در حالیکه فقط دو روز از شروع ماه مهر و سال تحصیلی جدید گذشت، دختر دانشآموزی را میبینیم که روبروی رهبران جهان، چینی به بینی انداخت و گفت: «چطور رویتان میشود؟»
این جرات و جسارت از کجا آمده است؟
بیشک مهمترین عامل نظام آموزشی سوئد است و بچههایی که از همان سالهای اولیه کودکی با طبیعت دوست هستند.
در یکی از بندهای مهم سند برنامه درسی سوئد آمده که مهدکودکها مکلفند تا روی موضوعات مرتبط با محیط زیست و حافظت از آن تمرکز کنند. بعلاوه مربی مسئول است که فرصتهایی ایجاد کند تا کودکان به عینه بفهمند فعالیتهاشان چطور روی محیط زیست اثر میگذارد. (دقت کنید، به عینه!)
در واقع یکی از مهمترین درسهای این نظام این است که کودکان بفهمند بخشی از طبیعتند و نسبت به آن مسئولند.
جدا از صحبتهایی که امروز در سازمان ملل شد و آمارهای ارائه شده ترسناکی که واقعا باید به آنها فکر کرد، مثل:
" میزان دیاکسید کربنی که در اتمسفر زمین منتشر میشود، در عرض چهار سال گذشته نسبت به چهار سال قبل از آن ۲۰ درصد افزایش یافته است"
و اینکه باید نسبت به تک تک لحظات و کارهایمان حساس باشیم، بیش از هرچیزی باید از شنیدن این جمله از آیندگان، بترسیم:
"شما با کلمات توخالی مرا از رویاهایم و کودکیام محروم کردید..."
(این بماند که مسئله آلودگی فرای سطح فردی و مسئله مهم و بزرگی است، اما من به شخصه به قدرت جمعی انسانها جدا از دولتها اعتقاد دارم و یا لااقل به خرابتر نکردن مسئله امیدوارم...)
به گرتا نگاه کنیم!
گرتا این دختر دانشآموز 16 ساله سوئدی، اقیانوس اطلس را با قایق طی کرد تا با سفرش آسیبی به زمین نزند. حالا این سوال پیش میآید که کدام یک از ما حاضر است در سفرهای درون شهری به این موضوع فکر کند؟ مگر تفاوت ما با گرتا چیست؟
اگر لمس طبیعت بخشی از زندگی ما میبود، اگر درک درستی از حساسیت مسائل و یا آسیبهایی که میزدیم داشتیم، قبل از استارت زدن به ماشینهایمان، کمی فکر میکردیم. موقع خرید به دهها پاکت لعنتی که روزانه مصرف میکنیم و گندی که به خشکی و دریا میزنند، فکر میکردیم. اگر خودمان دیر فهمیدیم، اجازه ندهیم زمان آموزش صحیح به بچههایمان هم بگذرد.
و لطفا این بیت شعر را درست بخوانید و باور کنید که اگر ابر باد و مه خورشید فلک برای ما به کاری برخواستهاند، برای این است که ما هیچ نانی را به غفلت از آنها نخوریم.
"هیچ چیز سر جایش نیست. من نباید اینجا باشم. من الان باید آن طرف اقیانوس در مدرسه باشم. در حالیکه شما به ما جوانها چشم امید دوخته اید. چطور رویتان می شود؟"
"مردم جانشان را دارند از دست می دهند. اکوسیستمها در حال فروپاشی هستند. انقراض خیلی از گونهها شروع شده. و شما فقطاز پول و رشد بی وقفه اقتصادی حرف میزنید. چطور رویتان می شود؟"
"بیش از ۳۰ سال است که علم در این رابطه هیچ شکی نداشته. چطور رویتان میشود این موضوع را پشت گوش بندازید، به اینجا بیایید و ادعا کنید به اندازه کافی تلاشتان را کردهاید، در حالی که هنوز هیچ نشانی از سیاستها و راه حل های لازم دیده نمیشود."
"شما می گویید صدای ما را میشنوید و از ضرورت موضوع مطلعید. اما جدا از غم و خشمی که دچارش هستم نمیخواهم این موضوع را باور کنم، چون اگر واقعا اوضاع را درک کردید و باز هم در عمل (برای حل این مشکل) ناکام ماندهاید، در این صورت باید آدم های پلیدی باشید و من نمیخواهم این را باور کنم."