ویرگول
ورودثبت نام
محبوبا
محبوبا
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

یک جوان خاورمیانه‌ای

یکی از دیوارهای خانه
یکی از دیوارهای خانه

همیشه حسرت یک جوانِ معمولیِ آمریکایی یا اروپایی را خورده‌ام. جوانی را تصور کنید که از همان ابتدای تحصیل، تصمیم می‌گیرد دکترای تخصصیِ پیچ شماره هشتِ عینک‌های آفتابی را بگیرد. در همین رشته با گرایش پیچ شماره هشت عینک‌های آفتابی مخصوص مناطق گرمسیری، وارد دانشگاه می‌شود و در یکی از معروف‌ترین برند‌های عینک آفتابی مشغول به کار می‌شود.
او ازدواج می‌کند، دارای فرزند می‌شود، چالش‌های تیک‌تاک را برای سرگرمی روزانه انتخاب می‌کند و تیک آبی‌اش را می‌گیرد(شاید). از باغچهء کوچک سبزیجات ارگانیکش، در یک روز تعطیل، برای خانوادهء همسر و خودش رونمایی می‌کند و همان روز جشن کوچکی می‌گیرند. شب‌ها هم قبل از خواب چند قطره اشک برای گرمایش زمین می‌ریزد و باز صبح می‌شود، به شرکت می‌رود، پیچ‌ها را بررسی می‌کند( شاید هم این وسط ترفیع بگیرد و حقوقش زیاد شود). توییت‌های ایلان ماسک را لایک می‌کند، ریت می‌زند، چالش بعدی تیک‌تاک.
باغچه سبزیجاتِ ارگانیک، برنده بهترین باغچهء خیابان جنوب شرقیِ سِوِن بلوار مایکل جکسون در منطقهء دوازده می‌شود، ولی باز شب‌ها قبل از خواب چند قطره اشک برای گرمایش زمین می‌ریزد.
هم‌زمین من نمی‌داند کار جوانِ خاورمیانه‌ای چیست!
او صبح‌ها با استرس اینکه بالاخره کدام پروژه را باید تحویل دهد، دکمه روشن لپتاپ را می‌زند. آن جوان ممکن است من باشم یا شما. نمیدانم باز زدن همان دکمهء روشن لپتاپ تا آخر هفته، چند تا متن باید تحویل دهم، در حالی که یک پروژهء عکاسی را باید هدایت کنم و قول دوخت چندتا کیف و طراحی پوستر داده‌ام و آخرش هم وقت نمی‌کنم، پیش مادرم بروم و کارهای خانه را انجام دهم.
صبح بیدار می‌شوی، دکمه روشن لپتاپ را می‌زنی، اما این بار محکم‌تر، چرا؟ طرح صیانت ممکن است اجرا شود، وسیله‌ای که برای دوربین می‌خواستی بخری، گران‌تر شده است و...
جوان خاورمیانه‌ای، در دل جنگ و ناامنی، هزاران برنامه می‌چیند، خودش را در استارتاپ و اپلیکیشن‌ها جا می‌کند، تا بالاخره بتواند، چند ثانیه آرامش جوان کم دغدغهء معمولیِ آمریکایی یا اروپاییِ یا هر سرزمین پر آرامش دیگری را تجربه کند.
شما هم جوان خاورمیانه‌ای هستید؟

عکاس و نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید