وقتی در مورد UX صحبت میکنیم، تقریباً همیشه به وبسایت ها، برنامهها یا نرمافزارها اشاره میکنیم. اما در واقعیت "UX" چیزِ جدیدی نیست. در حقیقت، تجربهی کاربری از زمانی که بشر در حالِ طراحی، اختراع و خلق بوده است وجود داشته و در طول زمان تغییر کرده است. بااینحال شما هم میتوانید از هر فرصتی برای ایجاد ارتباط با افرادی که درزمینهی تست و استفاده از محصول دانش و آگاهی دارند استفاده کنید و ایده گرفتن از نحوه کار در این زمینه را شروع کنید. این همچنین میتواند فرصتی برای یافتن مربی باشد که بتواند شما را در طراحی UX راهنمایی کند.
هر کاری که میکنید و در هر زمینه ای که فعالیت میکنید، درک فرآیندِ پیچیده طراحی کاربر را شروع کنید تا بتوانید خود را به عنوان یک طراحِ شایسته و قابل اعتماد معرفی کنید.
مطمئن باشید تجربه های خوب و بدِ کاربر به طور تصادفی اتفاق نمیافتد و نتیجهء یک طراحیِ خوب یا بد است! این دقیقا همان جایی است که طراحان UX وارد می شوند. آنها هر عنصری را که تجربه کاربر را شکل میدهد در نظر میگیرند (خواه برای یک محصول دیجیتال مانند یک برنامه یا وب سایت باشد یا برای یک محصول فیزیکی که میتوانید در دست خود نگه دارید، مانند یک تلفن هوشمند). اینکه چه حسی در کاربر ایجاد میکند؟ استفاده از آن چقدر آسان است؟ آیا کاربر میتواند بدون فکر و تلاش زیاد کار مورد نظر خود را انجام دهد؟
طراحان UX با ایجادِ پل ارتباطی با مشتری، به شرکت یا صاحب محصول کمک میکنند تا نیازها و انتظارات مشتری را بهتر درک و تحقق بخشند. یک طراحِ UX تقریباً یک پروژهی طراحی را با انجام تحقیقاتِ کامل در بازار و محصول آغاز میکند. تحقیقاتِ محصول برای درک استانداردهای صنعت و شناسایی فرصتهای متنوع مهم است. همچنین باعث میشود یک طراحِ UX با نیازهای کاربرانِ نهایی آشنا شود: نیازها، رفتارها، اهداف و ترجیحات آنها.
اساساً، تحقیقاتِ محصول با جمع آوری دادهها از چندین کانال، یعنی نظرسنجیهای آنلاین، گروه های متمرکز، مصاحبههای شخصی کاربران و ذینفعان و موارد مشابه انجام میشود.
مثلا خرید آنلاین را در نظر بگیرید. در شرایطی ایده آل، به یک وب سایت یا برنامه برخورد خواهید کرد که پیمایش آن آسان است و به شما امکان میدهد به سرعت آنچه را که میخواهید پیدا کنید و در کمترین زمان خرید انجام بدهید. این همان چیزی است که ما آن را تجربهی کاربریِ خوب می نامیم!
فکر میکنید چه چیزی شما را به یک طراح UX تبدیل میکند؟
این مهمترین سوالی است که از طراحان پرسیده میشود. شاید به این دلیل که هر طراح روشهای خود را پیاده سازی میکند و هیچ استانداردِ مشخصی برای عنوانِ User Experience Designer وجود ندارد، این سوالِ موثر به طرز عجیبی پاسخ صحیحی ندارد، اما پاسخ های غلط زیاد دارد.
طراحان UX فرآیند طراحی خود را با تحقیق در مورد همه چیز و تجزیه و تحلیل پتانسیل محصول در بازار آغاز میکنند. آنها شخصیتِ خریدار را ایجاد میکنند و اطمینان حاصل میکنند که محصولِ ساخته شده مطابق با نیازهای کاربران نهایی است. علاوهبراین، آنها نقاطِ دردِ واقعی محصولِ شما را شناسایی میکنند که این کمک میکند تا محصول ِنهایی شرکتها بیش از انتظارات کاربران باشند.
در بیشتر موارد، فرآیندهای خوش ساخت امکان عملیات کارآمدتر تجاری را فراهم میکنند و روند طراحی UX از این قاعده مستثنی نیست. این امر نه تنها به شما امکان می دهد در مورد کاربران خود و نحوه دسترسی به آنها اطلاعات بیشتری کسب کنید، بلکه به بهبود مستمر محصول نیز کمک میکند.
در مجموع فرآیند طراحی UX در مورد فرضیه سازی و آزمایش است که ماهیتی علمی دارد، به این معنی که به دادههای معتبری دسترسی خواهید داشت که از شما در تصمیم گیریهای بهترِ تجاری پشتیبانی میکنند و حذف حدس و گمان از روند تصمیم گیری، احتمال موفقیت شما را افزایش میدهد. طراحی UX شما را قادر می سازد تا به نیازها و خواستههای کاربران خود بپردازید، که نه تنها به شما در ایجاد تجربیات معنی دار کمک می کند بلکه به شما امکان می دهد کاربران راحتتر و سریعتر به اهداف خود برسند. این به نوبهی خود، رابطهی قویتری بین مشتری و نام تجاری ایجاد میکند که باعث وفاداری میشود.
با یک موردِ آزمایشی شروع کنید !
طراحی UX یکی از جنبههای اساسی اما اغلب نادیده گرفته شده در طراحی تجربه کاربر است. ترسیم یک روش بسیار کارآمد برای برقراری ارتباط با طراحی است در حالی که به طراحان اجازه میدهد بسیاری از ایدهها را امتحان کرده و آنها را قبل از استقرار در یک ایده تکرار کنند.
اگر طراحی UX را یک فرآیند دو مرحله ای در نظر بگیریم شامل ایدهپردازی و افزودنِ جزئیات و پالایش میشود که در مرحلهی اولیه، ایدههای متعددی تولید میشوند اما از آنجا که نمی توان آنها را به طور کامل شکل داد، غیر معمول نیست که برخی از عناصر ناقص باشند یا از بین بروند. نکته اصلی این است که رویکردهای مختلف را در نظر بگیرید و تصمیم بگیرید که کدام یک در زمینه وظیفه شما و محدودیتهای مختلف پروژه کارآمدترین است. و بعد گامبهگام به چند گزینهی امیدوارکننده بسنده میکنید و در ادامه با جزئیات کار میکنید.
هر شرکتی که منابعی را برای بهبود UX اختصاص میدهد، همیشه از یک شرکت معادل که چنین کاری نمیکند بهتر عمل میکند. ارزش طراحی UX را نمیتوان بیش از حد بزرگ ارزیابی کرد و عدمِ شناخت آن میتواند در طولانی مدت هزینهی بیشتری داشته باشد.
در یک تیم کمک به دیگران برای دیدن ارزش طراحی یا طراحی مجدد UX شما، اگر نتوانید تصویر کلی را به آنها ارائه دهید دشوار است. به همین دلیل برای شروع، طراحی یک پروژه در مقیاس کوچکتر، مانند اضافه کردن یک ویژگی UX به وب سایت خودتان را امتحان کنید یا یک بخش کوچک از شرکت را دعوت کنید تا تأثیر یک برنامه back-end را مطالعه کنند. اگر قبلاً سایت یا برنامه ای دارید، از مزایای استفاده از معیارهای موجود برای ارائه نظر خود برخوردار هستید و به جای ساختن یا طراحی مجدد سایت یا برنامه از ابتدا ، مزایای بالقوه را در مقیاس کوچکتر نشان میدهید.
باید بدانید که مطالعه و تعداد بیشماری از موارد دیگر مانند آن ثابت میکند که بسیاری از سازمانها در حال حاضر از مزایای سرمایه گذاری در طراحی UX بهره میبرند.
فقط یک طراح نباشید ، یک محقق نیز باشید !
انعطاف پذیرترین مرحله از فرآیند طراحی UX تحقیق و کشف است. در تحقیق و توسعه، هنوز لازم نیست که به اندازه کافی برای مهلتهای محدود و یا نقاط عطف متعدد نگران باشید. هنگامی که با مهارت یادگیری و درک یک کاربر و تجربه او مقابله می کنید فضای تنفسی برای نوآوری دارید.
داشتن کنجکاوی لازم برای یادگیری گاها روند طراحی را تغییر میدهد اما نگران نباشید! یک محقق خوب اشتیاق برای به اشتراک گذاشتن دانش خود را دارد. این یک مانور ظریف و به طور بالقوه ترسناک است. اگر احساس تغییر میکنید اما مطمئن نیستید که چگونه باید به آن عمل کنید، یکی از بهترین راهها برای انجام این کار اصلاح روندِ طراحی است. ترفند در اینجا ایجاد تعادلِ مناسب است. شما میخواهید نوآوری را تزریق کنید بدون اینکه زیربنای اساسی فرآیند خود را تغییر دهید.
با این حال، اگر احساس جاه طلبی بیشتری دارید میتوانید با ایجاد یک روشِ تحقیقِ کاملاً جدید، نوآوری را امتحان کنید. به هر حال حتی اگر تحقیق و توسعه معمول خود را با روش متفاوتی عوض کنید یا رویای چیز جدیدی را ببینید نتیجه یکسان است: فرصتی برای انعطاف پذیری عضلات خلاقیت و ترجمه الهام خود به گزینه های طراحی.
خلاقیت و نوآوری باید اهرمِ ثابت روندِ هنری شما باشد. به همین دلیل مهم است که خلاق باشید. حتی وقتی انگیزه نداشتید، مانند یک عضله با آن رفتار کنید و هر روز آن را تمرین دهید.
با اشخاص جدید همکاری کنید !
