سید مهدار بنی هاشمی
سید مهدار بنی هاشمی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

فیلم "دنگال"


فیلم dangal را نمی دانم چه کسی بهم معرفی کرد. ولی خب امیر خان تویش بازی میکرد و درست است که فیلم ساخته ی کشور هندوستان است. اما فیلم هایی که امیر خان تویشان بازی میکند فیلم های خوبی هستند. سه تایشان که جزو. 250 تا فیلم برتر آی.ام.دی.بی هستند و من که نگاهشان کردم واقعا لذت بردم. هم فیلم برداری ها و ساخت فیلم عالی بود هم فیلمنامه و موضوع فیلم ها که نگاهی نقادانه به جامعه و مسائل اجتماعی داشت. این فیلم هم فیلمی مفرح و انگیزشی بود و البته بر اساس واقعیت.

فیلم از تماشای گزارش کشتی شروع میشود و امیرخان اظهار نظری در مورد وضعیت کشتی کشور میکند و می گوید به کشتی گیران بها داده نمیشود. پسری که توی کافه نشسته و دارد کشتی را تماشا میکند اظهار نظری میکند که تو چه میدانی کشتی چیست که حرف میزنی. کل کلی میشود و امیرخان میگوید اگر راست می گویی بیا کشتی بگیریم. کشتی می گیرند و چند بار امیرخان زمینش میزند و پسر را که سرخورده شده می بیند میگوید "خیلی غصه نخور از یک قهرمان ملی شکست خورده ای". چه بسا که امیرخان کشتی گیر بوده و به علت عدم توجه کافی و حمایت مالی ازو مجبور می شود کشتی را رها کند و به کار بچسبد.

به همین دلیل امیرخان در آرزوی به دنیا آوردن پسری ست تا اینکه او را تربیت کند و او مدال جهانی برای کشورش بیاورد. ولی می زند و بچه ی اولش دختر می شود. حالا همه شروع می کنند به نسخه دادن و تجویز برایش تا اینکه بچه ی بعدش پسر شود-چه قدر این صحنه ها را می دیدم یاد ایران می افتادم که همه دکترند و نسخه تجویز میکنند-. بعد می زند و بچه ی دومش هم دختر می شود. باز همه شروع میکنند به بررسی اینکه چرا بچه های امیرخان دختر می شوند. خیلی این صحنه های فیلم هم خنده دار است و هم فرهنگ مردم را نشان میدهد. البته فیلم برداری و صحنه های درخشانی دارد. ریتم فیلم تند است و آدم –با وجود طولانی بودن فیلم خسته نمیشود.

خلاصه روزی می آیند دنبالش و می گویند بیا اینجا که بچه هایت دعوا کرده اند. می رود و می بیند دخترهایش طرفی ایستاده اند و پسرهایی زخمی و خونین طرفی دیگر نشسته اند. می پرسد چه شده؟ می گویند که دخترهایت این پسرها را زده اند. او که ذوق زده شده ازین رشادت دخترهایش می پرسد که چرا پسرهای مردم را زدید؟ می گویند که به ما بی احترامی کردند و ما هم آنها را زدیم.

جرقه ای در ذهن امیرخان میخورد که مدال طلا مدال طلاست چه دخترها ببرند چه پسرها. پس شروع می کند به تربیت دخترانش برای کشتی گیر شدن. حسابی بهشان سخت می گیرد. هر روز ساعت 5 صبح بیدارشان میکند و بهشان تمرین های سخت می دهد. موهایشان را کوتاه میکند و میبردشان در مسابقات کشتی محله ها شرکتشان می دهد تا برای مسابقات کشوری و جهانی آماده شوند. دخترها که خسته شده اند ازین سخت گیری ها جلوی یکی از دوستانشان که تازه عروس شده لب به شکایت باز می کنند ولی دختر می گوید خوش بحالتان که پدرتان می خواهد شما جایگاه پیدا کنید. و نه مثل بقیه به زندگی روتین و ازدواج زودهنگام و بشور بساب بیفتید. این حرف ها روی دخترها تاثیر زیادی میگذارد و آنها با عزم راسخ می چسبند به کشتی گیری. فیلم هیجان خوبی دارد و نوع برخورد مردم با اتفاقات داستان شباهت های جالبی با کشور خودمان دارد. فیلم پر کشش و تند است و آدم خسته نمی شود از دیدنش. از آن فیلم های قدیمی هندی هم که خالی بندی توش داشت نیست. یک فیلم معقول و جذاب.

پی نوشت: این روزها سینمای هند را به خاطر فیلمنامه ی های بهترشان از سینمای آمریکا بیشتر قبول دارم. فیلم هایی که در آن ها حس میهن پرستی و ارزشهای ملی و انسانی موج می زند. ساخت فیلم ها هم به خاطر پر کاری بالیوود پیشرفت شگرفی داشته و خیلی حرفه ای شده است.

نمره ی من به این فیلم: 9 از 10

نمره ی فیلم در آی.ام.دی.بی: 8.3 از 10

سید م. بنی هاشمی

13آبان1402

فیلممعرفی فیلمفیلم عالی
نویسنده ی رمانهای یک عاشقانه سریع و آتشین و پدر عشق بسوزد - شاعر مجموعه: قشنگترین منحنی سرخ دنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید