تصور کنید همه چیز را از شما بگیرند.
خانواده
زندگی
آزادی
و هیچ چیز جز تن برهنهای برایتان نمانده باشد.
کسانی که میشناختید در کورههای آدمسوزی، کشته شده باشند و بدانید که روزی فرا خواهد رسید که شما نفر بعدی در صف کوره باشید.
آیا امید خود را از دست میدهید؟
آیا امیدی خواهید داشت که آن را از دست بدهید؟
دکتر ویکتور فرانکل، روانپزشک، روزی تمامی این ها را تجربه کرد و زنده از سمت دیگر بیرون آمد تا تجربهی خودش را با ما به اشتراک بگذارد.
کتاب انسان در جستوجوی معنا به امید میپردازد و سرسختی آدمی را به تصویر میکشد.
رنجی را که مردم در زندانهای سخت جنگ جهانی تحمل کردند را بیان میکند و نشان میدهد که چگونه میتوان حتی در بدترین اوقات هم هدفی برای ادامهی زندگی یافت.
این کتاب از دو بخش تشکیل شده است:
بخش اول به خاطرات زمان اسیری و جنگ میپردازد
و بخش دوم روشی رواندرمانی به نام لوگوتراپی را که دکتر فرانکل آن را به وجود آورده بررسی میکند.
خواندن این کتاب به دلیل بیان خاطراتی دردناک و بیان زندگی سخت و طاقتفرسای اسرای جنگ میتواند کمی سخت باشد ولی در آن داستانهای سخت هم حقایق و درسهایی نهفته است که اگر بتوانیم آنها را فرا بگیریم و از تجربهی دیگران که گاها و مسلما به سختی به دست آمده است استفاده کنیم میتوانیم دنیا را از دیدی دیگر ببینیم.
سوای از اینها، این کتاب در کل متن روانی دارد و همانطور گه گفتم به صورت خاطرهوار مطالب را بیان میکند.
بخش دوم که به لوگوتراپی میپردازد هم با حساب علمی بودنش چندان سخت نیست و قابل درک است.
در میان بیان خاطرات، دکتر فرانکل به بررسی روانشناختی زندانیان و زندانبانان و افسران میپردازد و کارهای آنها را از دید روانشناسی تفسیر میکند که به نظر من مطالب زیادی را در مورد نحوهی تصمیمات و ارتباطات آدمی میتوان آموخت.
ولی هدف غایی این کتاب رسیدن به معناست.
همان معنایی که انسان به وسیلهی آن زندگی میکند و از مشکلات زندگی با هر شدتی عبور میکند.
نوعی امید.
امید به آزادی
امید به دیدار دوباره با عزیزان
امید به عشق
برای هر کس این معنا و امید تفاوت دارد و در این تفاوتهاست که میتوان زیبایی زندگی و جهان را مشاهده کرد.
در جایی از کتاب میگوید زندانیانی که امید خود را از دست میدادند زودتر به سرنوشت شوم مرگ دچار میشدند.
و در اینجاست که امید خود را نشان میدهد.
همهی ما در زندگی سختیها و درد و رنجهای مختلفی را تحمل میکنیم و همگی به پایان خوب و دلنشین امید داریم و میبایست تمام تلاش خود را به کار گیریم که در این پایان سر بلند باشیم.
به قول داستایفسکی «تنها یک چیز است که از آن میترسم، این که ارزش رنجهایم را نداشته باشم.»
این مطلب را برای چالش کتابخوانی طاقچه مینویسم. این کتاب را نشرهای گوناگونی منتشر کردهاند من خودم از انتشارات شمشاد مطالعه کردم که میتوانید از این لینک آن را دریافت کنید. (در ضمن در طاقچه بینهایت هم موجود است که میتوانید در صورت داشتن اشتراک به رایگان آن را مطالعه کنید.)