ویرگول
ورودثبت نام
محبوبا
محبوبا
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

دلم می‌خواهد به همهء آدم‌هایی که در ایران زندگی می‌کنند انگیزه بدهم

چند روز پیش دوستی را برای کسب و کار جدیدش راهنمایی می‌کردم. بین صبحت‌هایم چنان هیجانی شده بودم که گفتم: «دلم می‌خواهد به همهء آدم‌هایی که در ایران زندگی می‌کنند انگیزه بدهم، از آن‌ها بخواهم که کارآفرینی کنند، اشتغال‌زایی کنند. زنان کارآفرین خود زندگی و امید هستند. اصلاً کسانی که از دل این‌همه سختی و بیکاری کاری را شروع می‌کنند و یاد گرفته‌اند ذهن‌شان را از افسردگی دور کنند، قهرمان هستند.»

انقدر با آب و تاب تعریف می‌کردم که اصلاً یادم رفته بود این دو سال برای دوخت کیف‌ها و راه اندازی کارگاه و بازاریابی چه قدر اذیت شدم. و اصلاً درآمد این یک ماه هم یادم نبود که چه قدر کم است، ولی هرچه خرجشان می‌کنم تمام نمی‌شود :)).

انگیزه و امید داشتن در این شرایط مثل این است که به خورشید التماس کنی همیشه بماند و شبی نباشد. یا پای درختی بنشیند و خواهش کنید که همیشه سبز بماند.

باغ ما در ایران اگر قرار باشد شش ماهش سرسبز باشد فقط دو ماهش این طور است و مابقی زرد و خشک و بی‌ثمر، اما برای همان چند ماه بی‌ثمر بنشینیم و دست رو دست بگذاریم؟

راستش را بخواهید تا الآن انگیزهء کار در کارگاه تنها پول نبوده، همان دوستانی هستند که از شهرهای مختلف بدون اینکه من را حتی حضوری دیده باشند اعتماد می‌کنند و سفارش می‌دهند.

لذت‌بخش‌ترین قسمتش هم همان لحظه‌ای است که پست بسته را به خانه‌هایشان می‌رساند و پیام می‌دهند: «سفارشم رسید، چه قدر دوختش تمیز است، از عکسش هم بهتر است...»

البته قصد تعریف از خودم را نداشتم، چیزهایی که شنیده بودم را نوشتم، شاید شما هم فکر و ایده‌ای دارید، شاید انگیزه‌ای ایجاد شود، به هر حال بهتر از دست روی دست گذاشتن و تکرار غم و ناراحتی‌ است.

نویسنده: محبوبه کریمی

عکاس و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید