اگرقراراست ازحقوق زنان بگوییم،
لطفاتحت تاثیر جو حاکم ،بایدها ونبایدهایی که همه از آنان پیروی می کنند، یقه جر ندهیم...که قبل ازآن به خودمان رجوع کنیم....ومثلا چندسوال ساده ازخودمان بپرسیم؟
آیا واقعا یک مدافع هستیم؟
آیاواقعا به باوری که مدعی آنیم باورداریم؟
آیا برای زنان جامعه ی پیرامون خودمان به عنوان یک انسان حق انتخاب قائلیم؟
آیا تاکنون ازلفظ های جنسیت زده وطعنه آمیزبرای زنان ودختران استفاده نکرده ایم ونمی کنیم؟
آیا پشت تلفن ویا در جمعی درمورد دخترمثلا همسایه حرف نامربوط نزده ایم؟
آیا زن مثلاهمسایه را بابت ساعات رفت وآمدش رصد نکرده ایم وبه بچ و واپچ های اهل محله دامن نزده ایم؟
آیا.....
آیا .........
آیا.................
حیاتی ترین اقدام درباره ی این مهم همین است که صادقانه باخود حقیقی یمان روبه رو شویم وتصمیم مهمی بگیریم.
که اگرچنین بوده ایم،چنین کرده ایم...؛از این پس هم می خواهیم این چنین بمانیم وچنین کنیم یا نه؟
و چه بسیار این مواجه با خود ستودنی ست.
امکان و میل بشر به ایجاد تغییر در سبک زندگی ،رفتار و منش خود و جامعه امری منکرنشدنی ست ، ولی با همه ی این تفاسیر باورپذیرنیست ونخواهدبود که تحولی به این سرعت در کس یا کسانی اتفاق بیوفتد و اگر هم بیوفتد،تردید نکنید که ثبات چندانی نخواهد داشت.
اشتباه نکنید ،اصلا صحبت بر سر منفعل بودن افراد جامعه نیست....که اتفاقا حرف برسرفعالیت هایی ست که فقط شکل فعلیت دارند و خالی ازهدف و باورند و به یقین، ثمری درخور و مثبت نخواهند داشت.
برای اینکه مدعی حق ضایع شده ازقربانی باشیم...حتما نباید طعم تلخ قربانی شدن درچشیده باشیم و بار زخم عمیقی که به جانش وارد شده را به دوش کشیده باشیم.کافی ست با این زخم همزادپنداری داشته باشیم و یا دست کم ازطیف قربانی کنندگان نباشیم.
این یادداشت شاید یک خواهش است...ازمردمانی که دوستشان دارم،برای برداشتن قدم مهمی درراستای شناخت خودشان؛توسعه ی ویژگی های فردی که به عنوان یک عضو از جامعه برای تحقق اهداف والای جمعی همه به آن نیازمندیم.
این قدم،همان قدم ستودنی ست که حال ها را بهتر می کند...ودنیا را هم به جای بهتری برای زیستن تبدیل و به رسم امانت داری به نسل آینده می سپارد.
ارادتمند همه ی مردان و زنانی که برای بهترشدن حال جهان به قدربظاعت می کوشند.