در اوسط آبان ماه ۹۸ بود که هولدینگ هزاردستان با کمپین تبلیغاتی شهری خود، محصول جدیدش را به طور رسمی به بازار معرفی کرد؛ «بلد» قرار است رقیب اصلی اپلیکیشن «نشان» باشد که مدتی است نظر بسیاری از مخاطبان را در فراز و نشیب عملکرد اپلیکیشن «ویز» در ایران به خود جلب کردهاست.
اگر بخواهیم بیطرفانه فکر کنیم، تصمیمات راهبردی اشتباه و در نهایت اعتماد به نفس کاذب(1)با چاشنی بدبیاری باعث شد تا اینطور به نظر رسد که کمپین تبلیغاتی بلد، شاید با گرانی بنزین و قطعی اینترنت در ارتباط باشد. کانسپت اصلی این کمپین تبلیغاتی مقایسهی بلد و ویز بود که بسیاری از فعالان حوزهی تبلیغات در شبکههای مجازی به آن واکنش نشان داده و آن را روشی متناقض با اخلاق حرفهای تبلیغات دانستند. اما باید به این نکته توجه داشت که هر چه باشد مدل اقتصادی مهمترین محصول هولدینگ هزاردستان یعنی بازار، بر پایهی محدودیت کاربران ایرانی و بسته بودن فضای فعالیت در ایران طرحریزی و پیادهسازی شده(2)است. بنابراین دور از انتظار نیست که کمپینهای تبلیغاتی آنها نیز از قوانین کار و اخلاق حرفهای بین المللی پیروی نکنند.(3)
اما به نظر بیش از اندازه مقرضانه است که بلد را در پی سواری روی موج گرانی بنزین و قطعی اینترنت تصور کرد و به طبع بحث در این مورد یک جدال حاشیهای بی نتیجه به نظر میآید. بنابراین در این نوشته قرار نیست به حاشیهی کمپین تبلیغاتیاش پرداخته شود. به جای آن، به نظر میرسد که مهمتر است به وجوه حساستری از ورود هولدینگ هزاردستان به عرصهی نقشه و مسیریابی و انگیزههایش پرداختهشود.(4)
بلد با پشتوانهی سرمایهی بالای هولدینگ هزاردستان پا به رقابت در زمینهی اپلیکیشن نقشه و مسیریابی در ایران گذاشته است و این هولدینگ در حال پرداخت هزینههای بالایی برای بدست آوردن جایگاه نخست در این رقابت است. مدیر روابط عمومی بلد ادعا میکند که بعد از گرفتن دادههای اولیه، با «خودروهای تصویربرداریشان خیابانهای تهران را جارو زدهاند». اما بلد هزینههای این دوربینهای بسیار پیشرفته (بدون در نظر گرفتن کارمزدهای مربوط به مالیات بر واردات و گمرک، البته اگر پرداخت شده باشند) و «جارو زدن» (با نیروی انسانی متخصص) را با چه انگیزهای پرداخت میکند؟
برای روشن شدن ابعاد این سوال و رسیدن به یک پاسخ احتمالی میتوان از مقایسهی بلد و مرجع تقلید اصلی آن، اپلیکیشن ویز، بهره گرفت. هزینهی تقریبی تولید اپلیکیشنی شبیه به ویز در ایالات متحده ۴۰ هزار دلار تخمین زده میشود . در اولین واکنشتان ممکن است بگویید پس این مبلغ در ایران خیلی باید کمتر باشد. اما اشتباه نکنید. شما برای پیشبرد پروژهی اپلیکیشن مسیریابتان در ایالات متحده از زیرساختهای متعددی مانند قانون داه آزاد و نقشههای متعدد و معتبر که به طور رایگان یا با هزینهی اندک قابل بکارگیری هستند برخوردار هستید و مجبور نیستید برای هر بایت دادهای که لازم دارید جایی را «جارو بزنید» و متعاقبا هزینه کنید. پس سادهاندیش نباشید؛ دوستان ما در بلد با هزینهی چند میلیاردی نقشه ساختهاند و میسازند. اینکه منبع نقشه آنها از اپن استریت مپو شکل و شمایلش مپ باکس است آن طور در فضای مجازی بزرگ جلوه داده میشود، تقلب بزرگی محسوب نمیشود.
اما مدل کسبوکار بلد دقیقا چیست؟ قرار است چقدر و چطور درآمدزایی کند؟ جواب این سوال هم میتواند در گرو مطالعهی ویز باشد. زیرا بر اساس سوابق این هولدینگ در سایر محصولاتش مثل «دیوار» و «بازار»، احتمال اینکه تیم هولدینگ هزاردستان و شرکت زیر مجموعهاش بلد به دنبال روشهای نوآورانهای برای کسب درآمد باشند، اگرچه وجود دارد، اما بسیار کم است. احتمالا بعد از مدتی، دقیقا مانند ویز، بلد شروع به بازاریابی برای ارائهی خدمات تبلیغات مکان-مند میکند. بلد هم مانند ویز با استفاده از قابلیتهای جیپیاس و اتکا به جامعهی کاربران بالا در آینده نزدیک به اشکال مختلفی به شما تبلیغ نمایش خواهد داد. مثلا یا پشت چراغ قرمزها برایتان آگهی پخش میکند یا وقتی که از راهی عبور میکنید یک بیلبورد دیجیتالی برایتان ظاهر میکند و یا زمانی که در قسمت جستوجو به دنبال رستوران یا هر جای دیگری هستید، نتیجههای مورد نظرش را زودتر به شما نشان میدهد و بنگاههای اقتصادی را بابت امکان سبقت گرفتن بر دیگران، شارژ میکند. (5)خب به نظر میرسد که مدل درآمد بلد هم کم و بیش مشخص باشد. اما بعید است دخل و خرج با هم جور در بیایند
برای مقدمهچینی سعی میکنم خیلی سریع داستان گوگل و ویز را برایتان تعریف کنم. گوگل در سال ۲۰۱۳ شرکت ویز را به قیمت ۹۶۶ میلیون دلار خریداری کرد. این در حالی است که تخمینها میگویند سود چنین شرکتی حدودا بین ۳۰تا ۶۰ میلیون دلار در سال است(6). بنابراین بیش از ۱۵ تا ۲۵سال طول میکشد تا سرمایهگذاری گوگل بازگردد و میتوان نتیجه گرفت که پروندهی انگیزهی مالی هم عملا بسته است. از طرفی مدیر عامل ویز با اینکه میپذیرد که از دادههای ویز استفادههای غیر مستقیمی برای پیشبرد اپلیکیشن گوگل مپس میشود، ولی اذعان میکند که از دادههای ویز به دلیل ماهیت نه چندان قابل اتکای انبوهسپاری-شدهی آن به صورت مستقیم در گوگل مپز استفاده نمیشود. به عبارت دیگر، اینکه دادههای گوگل مپز از طریق اندروید جمعآوری میشود ولی دادههای ویز توسط کاربرانش و به صورت داوطلبانه بدست میآید باعث میشود گوگل تصمیم بگیرد تا این دادهها را مستقیما با هم ادغام نکند.
اگر بپذیریم که انگیزهی گوگل از صرف تقریبا یک بیلیون دلار برای ارتقا اپلیکیشن نقشه و مسیریاب اصلی خود یعنی گوگل مپس هم نبوده، حالا باید کشف کنیم که چرا گوگل چنین سرمایهگذاری تقریبا بدون بازگشتی را صرف کرده است؟ شما عملا با این کشفتان میتوانید پرتقال فروش قصهی سرمایهگزاری عریض و طویل هزاردستان در اپلیکیشن بلد را هم پیدا کنید.
طبعا پاسخهای متعددی برای این سوال بزرگ وجود دارد که یکی از محتمل ترین آنها را در عنوان این یادداشت میتوان جستجو کرد. آنچه در تمام دنیا برای گوگل مپس و در ایران برای بلد یک فرصت بزرگ است کسب در آمد از راه تحلیل، فروش، و حتی سواستفاده از دادههای کاربران است. اینکه چه ساعتی کجا بودهاید و پس از آن چه کردهاید، در کنار میلیونها رفتار دیگر شما و سایر کاربران اپلیکیشنهای مسیریاب توسط آنان ثبت میشوند. نگرانی این نیست که این اطلاعات توسط سرویسهای اطلاعاتی مورد استفاده میگیرند (زیرا این ابدا خبر جدیدی نیست و سابقهی تاریخی دارد) مشکل اینجاست که اطلاعات دقیق، حساس و بینهایت شخصی شما به همراه بسیاری از تمایلات، رازها و به دنبال آن پیشبینی رفتار آیندهی شما تبدیل به کالای معامله و ابزار کاسبی شرکتهای خصوصی میشوند. اینکه با همسرتان کجا زندگی میکنید، بعد از کار و قبل از منزل دقیقا به کجا سر میزنید و بسیاری جزئیات دیگر، در پایگاههای دادهی این شرکتها(احتمالا در نمونههای وطنی بدون امنیت کافی) ثبت میشوند و افراد زیادی به آن دسترسی خواهند داشت و این تازه آغاز یک طوفان بزرگ برای زندگی شما خواهد بود.
در مورد رصد دیتا و حریم شخصی در فضای مجازی مطالب بسیاری وجود دارد که میتوان سر فرصت مطالعه کرد. متاسفانه در حالی که در اتحادیهی اروپا جی دی پی آر و در ایالات متحده قوانین مشابهی برای حفاظت از دادههای شهروندان تدوین شده است، در کشور ما با وجود تهدیدهای مشابه، حساسیتها در این سطح مطرح نیستند.حتی با وجود قوانین بسیار در کشورهای توسعه یافته نیز، بسیاری معتقدند به علت اینکه نظارت بر این قوانین بسیار پیچیده است آنچنان که باید نمیتوانند راهگشا باشند وحتی فرآیندهایی مانند رمزگذاری سر-تا-سر هم نمیتواند باعث شود تا اطلاعات شهروندان از دست سوء استفادهی شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک در امان بماند.
حالا با همهی این تفاسیر پرسش اینجاست که دانستن محل پمپ بنزینها، پلاک ساختمانها، تلفظ صحیح اسم خیابانها یا امکان مسیریابی بدون اینترنت، برایتان چقدر اهمیت دارد؟ در این دو راهی بین بد و بدتر کدام را ترجیح میدهید؟ سپردن اطلاعاتتان به مراکز دادهی شرکتی مانند گوگل که تحت نظارت سختگیرانهی سازمانهای عمومی پر نفوذ قرار دارد و یا ثبت آنها در مراکز مشابه وطنی، که کمترین نظارت عمومی و دولتی بر عملکردش انجام میشود و قوانین برای آن مانند بسیاری از نهادهای دیگر ضمانت اجرایی نخواهند داشت.
یادداشتها
(1) کیهان اصغری، معاون مهندسی بلد، اذعان کرده که اگر به عقب برگردند و بدانند اینترنت قطع میشود باز هم کمپینشان را به همان شکل اجرا خواهند کرد.
(2) بازار مهمترین اپلیکیشن هولدینگ هزاردستان در فقدان مکانیزم جابهجایی پول از بانکهای ایرانی به حساب اپلیکیشنهای بینالمللی به عنوان واسطه عمل کرده و درآمدزایی میکند. همینطور هزاردستان در نبود پلترفرمهایی مانند کرگزلیست و با کپی برداری از فرآیندهای آنها پلتفرمهای مشابهی در ایران راهاندازی کرده و در آمد کلانی از آنان دارد.
(3) با اینکه اشارهی غیر مستقیم به برندهای رقیب یک استراتژی تبلیغاتی بینالمللی است و ظاهرا ایرادی به آن وارد نیست اما استفاده از لوگوی شرکت ویز در متریال تبلیغاتی میتوانست غرامتی چند میلیون دلاری برای بلد و هزاردستان در پی داشته باشد
(5) https://bstrategyhub.com/how-does-waze-make-money/
(6) البته هرگز میزان سود این کمپانی توسط گوگل فاش نشدهاست. اما این عدد بالاترین تخمین متخصصان است