همکارِ قوی بودن به اندازه ی مهارتِ طراحی شما، مهم و قابل توجه است و ضرورت دارد که شما به طور موثر با تیم همکاری کنید و این جا همانجا است که همکاران واقعی می درخشند. طبیعتا افراد دیگری درتیم وجود دارند که به اندازه شما به تجربه کاربر اهمیت می دهند. برای یافتن آن ها وقت بگذارید و با آن ها ملاقات کنید. با هم کار کنید که چگونه می توانید تجربه کاربر را در سازمان ارتقا دهید. تنها مبارزه نکنید چون در اعداد قدرت وجود دارد.
همهی ما میدانیم که طراحی با کیفیت UX در خلا اتفاق نمیافتد و ارزش طراحیِ خوب را نمیتوان فقط به کاربران نهایی نسبت داد. بهتر است اطمینان حاصل کنید که رئیس شما و هم تیمیهایتان دیدگاههای شما را درک میکنند. چون این ذاتاً یک تمرین مشارکتی است که توسط طراحان، تحلیل گران تجارت، کاربران به عنوان بازاریاب، نماینده منابع انسانی و یا حتی نویسنده محتوا انجام می شود و همه به طور همزمان کار میکنند. پس دیگران را دعوت کنید تا در جلسات کاربردی شرکت کنند چون یک روش آسان و اغلب شگفت آور برای نوآوری، مشاوره با اشخاصی است که در دسترس شما هستند.
آوردنِ چشمهای کاملا متفاوت به پروژه، به نوآوری دامن میزند و میتواند به شما در خارج شدن از علفهای هرز کمک کرده و تصویر بزرگ را یادآوری کند. بنابراین شما طراحی باشید که درگیر میشود ، طراحی که استاندارد آینده UX را تعیین میکند.
فن آوری های جدید را در طراحی خود بگنجانید !
تجربه کاربری (UX) یک ذهنیت است که باید توسط همه تیم مشترک باشد و فقط یک مرحله در یک فرایند نیست بلکه مهارتی است که باید در هر مرحله استفاده شود.
یک روش عالی استفاده از فناوری های پیشرفتهای است که ممکن است هنوز برای آنها طراحی نشده باشید. اگرچه این امر به ترجیحات مشتری شما، دامنهی پروژه و البته بودجه بستگی دارد ولی مشتری شما میتواند از جدیدترین نوآوریهای فناوری بهرهمند شود و شما فرصتی برای امتحان چیز کاملا جدیدی خواهید یافت.
در نهایت یک فرآیند موفقیت آمیزِ طراحی UX میتواند حول چند مرحله ی زیر در جریان باشد:
یک: استراتژی و درک دلیل ایجاد محصول یا خدمات، اینکه چه مشکلی را حل میکند! مخاطبان چه کسانی هستند و چرا فکر می کنید آنها مایل به استفاده از محصول هستند! هدف اصلی درک و تعریف نیازهای کاربر و همچنین توافق بر سر اهداف تجاری است.
دو: محدودهای که به تعریف محتوا و الزامات عملکردیِ محصول یا خدمات شما ختم میشود. در حالی که الزامات عملکردی بر تعریف ویژگی و چگونگی کمک به کاربران در دستیابی به اهدافشان متمرکز است اما الزامات محتوایی مربوط به نوع اطلاعات مورد نیاز برای تأمین ارزش به کاربران است. به عنوان مثال متن ، عکس یا فیلم.
سه: ساختار تعامل محصول و کاربر که نحوه پاسخگویی سیستم و نحوه سازماندهی آن را نشان می دهد و شامل دو جز است:
یکی طراحی تعامل که بر اساس ویژگی های داده شده ، نحوه تعامل کاربران با هر ویژگی و نحوه پاسخگویی سیستم به آن را تعیین می کند.
دیگری معماری اطلاعات که مربوط به الزامات محتوا و چگونگی ساختار آنها است تا بیشترین ارزش را برای کاربر بیاورد و درک انسان را تسهیل کند.
چهار: نمایش اسکلت و تجسمِ تمام ویژگیهای محصول یا خدمات شما است. این تعاملات، نحوه حرکت کاربران از طریق اطلاعات و نحوه نمایش آنها را برای روشن و مؤثر نشان دادن محصول را نشان میدهد.
پنج: یک پیشنمایش از خروجی که نتیجه تمام تصمیماتی است که در طول مسیر گرفتهاید و تعیین میکند که محصول شما ازنظر بصری چگونه خواهد بود. بهعنوانمثال انتخاب طرح، تایپوگرافی یا رنگ مناسب و ...
حالا میتوان گفت: شما هر زمان که یک قهوه خریداری میکنید، در هتل اقامت میکنید یا از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنید، تجربهی شما نتیجه طراحی خدمات خوب است و روش طراحی خدمات بسیار شبیه به طراحی UX است. پس بهتر است هر محصول با گنجاندنِ یک طراح UX در پروژه خود از روز اول، مطمئن شود که گامهای درست را در مسیر درست برمیدارد و راه را برای یک محصولِ برجسته که با در نظر داشتن نیازهای بازار تولید میشود، ایجاد میکند.