۱. همه کارها را خودتان انجام میدهید
والدین نگران اغلب تصور میکنند فرزندشان چیزی را شکسته یا خرابکاری خواهد کرد. پس به جای اینکه به او اجازه بدهند خودش وسایلش را داخل کیفش بگذارد و یا ظرفها را در ماشین ظرفشویی بگذارد، خودشان این کار را برایش انجام میدهند.
گرچه ممکن است انجام این کارها برایتان آسان باشد، اما کودکان با انجام مستقل وظایف، مهارتهای زندگی را میآموزند. شاید گاهی اوقات چیزی را خراب کنند، اما زندگی را از طریق اشتباهات خواهند آموخت. بپذیرید که فرزندتان گاهی اوقات غذایش را میریزد و اسباب بازیهایش را خواهد شکست، اما بدانید که اینها همگی جزئی از فرایند یادگیری هستند.
۲. به محض اینکه فرزندتان با مشکل مواجه میشود، شما مداخله میکنید
هیچ فردی نمیخواهد رنج کشیدن یک کودک را ببیند، اما دیدن کودکی که مشکلی را تجربه میکند، برای والدین ایجاد اضطراب میکند. کودکی که هنگام انجام تکالیفش، آه غلیظی میکشد یا هنگامی که خانههای اسباب بازیاش فرو میریزند میگوید "من نمیتوانم این کار را انجام دهم"، موجب میشود والدین نگران به سرعت برای کمک به او بشتابند.
کودکان باید یاد بگیرند چگونه با احساسات ناخوشایند، مانند نا امیدی کنار بیایند. همچنین به فرصتهایی برای تمرین مهارتهای حل مسئله به صورت مستقل نیاز دارند. کمک به آنها با دیدن اولین نشانه تلاش و تقلا میتواند مانع آن شود که بیاموزند چگونه باید بر مشکلات غلبه کنند.
۳. تمامی فعالیتهای فرزندتان را کنترل میکنید
دیدن کودکی که کارها را با روش خودش انجام میدهد، میتواند اضطراب برخی از والدین را تحریک کند. آنها به فرزندشان اجاره نمیدهند کاری را به تنهایی انجام دهد، زیرا میترسند "آن را به درستی انجام ندهد". برخی از والدین برای کنترل و غلبه بر اضطراب، فرزندان را زیر نظر گرفته بر انجام صحیح کارها تاکید و پافشاری میکنند.
والدینی که فعالیتهای روزانه فرزندان را زیر ذره بین میگذارند، موجب میشوند فرزندان بشدت وابسته شوند. فرزندان به فرصتهایی نیاز دارند تا نشان دهند که میتوانند مسئولیت پذیر باشند؛ اما والدینی که بر همه فعالیتها نظارت میکنند، مانع آن میشوند که فرزندان یاد بگیرند چگونه خودشان کارها را انجام دهند.
۴. به فرزندتان اجازه نمیدهید فعالیتهای مناسب سنش را انجام دهد
تنها گذاشتن کودک در خانه و یا در خیابان برای اولین بار، تقریباً برای همه والدین اضطراب آور است. برخی از والدین به جای غلبه بر این احساس ناخوشایند، به کودکانشان اجازه نمیدهند فعالیتهای مناسب سنشان را انجام دهند و بدین گونه سعی میکنند اضطرابشان را کاهش دهند.
کودکان، گاهی اوقات مرتکب اشتباه میشوند، آسیب میبینند و ریسکهایی را که نباید انجام دهند، میپذیرند؛ اما نتایج طبیعی میتوانند آموزگاری خوب باشند. کودکان اغلب به هدایت بیشتر و محدودیت کمتری نیاز دارند تا بتوانند بیاموزند چگونه به تنهایی تصمیمات صحیح اتخاذ کنند.
۵. قوانین سخت و سریع وضع میکنید
گاهی اوقات هنگامی که والدین قوانینی سفت و سخت وضع میکنند، حتی اگر هیچ دلیل منطقی برای آنها وجود نداشته باشد، احساس راحتی بیشتری میکنند. چه تأکید کنید که نهار باید دقیقاً سر ساعت خورده شود و یا به فرزندتان اجازه ندهید یک دقیقه بعد از زمان خوابش بیدار بماند؛ تمامی این قوانین سخت تنها یک هدف دارند و آن، کنترل اضطراب است.
گرچه داشتن قوانین واضح اهمیت دارد، اما بیش از اندازه مستبد بودن میتواند آسیبزا باشد. فرزندان باید درک کنند که استثنائاتی در مورد قوانین وجود دارند؛ مثلاً اگر خانه آتش گرفته باشد میتوان در کارها خللی ایجاد کرد. گاهی اوقات با نشان دادن تمایل برای تغییر قوانین، به فرزندتان تفکر منطقی و انعطاف پذیری را بیاموزید.