بسم الله الرحمن الرحیم. تنها چند ساعت به آغاز سال نو مانده و وقت آن است که دستی به سر و روی خودمان کشیده و حال دلمان را نو نوار کنیم و هفت سینی بچینیم از برای آغاز سال جدید شمسی. بنابراین بر آن شدم هفت سینی ویرگولی چیده و دور آن بنشینیم و سال را نو کنیم. حضور هر انسانی در زندگی آدم بی دلیل نیست. چه دوست و چه دشمن. دوست ها که نور چشمند و در دشمنان هم درس هایی ست برای آنان که می اندیشند. خب دوستان ویرگولی کم نیستند و من هفت سینم را با اسم هایی پر می کنم که برایم عزیزند و دوستشان دارم و ممکن است اولشان هم حتی با سین شروع نشود. ولی خب سعی می کنم آنها که در اسمشان سین دارد را درین سفره بگذارم.
سین اول دست انداز است. جناب محسنی عزیز که به قول خودم پیر خرابات ویرگول است و هر بار اوضاع نابسامان میشود در سایت با خودم حس میکنم که می آید و وسط ویرگول می ایستد و می گوید کشتی عنقریب به گل نشسته ی ویرگول. چقدر ایشان دغدغه مند است و خوب می نویسد و با جرات حرف میزند. دقیقا بر عکس من که هدفم کسب رضایت حداکثری ست. که این خوب نیست فکر میکنم. هر کسی اگر آدم نیست حداقل باید انسان باشد. خلاصه نصف سفره را همین جناب دست انداز با آن دست های بزرگشان گرفته اند و آن پست های عریض و طویل چالشی شان.
سین دوم را به روان نویس عزیز اختصاص می دهم. که از رسولان ویرگول است و غیبت صغری و کبری هم دارد. باور ندارید بروید و پست مربوط به غیبت صغری و کبرایش را بخوانید. ایشان از پدیده های ویرگول است که از عنفوان نوجوانی در همین مکان مقدس یعنی ویرگول رشد و نمو پیدا کرده و استعدادهایش شکوفا شده و گل کرده و کتاب هم چاپ کرده اند. ایشان یکی از دوستان خوب بنده ی حقیر هستند پس نمی توانم در سفره ی هفت سین ویرگولی ام نگذارمشان.
سین سوم را اختصاص می دهم به نسترن بانو. که قلم بسیار درخشان و فوق العاده ای دارند. داستان کوتاه ها و متن های مینیمال فوق العاده ای می نویسند و واقعا از خواندن نوشته هایشان لذت میبرم. البته از مریدان موسیو شیخ یکی از شخصیت های کتاب رمان پدر عشق بسوزدم هم هستند که همین یک مورد خیلی خاصشان میکند. نور علی نورشان می کند.
سین چهارم را اختصای می دهم به رستم دستان. فخر زمان. خانوم رستمی عزیز که دستی بر طنز دارند و گاهی به شوخی بهشان می گویم رستم. ایشان از خوب های روزگارند و از آشنایی با ایشان در سال 1401 بسی به خود می بالم.
سین پنجم را میگذارم برای مرتسی دهقان دوست داشتنی که همیشه به من لطف داشته اند و چون از علاقه مندان به طنزند و آدم باحالی هم هستند دوست دارم ایشان را در سفره هفت سینم داشته باشم تا چشمم به جمال منورشان روشن شود و بمیرم برایشان.
سین ششم را اختصاص می دهم به صدای ماه عزیز. درست است که سین ندارد ولی صاد که دارد. و ما ایرانی ها بین سین و صاد در تلفظ تغییری ایجاد نمی کنیم که. چه سر به کلاه چه کلاه به سر.
سین آخر را اختصاص می دهم به همه ی دوستان ویرگولی عزیزم.مرضیه خانوم بزرگوار. نگین اصل مشهد شعبه ی تهران. نوی صاد. خود. ماهک. خانوم خلیلی. جناب محمودزاده. علیرضای عزیز. خرگوش. زهرا ن. رهام. و خیلی های دیگر که در این ایام کم با هم گفته ایم و شنیده ایم. خوانده امشان. خوانده اندم. و خب ارادت و محبتی بینمان برقرار گشته! دوستتان دارم دوستان مجازیِ حقیقیِ من! مجازی در ظاهر و حقیقی در فکر و ذهن و قلب. امیدوارم سال 1402 برایتان سالی سرشار از یاد خدا. دوستی و مودت. همدلی و هم زبانی. رشد و پیشرفت باشد. امیدوارم سال جدید سال ظهور امام زمان علیه السلام باشد و ما هم از یاران و خدمتگذارانشان باشیم.
برای سین هشتم هم سایت را میگذارم وسط سفره که باعث جمع شدن همه ی ما دور هم شده است ! باشد که هر روز بهتر از دیروز باشد!
موفق و پیروز باشید
اللهم عجل لولیک الفرج
29اسفند1401
سید مهدار بنی هاشمی
از پست های مرتبط با این پست: