم که برای ما حالت فِلو را فراهم میسازند و زمانی را که صرف این فعالیتها میکنیم افزایش دهیم. میهالی در کتابش با عنوان فِلو روانشناسی تجربۀ بهینۀ فِلو نوشته است: «حالتی است که در آن افراد چنان درگیر یک فعالیت میشوند که هیچچیزی دیگر برایشان مهم نیست، خود تجربه آنقدر لذتبخش است که فرد حتی با بهایی گزاف آن را انجام میدهد، فقط بهخاطر انجام دادن آن کار.»
فقط متخصصان خلاق نیستند که تمرکزشان بر بالا بردن سطح فِلو است. اکثر قهرمانان ورزشی، شطرنجبازان و مهندسان هم بیشتر وقتشان را صرف فعالیتهایی میکنند که آنها را به حالت فِلو میرساند. براساس تحقیقات میهالی، یک شطرنجباز وقتی وارد حالت فِلو میشود، همان احساسی را دارد که یک ریاضیدان وقتی روی یک فرمول کار میکند یا یک جراح وقتی عمل جراحی انجام میدهد دارد. میهالی -پرفسور روانشناسی- دادههایی را که مربوط به افرادی از سرتاسر جهان بود، تجزیهوتحلیل کرده و کشف کرد که فِلو در بین همۀ افراد در همۀ سنین و در همۀ فرهنگها یکسان است. در نیویورک و اوکیناوا همۀ ما با روند مشابهی به حالت فِلو میرسیم.
#ایکیگای #مائده_احمدی #هکتور_گارسیا #فلسفه_شرق