اینترنت این روزها مکانی شده که هر چیزی در آن پیدا میشود: از شیر مرغ تا جان آدمیزاد! و اتفاقاً همین هرچیزهاست که جان انسانها را دارد میگیرد.
زن و مرد بودن مهم نیست، مهم این است که مراقب باشیم این سیل انبوه اطلاعات، ما را با خود نبرد و نفهمیم از کجا خوردیم!
فرقی ندارد. امروز هم نیاز به جهاد فرهنگی داریم. دیروز عراق و یک دنیا بود و امروز همۀ اطلاعات دنیا ! جنگ است دیگر؛ تعارفی با کسی ندارد.
جهاد فرهنگی خیلی پیچیدهتر از جهاد نظامی است. در جهاد نظامی دشمن را راحت میتوان دید و به سمتش حمله کرد، اما در جهاد فرهنگی اینگونه نیست.
كار سیاسی، باید پشتوانهی جهاد نظامی داشته باشد و هر دوی اینها، بدون كار فرهنگی
جهاد، عبارت از جهاد نظامی، جهاد سیاسی و جهاد فرهنگی است. بدون جهاد، هیچ دشمنی از صحنه عقبنشینی نخواهد کرد، و جهاد هم جز با اتحاد و وحدت و هماهنگی، امکانپذیر نیست. كار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمیشود جواب داد. هدفِ تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد.
آن آقایی که خودش - به حسب آنچه که ما میبینیم - خسرالدنیا و الآخره است، بر میدارد مینویسد که «ملت ایران خسر الدنیا و الآخره شدهاند»! مینویسند، و چاپ هم میکنند که «مسلمانهای عالم و از جمله ملت ایران، خسر الدنیا والآخره شدند.» چرا؟ چون با امریکا جنگیدند؛ مقصودش این است!این، خسر الدنیا و الآخره بودن است؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلّتِ وابستگی نجات دهد؛ توانست خود را از ذلّت و ننگ ارتباط و اتّصال با رژیم منحوس دست نشانده فاسد پهلوی و ارتباط با امریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جاده آزادگی گام نهد، خسر الدنیا و الآخره است؟! این جوانان ما، این خانوادههای مؤمن ما، این زن و مرد دلباخته دین و عاشق راه خدا، خسر الدنیا و الآخرهاند؟! خودشان خسر الدنیا و الآخرهاند! کسی که این را میگوید، حقیقتاً خسر الدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نهآخرت. دنیاشان، دنیای نکبت؛ آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است. نسبت بهمردم این حرفها را میزنند و پخش هم میکنند. برای چه پخش میکنند؟ برای اینکه مردم رامتزلزل کنند؛ برای اینکه ایمان مردم را عوض کنند. این، کار کیست؟ کار همان دشمنی که استقلال اقتصادی به ضرر اوست، استقلال سیاسی به ضرر اوست؛ استقلال فرهنگی به ضرر اوست.
اینها عوامل دشمنند. این، تهاجم فرهنگی است. این، مبارزه با ملت ایران است، که دشمنان انجام میدهند. مخصوص ما هم نیست؛ اینها با اسلام بدند و با اسلام دشمنی میکنند.حال وظیفه ما چیست؟
اگر دشمن با امواج خبری وارد کشور ما شود؛ با رادیوهایش وارد کشور ما شود و حرفهایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت اینطور وارد کند که «مبارزه خوب نیست؛ دفاع از اسلام فایده ای ندارد؛ ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد؛ هرچه زحمت بکشید و مبارزه کنید، ضرر کرده اید» آیا بازهم در مملکت ایران، مبارزهای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟! معلوم است که نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند که با امریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمی کنند. خیلی ملتها هستند که قرآن هم میخوانند، نماز هم میخوانند، عبادت هم میکنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمیکنند که هیچ، با آنها دوستی هم میکنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوههای شهوانی و مادّی ندارد، تبدیل کند، پیروز شده است. اینجاست که مبارزۀ فرهنگی، مبارزهای واجبتر از واجب میشود.