ویرگول
ورودثبت نام
امیرماهان طاهری
امیرماهان طاهریعلاقمند به تاریخ معاصر، علوم سیاسی و فلسفه. اینجا یادداشت‌هام رو قرار می‌دم.
امیرماهان طاهری
امیرماهان طاهری
خواندن ۳ دقیقه·۲۴ روز پیش

اسطوره حکم می‌کند نه استدلال!

✍از کتاب تراژدی تاریخی مشروطیت، اثر مهدی احمدیان شیجانی

اسطوره، حکم میکند نه استدلال، حال آنکه فرهنگ عرصه گفت و گوست و شیفتگی به اسطوره خطرناک است زیرا آنگاه اسطوره برای ما و به خاطر ما میاندیشد و ما را از اندیشیدن باز دارد. فرهنگ اما عرصه تفکر من جمله درباره اسطوره است و این تفکر با تاریخ آگاهی کارساز می شود. حال در اینجا با پذیرش تفوق سایه گستر اسطوره بر جهان اندیشه ای ایران تفاوت سرنوشت تاریخ در سرزمین شرق و غرب با مرکزیت ایران و یونان وضوح می یابد.

همچنین با مقایسه دو رهیافت اندیشه سیاسی غرب و شرق در می یابیم که اندیشه غرب کیهان محور نبوده و از این رو، گسستگی بین جامعه و نظام هستی وجود داشته است که این گسست در تفکر مدرن غربی به وضوح مشاهده میشود. در حالی که اندیشه شرق اعم از تمدنهای بین النهرین، چین هند و مصر و ایران کیهان محور بوده اند و همواره از لزوم پیوند انسان و جامعه با نظام کیهانی سخن گفته اند. با این تفاوت که در اندیشه ایرانی آموزه هماهنگی با نظام کیهانی، هویت تاریخی خاصی یافته است. البته نظریه امامت شیعی و جریانهای فکری پس از اسلام را نباید نادیده گرفت نیز شاید بتوان تفاوت اساسی جوامع غربی و شرقی را در دوام و بقای اسطوره اندیشی در آنجا دنبال کرد. در غرب به دلیل فاصله گرفتن از فرهنگهای سنتی و قداست گذشته حاکمیت استدلال و عناصر منطقی باورپذیر شده است و به همین خاطر توان گفت و گو افزون گشته است اما در شرق و به ویژه جوامع دین ورز عنصر فرهنگ به محاق رفته و دین هستی را تعریف پذیر کرده است. در این صورت، گویا مختصات جوامع بدوی همچنان در این جوامع حفظ و پاسداری شده تا جایی که آینده نیز از دریچه گذشته شناسا و قابل تحمل میشود.

جوهر و درون مایه اسطوره های ایرانی هندی، مصری، یونانی و بین النهرین یکسان و یکنواخت است به طوری که در فرهنگ و تمدنی که اسطوره ای می اندیشد ارتباط و پیوند جامعه و نظام هستی مورد توجه بوده اما هر فرهنگی با زبان ویژه و خاص خود، نحوه و چگونگی این ارتباط را شرح داده است. به عبارتی با اسطوره های سرزمین خود و نظامی که برای خدایان ترسیم کرده بودند آن درون مایه و جوهر حفظ می شد.

برای مثال در بین النهرین شاه نماینده «آنو» است اما در ایران نماینده اهورامزدا به شمار میرود با نگاهی به اساطیر ملل گوناگون از هند و بین النهرین گرفته تا مصر ایران و یونان به این نکته پی می‌بریم که زمین انعکاسی از آسمان به شمار نمی رود بلکه آسمان، تمثال و نمونه متعالی زمین است. تعدد و تنوع ایزدان و طبقه بندی آنان، جنگ ها و مهر و کینها همه نمادهایی از غرایز و قوای آدمی است که تصفیه متعالی شدند.

انسانی که هنوز به اسطوره تکیه میکند انفعال در برابر تحول را در مقابل حفظ سنت و اساطیر ترجیح میدهد چون قهرمان آنان کسانی دیگرند. هر چند که به نفع او نباشد انسان تراژیک اما بریده از اسطوره است و زندگی و تحول را حق خود میداند و هیچ تعهدی به گذشته و اسطوره در خود احساس نمیکند تاریخ خود را در آینده می بیند، چهار نعل می تازد تا زندگی‌اش را خود بسازد. انسان حماسی در صورت احساس خطر و نابودی برای قوم خود چاره ای جز اتکاء مجدد به اسطوره که چیزی جز همان ناخودآگاه و ناهوشیاری وجدان قوم خود نمیباشد ندارد تا به راه و روش کهن خود برگردد و بی آنکه بسنجد آیا «خرد بی زمان» کاربرد این زمانی دارد یا نه انسان حماسی از گذشته ای ازلی شروع می شود و در آینده ای دور نیز در همان گذشته خواهد ماند و با تکیه بر عقل قوم خود و نگاه اسطوره ای به جهان خود را امانت دار خویشتن خویش می داند نه توان ریسک دارد و نه میآزماید در برابر خلاقیت و نوآوری می ایستد چون تغییر را برنمی تابد و از تنهایی انسان تراژیک که به او و قوم او ایجاد می شود هراس دارد پس انعکاسی از آسمان به شمار نمی رود بلکه آسمان، تمثال و نمونه متعالی زمین است. تفاوت جوامع توسعه یافته و درحال توسعه را هم می‌توان در همین یافت.

تاریخروشنفکریعلوم سیاسیسیاستجامعه‌شناسی
۴
۰
امیرماهان طاهری
امیرماهان طاهری
علاقمند به تاریخ معاصر، علوم سیاسی و فلسفه. اینجا یادداشت‌هام رو قرار می‌دم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید