انسانها ضعیفترین حلقه زنجیره امنیت سایبری هستند و این اساس حمله «مهندسی اجتماعی» است. برای محافظت دربرابر این حمله فراگیر با این مقاله همراه شوید.
فلسفه مهندسی اجتماعی از این قرار است: تو چیزی داری که من میخواهم و من میخواهم تو را به هر طریقی قانع کنم آن را به من بدهی یا کاری را که من میخواهم انجام دهی، حتی اگر به ضررت تمام شود.
نائوکی هیروشیما کاربر عادی توییتر مثل من و شما بود؛ با این تفاوت که نام کاربری حساب توییترش خاص و تکحرفی (N@) بود و برخی حاضر بودند تا ۵۰ هزار دلار برای خریدش پول بدهند. اما در یکی از روزهای سال ۲۰۱۴، نائوکی مجبور شد نام کاربری تکحرفی ۵۰ هزار دلاری خود را دراختیار هکری قرار دهد که موفق شد با ترفندی ساده به آنچه میخواست برسد.
ماجرا از این قرار بود که هکر برای دزدیدن نام کاربری توییتر نائوکی به خدمات مشتری پیپال زنگ زده و با وانمود کردن به اینکه کارمند بخش دیگر این شرکت است، اطلاعات مربوط به چهار رقم آخر کارت اعتباری نائوکی را از آنها میگیرد. بعد با شرکت ثبت دامنه و میزبانی وب GoDaddy تماس میگیرد که وبسایت نائوکی در آنجا میزبانی میشد. این هکر با داشتن چهار رقم کارت اعتباری، از GoDaddy میخواهد رمزعبور وبسایت نائوکی را ریست کند. حالا هکر این قدرت را داشت تا تمام اطلاعات وبسایت نائوکی را پاک کند و این تهدید کافی بود تا نائوکی حاضر شود نام کاربری خود را دراختیار هکر قرار دهد.
خوشبختانه نائوکی بعدا موفق شد نام کاربری خود را پس بگیرد، اما اتفاقی که برای او افتاد نوعی حمله مهندسی اجتماعی بود که مدتها است بسیاری از کاربران اینترنت و کارمندان سازمانهای کوچک و بزرگ را با دردسرهای جدی روبهرو کرده است. بارها شده هکرها با نقش بازی کردن، تهدید و ترفندهای دیگر، کنترل اکانتهای کاربران را به دست گرفته یا مبالغ زیادی را به حسابهای بانکی خود سرازیر کردهاند. برای بسیاری از افراد، امنیت اکانتهای اینترنتی توهمی بیش نیست.
داستان اسب تروآ به جرات یکی از جذابترین نمونههای مهندسی اجتماعی است. در زمان جنگ تروآ، هنگامی که یونانیان به مدت ده سال پشت دروازههای شهر تروجان از پیشروی بازمانده بودند، یکی از جنگجویان حیلهگر یونانی به نام ادیسه که به حق مهندس اجتماعی زبردستی بود، نقشهای ریخت تا همرزمانش بتوانند به داخل شهر راه پیدا کنند؛ نه به زور و شکستن دیوارهای شهر، بلکه به دست خود تروجانها. به دستور اودیسه، سربازان یونانی اسب چوبی غولپیکری ساختند و درون آن مخفی شدند. بعد، برخی از آنها با کشتی تروجان را ترک کردند تا اهالی شهر فکر کنند یونانیها شکست را پذیرفته و در حال عقبنشینی هستند.
بااینحال، یک سرباز یونانی کنار اسب غولپیکر بیرون دروازه شهر باقی ماند. این سرباز که سینون نام داشت، به اهالی شهر تروجان گفت که این اسب پیشکش یونانیان به خدایان است تا جان آنها را در طول سفر بازگشت به خانه حفظ کنند؛ این اسب هم از این جهت به این اندازه بزرگ ساخته شده تا اهالی شهر نتوانند آن را به داخل ببرند و یونانیهای سوار بر کشتی را با بداقبالی روبهرو کنند. تروجانها فریب حرفهای سینون را خوردند و برای نفرین سربازهای یونانی، تصمیم گرفتند اسب را به داخل شهر بیاورند؛ غافل از اینکه درون این اسب، سربازهای یونانی در انتظار به آتش کشیدن شهر بودند. به خاطر حمله مهندسی اجتماعی اودیسه، یونانیها در جنگی که به چشم تروجانها باخته بودند، پیروز شدند.
کوین میتنیک (Kevin Mitnick) را پدر مهندسی اجتماعی میدادند، چون او بود که در دهه ۱۹۹۰، بعد از سالها بهکارگیری حقه و ترفند برای دستیبای به اطلاعات و دستکاری روانشناختی افراد، اصطلاح مهندسی اجتماعی را در دنیای امنیت سایبری به شهرت رساند. میتنیک درحالیکه فقط ۱۳ سال داشت با حقه مهندسی اجتماعی بهطور رایگان از اتوبوسهای لسآنجلس استفاده میکرد و بعدها موفق شد به شبکههای شرکت دیجیتال اکویپمنت و شرکت مخابراتی پسیفیک بلز دسترسی غیرمجاز پیدا کند. ماجراجوییهای میتنیک در حوزه مهندسی اجتماعی به قدری شاخ و برگ پیدا کرده بود که وقتی سرانجام به زندان افتاد، درباره او میگفتند که میتواند «با سوت زدن از پشت خط تلفن، جنگ اتمی راه بیندازد.»