ماهان موسوی
ماهان موسوی
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

معرفی کتاب چشم‌هایش

چشم‌هایش

چشم‌هایش، کتابی عاشقانه نوشته‌ی بزرگ علوی.

اولین رمان ایرانی که خواندم! (شایدم اولین نباشد ولی تا آنجا که به خاطرم می‌اید اولین است)

اگر بخواهم که راستش را بگویم، هنگامی که در مدرسه و در تاریخ-ادبیات در زیر نام بزرگ علوی کتاب چشم‌هایش را دیدم، اصلا فکرش را نمی‌کردم که موضوع آن عاشقانه باشد. اصلا هیچ فکری در مورد موضوع آن نمی‌کردم!

داستان این کتاب در مورد یک نقاشی به خصوص است از زنی ناشناس که استاد ماکان که به تازگی فوت شده کشیده و همه دنبال آن هستند که صاحب آن چشم‌ها کیست و چه نسبتی به استاد داشته است و بیشتر از این اگر بخواهم بنویسم، ترس از این دارم که داستان لو برود!

متن کتاب با وجود قدیمی بودنش بسیار راحت و روان است و حتی شاید بشود یک روزه هم آن را تمام کرد.

به شخصه خیلی از این کتاب خوشم آمد و تنها ایرادی که شاید بشود از آن گرفت پایانش بود که به خودی خود بد نبود ولی شاید انتظار مخاطب را برآورده نمی‌کرد ولی باز هم سلیقه‌ها و نظرات متفاوت هستند.

حال از عشق بگوییم!

مطالعه‌ی این کتاب به من چیزهایی را نشان داد که شاید کتاب‌های موفقیت دیگر و یا ویدیوهای یوتیوب نتوانستند نشان دهند. چیزهایی در مورد عشق و عاشقی کردن، چیزهایی در مورد روابط و نوع آن‌ها و خیلی چیزهای دیگر که بیان آنها از حوصله‌ی این مطلب خارج است.

نکته‌ای که برای من خیلی جالب بود این موضوع بود که چطور فردی که حاضر است از همه چیز بگذرد و تنها تمرکزش بر روی هدفش باشد و چیزی او را از مسیر منحرف نکند، می‌تواند عاشق شود و این گونه صورتی دیگر از خود نشان دهد.

در جایی از کتاب می‌گوید «او هنرمند است. او بر ارواج انسان‌ها تسلط دارد. او می‌تواند مردم را غمگین کند، بخنداند، بگریاند، سر شوق بیاورد. به زندگی وا دارد. او چیزی در اختیار دارد که با پول، با جان هم نمی‌شود خرید.»

چیز دیگری که در این کتاب باعث شد به فکر فرو روم آن بود که چگونه رفتارهای کوچکی که به آن فکر نمی‌کنیم می‌تواند زندگی فردی دیگر را کاملا تحت تاثیر قرار دهد و آن را متحول کند و از طرفی دیگر هم چطور به راحتی می‌شود رفتار کسی را قضاوت کرد و جور دیگر تفسیر کرد.

بیشتر از این نمی‌توانم در مورد نکات ریز کتاب حرف بزنم زیرا این مطلب تنها معرفی کتاب است و نقد نیست و از طرفی خطر اسپویل بسیار داستان را تهدید می‌کند هر چند که من معتقد هستم که نحوه‌ی روایت و نکاتی که دارد آن قدر زیبا و دلنشین هستند که حتی اگر پایان داستان را هم بدانید باز هم خواندنش خالی از لطف نیست و لذت‌بخش است.

این مطلب را برای چالش کتابخوانی طاقچه می‌نویسم. این کتاب را خودم از نسخه‌ی انتشارت نگاه خوندم که از این طریق این لینک می‌توانید آن را دریافت کنید. در طاقچه بی‌نهایت هم موجود است که دیگر نیازی به توضیح نیست.
نسخه‌ی صوتی آن را هم آوانامه با گویندگی آقای آرمان سلطان‌زاده منتشر کرده که اگر حوصله‌ی خواندن ندارید یا فکر می‌کنید که فرصت مطالعه ندارید می‌توانید در مسیر یا در حین انجام کارهایتان به آن گوش دهید و می‌توانید آن را از این لینک دریافت کنید.

و در آخر آنکه «کتابی را که عاشقش هستید مطالعه کنید تا عاشق مطالعه شوید.»

معرفی کتابچالش کتابخوانی طاقچه
یک دانشجوی پزشکی که دوست داره بنویسه و از همه چیز هم می‌نویسه. ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید