ماهان موسوی
ماهان موسوی
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی کتاب روزنگار رواقی‌گری

«کسی که قبل از آنچه نیاز باشد، خود را عذاب دهد؛ بیش از آنچه نیاز باشد خود را عذاب می‌دهد.» -سنکا

در دنیای مدرن و پر از هیاهوی امروز، اوقات رو با استرس بسیار سر می‌کنیم و دائم در حال کار و فعالیت هستیم و یا بهتره بگم که تنها «مشغول» هستیم.

ذهن ما دائم درگیر مسائلی است که ما نمی‌تونیم اونا رو کنترل کنیم و مکالمات ما حول این می‌چرخه که فلان شخصی که هیچ ربطی به ما نداره چرا فلان کار رو انجام داد یا چرا مثلا فلان شبکه‌ای در فلان سریالی از فلان بازیگری استفاده نکرد و از این دست مسائل.

چند وقتی می‌شه که دنبال راهکاری برای زندگی آرام‌تر و بهتر هستم و وقتی چالش این ماه طاقچه رو دیدم گفتم بذار کتابی رو انتخاب کنم که مدتی است که می‌خوام بخونمش و به نظرم انتخابی عالی رو انجام دادم.

کتاب روزنگار رواقی‌گری اثر رایان هالیدی میاد و ۳۶۶ پندار رواقی برای هر روز یک سال (شاید سال کبیسه باشه!) رو انتخاب می‌کنه و تاریخ می‌زنه تا خواننده هر روز یک پندار رو مطالعه کنه و در موردش تفکر کنه. (رایان آخر کتاب می‌گه که اگه تو چند روز پشت سر هم خوندید هم اشکالی نداره!)

حالا اصلا رواقی‌گری چی هست؟

رواقی‌گری یا Stoicism به مکتبی گفته می‌شه که توسط زنون، تاجری که وقتی کشتی‌ش غرق شد در زیر رواقی به این مذهب پرداخت.

رواقی‌گری بر اصولی تمرکز داره که مهم‌ترین اون اینه که ما فقط بر روی چیزی که تحت کنترل ماست باید تمرکز کنیم و مابقی رو به قدرت برتر این جهان که می‌تونه خدا، سرنوشت، کائنات، کارما و یا هر چیز دیگه‌ای باشه، بسپریم.

از شخصیت‌های برجسته‌ی رواقی‌گری می‌تونیم به مارکوس اورلیوس (امپراطور روم)، سنکا، اپیکتتوس اشاره کنیم که در کتاب روزنگار رواقی‌گری هم بسیار از این شخصیت‌ها یاد شده.

حالا سبک کتاب چطوریه؟

همون‌طور که گفتم کتاب به ۳۶۶ روز تقسیم شده و تاریخ خورده. در سه بخش و هر ماهی هم دارای موضوعی خاصه مثلا ژانویه به شفافیت، فوریه به احساسات، مارس به آگاهی و … پرداخته.

از وقتی که مطالعه‌ی فلسفه‌ی رواقیون شروع کردم، خودم به شخصه احساس می‌کنم که زندگی‌م کمی آروم‌تر شده و ذهنم بازتره و دیگه اون استرس و دویدن همیشگی رو ندارم و به کارهام هم بیشتر می‌رسم. بازخوردی که از اطرافیانم گرفتم هم همین بوده و به نظر اونا هم انسان آروم‌تری شدم و خیلی منطقی‌تر و با متانت بیشتری تصمیم‌گیری می‌کنم و حرف می‌زنم.

همون‌طور که گفتم فلسفه‌ی رواقی می‌گه که باید بر روی چیزهایی که تحت کنترل ماست تمرکز داشته باشیم و بدون شکایت از اوضاع موجود کار خوب رو انجام بدیم و از زندگی به درستی استفاده کنیم.

رواقی‌گری می‌گه که نباید اجازه بدیم احساسات ما رو کنترل کنند و فقط باید عقل‌مان ما رو کنترل کنه. نباید به دنبال چیزهایی باشیم که سودی برای ما نداره و باید همیشه این موضوع رو بدونیم که روزی خواهیم مرد و ارزش زندگی رو بدونیم.

این که روزی خواهیم مرد یا در لاتین Memento Mori از مفاهیم اصلی رواقی‌گریه ولی رواقیون با توجه به این موضوع ناامید نمی‌شدند و برای زندگی بیشتر تلاش می‌کردند و ارزش زمان خودشون رو می‌دونستند.

روزگار به سرعت در حال گذر است و روزی مانند روزی دیگر عبور می‌کنه و ما با این فکر که تا ابد زنده هستیم دست رو دست گذاشتیم و کاری نمی‌کنیم.

به قول ریموند چندلر، «من درحال وقت کشی‌ام و باید بگویم سخت جان می‌دهد.»

اکثر ما اینطور هستیم ولی با مطالعه‌ی فلسفه می‌تونیم زندگی رو بهتر کنیم.

«در حقیقت فلسفه را مطالعه می‌کنیم که از شر رفتارهای بدون فکر خلاص شویم. کارهایی را که بدون فکر و از روی عادت انجام می‌دهید، پیدا کنید. از خودتان بپرسید این بهترین روش برای انجام این کار است؟ بدانید چرا کاری را انجام می‌دهید . بر اساس علتی صحیح آن را انجام دهید» - از متن کتاب

شاید یه خورده مطالعه‌ی فلسفه براتون سخت باشه و چیزهایی که اینجا نوشتم براتون یه کمی دور باشه ولی نگران نباشید، چون فلسفه‌ی رواقی اومده که زندگی رو ساده‌تر و راحت‌تر کنه نه اینکه اونو پیچیده‌تر کنه. فلسفه‌ی رواقی برای کسانیه که به دنبال بهبود زندگی خودشون هستند.

مارکوس اورلیوس می‌گه «مانند یک استادکار سخت‌گیر سراغ فلسفه نرو، بلکه همچون یک بیمار، برای درمان سوزش چشم، تیمار سوختگی یا دریافت مرهم به سراغش برو. با چنین دیدگاهی، دیگر برای تبعیت از منطق مشکلی نخواهی داشت و به آرامی در آغوشش جا خواهی گرفت.»

رواقی‌گری به موضوعات بسیار دیگر هم می‌پردازه که آوردن اونا در اینجا از حوصله‌ی بحث خارجه (تازه اگه من همه چیز رو بگم که دیگه نمی‌رید کتاب رو مطالعه کنید!)

پس حتما این کتاب رو مطالعه کنید که به طور قطع دیدگاه شما رو تغییر می‌ده.

این کتاب رو برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشتم. کتاب رو انتشارات میلکان ترجمه کرده که می‌تونید اون رو از این لینک تهیه کنید.

در آخر این مطلب رو با این جمله از سنکا تموم می‌کنم که «بدون وجود خط‌کش نمی‌شود چیز کج را راست کرد.»

کتابفلسفه زندگیمارکوس اورلیوسچالش کتابخوانی طاقچه
یک دانشجوی پزشکی که دوست داره بنویسه و از همه چیز هم می‌نویسه. ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید