سلام علیکم. عیدتون مبارک باشه. دمب شما سه چهارک باشه ...
سینفلد یا فرندز مساله این است. حالا منی دارم این سریال را معرفی میکنم که خوراکم سریال طنز است و عاشق نوشتن طنزم. سریال سینفلد یک سریال سبک تیوی شو هست. مثل فرندز. یعنی تماشگرها هم نشسته اند و بازیگرها جلوی تماشاگر بازی میکنند و فیلم برداری میشود و بعد ادیت میکنند و در شبکه خانگی نشان می دهند. یک چیزی تو مایه های عصر جدید. سریال از سال 1989 تا 1997 پخش میشده. و خب آی ام دی بی اش را هم نگاه کردم 8.9 بود و خب فرندز هم آی ام دی بی اش 8.9 است ولی خب تعداد آرای فرندز ده برابر است.
فرندز سال 1994 پخش میشده تا سال 2004. قطعا فرندز سریال قوی تر و بهتری هست. چه بسا که حافظ از خیلی شعرای قبل از خودش الهام گرفته ولی بهترین شعر را سروده. خیلی از جاهای سریال یاد فرندز میفتادم و میگفتم این صحنه را حتما از سینفلد وام گرفته است. مونیکا هم در یکی از قسمت های سیفلد بازی میکند. جالب بود برایم. اولش ممکن است به دل افراد ننشیند. جری ساینفلد یک استند اپ کمدین است و اول سریال با قسمت کوتاهی از استند آپ کمدیش شروع میشود و محتوای آن قسمت بر میگردد به همان موضوع استند آپ کمدی جری.
سریال های آمریکایی اینطور است که چند قسمت به عنوان پایلوت میگذارند بروند روی صحنه و اگر استقبال شد بعد بودجه میدهند که ادامه بدهند سریال رو. جری سینفلد خودش تهیه کننده سریال هم هست. کمی که میبینی و فونداسیون سریال مینشیند به جانت خیلی جالب میشود. مثلا بعضی شخصیت های فرندز هم حس میکنم از سینفلد الگو گرفته اند. جوئی شباهت زیادی به کریمر دارد که فردی بیکار و رند است و گاهی بازیگری میکند. چندلر به جورج شباهت دارد که فردی سرخورده با اعتماد به نفس پایین است.
قطعا فرندز خیلی چیزها از خودش دارد و ضعف های سریال های دیگر را شناسایی کرده و گذاشته شان کنار. ولی خب آن هو یو دوینگ که جویی میگوید را هم چند جایی کریمر میگوید. فصل های اول سریال هم الین که تنها شخصیت ثابت دختر سریال است هم خانه ای دارد که درست مثل جنیس است. هم صدایش هم حرف زدنش. من سریال سینفلد را دوست داشتم. اپیزود اپیزود است و هر روز یک قسمت می دیدم تا طنز خونم نیفتد. نقش پدر مادرها جورج و جری در فیلم پررنگ تر است. دنیایی ست برای خودش. ایده های خیلی نابی دارد برای طنز موقعیت و من حسابی کیف کردم ... من نمیگویم بهتر از فرندز است. در سطح فرندز یا کمی پایین تر شاید باشد چه بسا که به هم پیوستگی داستان فرندز بیشتر بود .. ولی سریال خیلی خوبی بود. دوستش داشتم. سریع هم قضاوت نکنید .. اگر طنز بین هستید بنشینید پایش و ببینیدش. هر قسمت 20 دقیقه بیشتر نیست.
پی نوشت 1: خب الان در دقایقی هستیم که نه 30 اسفند است. نه یک فروردین. و من که دارم از بی حوصلگی و خستگی می میرم دارم برایتان این ها را می نویسم.
پی نوشت 2: چیز بعدی ای که میخواهم برایتان بنویسم از سریال آقای پلانکتون است که یک قسمتش مانده و تا اینجای کار خیلی تحت تاثیر قرارم داده.
پی نوشت 3: جوجه غلط زدن یاد گرفته و هی غلط میزند. خیلی بانمک شده و هلو شده، ادم می خواهد یک لقمه چپش کند.
پی نوشت 4: از آن هوای سرد باز وارد هوای گرم شده ایم. امروز حداکثر دما 28 درجه بود ... ادم میماند با این هوای مشهد چطور لباس بپوشد.
پی نوشت 5: این برنامه ی محفل هم شده مثل برنامه ی ماه عسل. هر روز اشک ما را در می آورد. البته من از اشک خوشم می آید .چیزی خوبی ست.
پی نوشت 6: مروری بر اسفند ماه ویرگول را خواندم و دیدم اوهوک .. نفرات برتر در سال 1403 را معرفی کرده اند و کارما نفر اول شده و اسم من در جایگاه دوم است و دست انداز در جایگاه سوم. برگام ریخت و رفتم برگ فروشی برگ تازه بخرم برای خودم دیدم همه شو یکی خریده دلمه درست کنه ... :/ :)
پی نوشت 7: قربون همه ی دوستای ویرگولی خوبم . سالی که گذشت کنار شما خوش تر گذشت... با اروزی بهترین ها برای شما
یا علی
پی نوشت 8: شبای قدر هم که نزدیکه. التماس دعا. یک صلوات هم بفرستید تا اینجا که اومدین ...
این رو هم بخونید؛
