به وقت خانه تکانی صبح از خواب بیدار شدم و صبحانه نخورده ، دست و رو نشسته ،گویی دارد دیر می شود و افکارم دارند فرار می کنند، به سراغ کامپیوترم رفتم تا چیزهایی…
#دیالوگ_زنوشوهری_فرزندی مرد رو به درهای بسته ی یخچال فریزر ساید بای ساید سامسونگ خانه شان ایستاده و دارد بستنی می خورد. همسرش می آید و پشت سرش می ایستد.-چشمم روشن…
به وقت ام آر آی چند وقتی بود که دست راستم کرخت شده بود و مور مور می کرد. پس به دکتری با تخصص مغز و اعصاب شتافتم و ایشان مرا نسخه ای داد تا از برای ام ارای…
#عاشقانه هر روز که از جلوی خانه شان رد می شوم مجذوب بوی درخچه ی یاس هلندی ای که چند سال پیش توی باغچه ی پیاده روی جلوی خانه شان کاشته بود می شوم. خو…
دیالوگ زن و شوهری -حالا ما نخوایم جزئی نگر باشیم کی رو باید ببینیم؟-منو عزیزم. این همه سرخاب سفیداب می کنم. این همه هر دفعه تغییر دکوراسیون میدم تو خونه. خون…
زینب ناگهان صدای شکستن چیزی آمد و همزمان صدای جیغ زینب-دختر خواهرم- بلند شد. سراسیمه از اتاقم بیرون آمدم و زینب را در حالی دیدم که با صورت به رو…
جزئی نگاری 🌙✉️ مهدارنامه .., [۰۲/۲۳/۲۰۲۲ ۰۸:۲۶ ق.ظ]پیاده از شرکت راه افتادم به سمت مترو. بندهای کوله پشتیم مدام شونه هام رو میزدن واسه همین جاشون رو م…
66-اشتباه اشتباهی رخ داده بود. پسر از همکارش خواسته بود قبل از تحویل اسناد به اداره یک دور اسناد را بررسی کند. سند ها چهار تا بودند. همکارش سه تا را…
65-تقلب به سمت کتاب قدم می زند. چپ و راستش را نگاهی می اندازد. کتاب هایش را که تا لحظه ی آخر دارد مطالعه می کند چون بقیه می اندازد روی میز. هنوز در…
64- خدا به شما نزدیک تر از آن است که فکر می کنید (قسمت6) مرد به خانه رسید. در را باز کرد. کفش های زنش کنار جاکفشی نقش بر زمین شده بود. ولی خبری از کفش های پسرش نبود. در را که بست زنش سراسیمه خودش…