ویرگول
ورودثبت نام
مهدیه حاجی حسینی
مهدیه حاجی حسینی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: لافکادیو

برای چالش کتابخوانی شهریور طاقچه، کتابی که هم کودک‌ها و نوجوان‌ها دوست دارند و هم بزرگترها، انتخاب من «لافکادیو: شیری که جواب گلوله را با گلوله داد» بود. اما چرا به نظرم این کتاب هم باب سلیقه بچه‌هاست و هم بزرگ‌تر‌ها؟
شل سیلوراستاین را همه به کتاب‌هایی که برای بچه ها نوشته می‌شناسند اما او برای بزرگسال‌ها و اتفاقا دقیقا مخصوص بزرگسال‌ها هم می‌نوشت و نقاشی می‌کرد. مثلا در مجله پلی‌بوی، که همین کتاب هم در ابتدا به شکلی دیگر در آن چاپ شده بود و بعدتر به یک کتاب کودک تبدیل شد. همه به لطف تامی اونگرر دوستش که تقریبا به زور او را به دفتر ویراستار آینده‌اش کشید تا مجبورش کند برای بچه ها بنویسد.
عمو شلبی، اسم مستعاری که بعضی وقت‌ها از آن استفاده می‌کرد و راوی این کتاب هم هست، نامی شناخته شده برای بچه‌ها و بزرگترها بود. بعضی اثار شناخته شده‌اش مثل درخت بخشنده و جایی که پیاده‌رو تموم میشه به بیش از چهل و هفت زبان ترجمه شدند و بیش‌تر از بیست ملیون نسخه فروش رفتند. نه فقط کتاب‌هایش که ترانه‌هایش هم محبوبیت زیادی داشتند، مثل ترانه «پسری به نام سو» که برای جانی کش نوشت و دومین اهنگ برتر آمریکا شد. و دو بار جایزه گرمی را به دست آورد.
اما محبوبیت تنها بخش مشهوریت اون نبود. کتاب‌هایش اغلب شر از لیست ممنوعه کتابخانه‌های امریکا در می‌آوردند. اتفاقی که مخالفان زیادی هم داشت و بیشتر آن‌ها معتقد بودند این ممنوعیت نه به خاطر محتوای کتاب‌ها که صرفا به خاطر همکاری‌های شل با پلی‌بوی است. همکاری‌ای که احتمالا به تنهایی برای انجمن کتابخانه‌های امریکا کافی بود تا کتاب‌هایش برای بچه‌ها مناسب نباشد. هرچند که در تمام کتاب‌هایش خیلی راحت فراموش می‌کرد که یک بزرگسال است، روبه‌روی بچه‌ها و هم تراز با آن‌ها می‌نشست و برایشان داستان‌هایی می‌گفت در مورد پیچیده‌ترین مسائل دنیا و روابط انسانی. چون باور داشت بچه‌ها هم همان سطح درکی را دارند که یک بزرگسال.

لافکادیو یکی از داستان‌های محبوبش بود. شیری که جواب گلوله را با گلوله داد. همه چیز از روز افتابی‌ای شروع می‌شود که شکارچی‌ها خواب عصرگاهی شیرها را به هم می‌زنند. لافکادیو که آن زمان اسم دیگری داشته که عمو شلبی آن را نمی‌داند، هیچوقت یک شکارچی ندیده و کنجکاو برای اینکه بداند اصلا شکارچی چیست، گله در حال فرارش را دنبال نمی‌کند. اتفاق سرنوشت سازی که ناهاری خوشمزه و البته یک اسلحه برایش ارمغان می‌آورد. تمریناتش او را به بهترین تیرانداز جهان تبدیل می‌کند و او را به دنیای انسان‌ها وارد می‌کند.
لافکادیو دائم در برابر انتخاب‌هایی قرار می‌گیرد که هویتش را مشخص می‌کنند. باید این کار را بکنی چون یک شیری. این کارها را میکنی پس یک شکارچی‌ای و باید این کارها را هم بکنی.
اما لافکادیو نمی‌خواهد کارهایی که می‌گویند را انجام دهد. او فقط می‌خواهد مارشمالو بخورد. نیازی نیست جهان را دو دسته دید و همه را به ناچار در ان قرار داد. ما تمایل داریم اطرافمان را با کلمات متضاد بشناسیم. گرم و سرد، تر و خشک، روشن و تاریک، زن و مرد. اما جهان طیف پیوسته‌ای است که نتیجه هر جایی در ان ممکن است باشد. لافکادیو نمی‌خواهد شیر یا شکارچی باشد. نمی‌خواهد به شیرها شلیک کند و شکارچی‌ها را بخورد. و لافکادیو درنهایت تصمیمش را می‌گیرد.
این کتاب با ترجمه حمید احمدی از انتشارات کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان روی اپلیکیشن طاقچه و سرویس اشتراکی طاقچه بی‌نهایت موجود است.

https://taaghche.com/book/69264
چالش کتابخوانی طاقچهروابط انسانیزن و مردطاقچهچالش کتابخوانی
احتمالاً تنها کاری که بلدم خوندن و نوشتن. همه چیز رو می‌خونم و از همه چیز می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید