تحلیل درگیری ایران و اسرائیل و آتشبس آن از منظر کتاب «هنر رزم» سون تزو، نیازمند به کارگیری اصول استراتژیک جاودانه او—که بر آمادگی، فریب، سازگاری و دستیابی به پیروزی بدون درگیری طولانی تأکید دارد—در پویاییهای ژئوپلیتیکی مدرن این جنگ ۱۲ روزه (۱۳ ژوئن تا ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵) است. در ادامه، این درگیری و آتشبس را از لنز سون تزو ارزیابی میکنم و بر اصول کلیدی مانند اجتناب از جنگ طولانیمدت، شناخت دشمن، بهرهگیری از اتحادها و تضمین مزیت استراتژیک تمرکز خواهم کرد، ضمن اینکه بینشهای حاصل از منابع ارائهشده را نیز در نظر میگیرم.
«هنر برتر جنگ، تسلیم کردن دشمن بدون نبرد است» (هنر رزم، فصل ۳)
سون تزو پیروزی را از طریق دیپلماسی، فریب یا موقعیتیابی استراتژیک، به جای نبرد مستقیم، اولویت میدهد. آتشبس، که با میانجیگری دولت ترامپ حاصل شد، تا حدی با این اصل همسو است، زیرا پس از ۱۲ روز حملات هوایی شدید و تبادل موشکی، خصومتهای مستقیم را متوقف کرد. با این حال، خود درگیری—که با حملات پیشدستانه اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران و رگبارهای موشکی تلافیجویانه ایران مشخص شد—نشان میدهد که هر دو طرف در ابتدا نتوانستند دیگری را بدون جنگ تسلیم کنند. آتشبس، با میانجیگری قطر و حمایت فشار آمریکا، نشاندهنده تغییر دیرهنگام به سمت دیپلماسی برای جلوگیری از جنگی گستردهتر و مخربتر است که میتوانست منطقه را بیثبات کند، به ویژه از طریق اختلال در تنگه هرمز، یک مسیر حیاتی جهانی برای نفت.
از دیدگاه سون تزو، آتشبس یک موفقیت نسبی است: نبرد را متوقف کرد و به هر دو طرف اجازه داد ادعای پیروزی کنند (اسرائیل به دلیل آسیب رساندن به قابلیتهای هستهای و نظامی ایران، ایران به دلیل بقا در برابر دشمنان قویتر). با این حال، شکنندگی آتشبس—که با اتهامات متقابل نقض و شرایط نامشخص همراه بود—نشان میدهد که هیچ یک از طرفین به طور کامل به ایدهآل سون تزو مبنی بر تسلیم کردن دشمن بدون تحلیل منابع دست نیافتهاند.
«دشمن را بشناس و خود را بشناس، و میتوانی صدها نبرد را بدون فاجعه بجنگی» (هنر رزم، فصل ۳)
سون تزو بر اهمیت درک قابلیتهای خود و نیات دشمن تأکید میکند. استراتژی اسرائیل تسلط قوی خود بر برتری نظامیاش را نشان داد و از حملات هوایی پیشرفته و حمایت ایالات متحده برای هدف قرار دادن سایتهای هستهای (فردو، نطنز، اصفهان) و زیرساختهای نظامی ایران بهره برد. اطلاعات و دقت عملیاتی اسرائیل، همانطور که در توانایی آن در فرار از پدافند هوایی ایران دیده شد، با تأکید سون تزو بر بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن همسو است.
با این حال، ایران در این زمینه موفقیتهای متفاوتی را نشان داد. رگبارهای موشکی اولیه آن تا حدی پدافند اسرائیل را در هم شکست، ۲۸ نفر را در اسرائیل کشت و اختلال قابل توجهی ایجاد کرد. با این حال، ذخیره محدود موشکی ایران (کاهش از ۲۰۰۰ به حدود ۱۰۰۰) و ناتوانی در حفظ حملات با شدت بالا، نشاندهنده ناتوانی در پیشبینی کامل تابآوری اسرائیل و مشارکت ایالات متحده است. حمله محاسبهشده ایران به یک پایگاه آمریکایی در قطر، که هیچ آمریکایی را نکشت، نشاندهنده تلاشی برای نمایش قدرت و در عین حال اجتناب از تشدید با یک ابرقدرت است—اقدامی محتاطانه که با توصیه سون تزو برای اجتناب از گسترش بیش از حد در برابر دشمن قویتر همسو است.
روایتهای هر دو طرف پس از آتشبس—اسرائیل مدعی شد برنامه هستهای ایران را به عقب انداخت، ایران ادعا کرد آتشبس را تحمیل کرده است—نشاندهنده تلاشی برای نمایش قدرت با وجود پیروزیهای ناقص است. سون تزو احتمالاً هر دو را به دلیل درک ناکافی از قاطعیت یکدیگر، که منجر به یک چرخه پرهزینه تلافیجویانه شد، مورد انتقاد قرار میداد.
«تمام جنگ بر فریب استوار است» (هنر رزم، فصل ۱)
فریب در استراتژی سون تزو محوری است و هر دو اسرائیل و ایران آن را به درجات مختلفی به کار گرفتند. حملات اولیه اسرائیل در ۱۳ ژوئن، با هدف قرار دادن زیرساختهای هستهای و نظامی ایران، یک حمله غافلگیرکننده بود که از «محور مقاومت» ضعیفشده ایران (مانند حزبالله و حماس تضعیفشده) بهره برد. این با اصل سون تزو مبنی بر حمله در زمانی که دشمن آماده نیست، همسو است.
پاسخ ایران، از جمله حملات موشکی به اسرائیل و حمله نمادین به یک پایگاه آمریکایی، با هدف نمایش تابآوری و بازدارندگی در برابر تجاوز بیشتر بود. ادعاهای رهبران ایران مبنی بر انتقال اورانیوم غنیشده به مکانهای امن، نشاندهنده تلاشی برای فریب دشمنان در مورد بقای برنامه هستهای خود است، که با این پیام که برای یافتن آن به یک تعقیب طولانی نیاز است، از حملات بیشتر جلوگیری میکند. با این حال، اثربخشی محدود حملات آمریکا و اسرائیل—که برنامه هستهای ایران را تنها ماهها به عقب انداخت، نه سالها—نشان میدهد که فریب ایران تا حدی موفقیتآمیز بود، زیرا غرب در مورد میزان خسارت وارده اغراق کرد.
خود آتشبس شامل فریب دیپلماتیک بود: هر دو طرف یکدیگر را به نقض متهم کردند تا حملات نهایی را توجیه کنند، اما با این حال به آتشبس متعهد شدند تا مهاجم به نظر نرسند. سون تزو این مانور را برای حفظ انعطافپذیری استراتژیک تأیید میکرد اما در مورد عدم وجود شرایط روشن هشدار میداد که خطر از سرگیری درگیری را به همراه دارد.
«از آنچه قوی است اجتناب کن، به آنچه ضعیف است حمله کن» (هنر رزم، فصل ۶)
استراتژی اسرائیل با هدف قرار دادن زیرساختهای هستهای و موشکی آسیبپذیر ایران، و اجتناب از حمله زمینی یا جنگ گستردهتر که به نفع جمعیت بزرگتر و شبکههای نیابتی ایران بود، این اصل را به دقت دنبال کرد. حملات به فردو، نطنز و اصفهان با هدف فلج کردن داراییهای استراتژیک ایران و در عین حال به حداقل رساندن آسیبپذیری اسرائیل بود.
ایران، برعکس، در شناسایی نقاط ضعف اسرائیل فراتر از حملات موشکی به مناطق غیرنظامی، که خسارت استراتژیک محدودی (مانند چهار کشته در بئرشبع) وارد کرد، با مشکل مواجه شد. حمله ایران به پایگاه آمریکایی در قطر، یک حرکت محاسبهشده برای بهرهبرداری از عدم تمایل آمریکا به درگیری عمیقتر بود، اما خویشتنداری آن (عدم تلفات آمریکایی) نشاندهنده آگاهی از آسیبپذیریهای خود در برابر قدرت آمریکا است. سون تزو احتمالاً دقت اسرائیل را ستایش میکرد اما به ایران در مورد پراکنده کردن تلاشهای خود در جبهههای متعدد (اسرائیل، آمریکا) بدون یک ضربه قاطع هشدار میداد.
«جنگ طولانیمدت، دولت را تحلیل میبرد» (هنر رزم، فصل ۲)
سون تزو در مورد درگیریهای طولانیمدت که منابع و روحیه را تحلیل میبرند، هشدار میدهد. جنگ ۱۲ روزه، اگرچه کوتاه بود، اما پرهزینه بود: ایران ۶۱۰ کشته و ۴۷۴۶ زخمی داشت، در حالی که اسرائیل ۲۸ کشته و ۱۰۰۰ زخمی گزارش کرد. هر دو طرف با فشار اقتصادی مواجه شدند، با زیرساختهای ایران به شدت آسیب دیده و شهرهای اسرائیل دچار اختلال. آتشبس یک اذعان متقابل بود که هیچ یک نمیتوانستند جنگ طولانیتری را بدون به خطر انداختن ناآرامیهای داخلی یا تشدید منطقهای تحمل کنند.
تأثیر اقتصادی جنگ—کاهش ۷ درصدی قیمت نفت پس از آتشبس—بر خطرات جهانی تأکید میکند، زیرا هر دو طرف خطر مختل کردن تنگه هرمز را به جان خریدند. سون تزو آتشبس را یک حرکت عملگرایانه برای اجتناب از فرسودگی متقابل میدانست، اما فقدان یک چارچوب دیپلماتیک برای رسیدگی به جاهطلبیهای هستهای ایران یا نگرانیهای امنیتی اسرائیل، نشان میدهد که آتشبس یک وقفه است، نه یک راهحل.
آتشبس، که در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ اعلام شد و با میانجیگری دولت ترامپ و قطر حاصل شد، ترجیح سون تزو برای دیپلماسی را برای حفظ قدرت منعکس میکند. با این حال، شکنندگی آن—به دلیل زمانبندی مبهم، اتهامات متقابل نقض، و روایتهای متقابل پیروزی—تأکید سون تزو بر برنامهریزی روشن و تضمین مزیت بلندمدت را نقض میکند.
نقاط قوت آتشبس:
کاهش تنش: آتشبس، چرخهای را متوقف کرد که خطر کشیده شدن ایالات متحده، روسیه یا چین را به همراه داشت، و با درخواست سون تزو برای اجتناب از جنگهای چندجانبه همسو است.
بازگشت به وضعیت عادی: هر دو کشور محدودیتها را لغو کردند و به غیرنظامیان اجازه دادند زندگی روزمره خود را از سر بگیرند، که روحیه و ثبات اقتصادی را حفظ کرد.
تأثیر جهانی: آتشبس بازارهای نفت را تثبیت کرد و از بحران در تنگه هرمز، یک گلوگاه استراتژیک، جلوگیری کرد.
نقاط ضعف و خطرات:
شکنندگی: حملات پس از آتشبس هر دو طرف (مانند حمله اسرائیل به یک سایت راداری در تهران، موشک ایران در بئرشبع) و نارضایتی ترامپ از نقضها، نشاندهنده اجرای ضعیف آتشبس است. سون تزو عدم وجود یک مکانیزم روشن برای تضمین انطباق را مورد انتقاد قرار میداد.
مسئله هستهای حلنشده: اطلاعات ایالات متحده نشان میدهد که برنامه هستهای ایران تنها چند ماه به عقب افتاده است، نه اینکه نابود شده باشد، و تهدیدات ایران برای تسریع غنیسازی یا خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) نشاندهنده خطر مداوم است. سون تزو هشدار میداد که عدم خنثی کردن تهدید اصلی دشمن (قابلیت هستهای ایران) به درگیریهای آینده منجر میشود.
بیاعتمادی متقابل: بیاعتمادی عمیق، همانطور که توسط مؤسسه صلح ایالات متحده اشاره شده است، کاهش تنش بلندمدت را تضعیف میکند. درخواست سون تزو برای اتحادها و دیپلماسی نیازمند اعتماد است که در اینجا غایب است.
برای اسرائیل:
تحکیم دستاوردها: اسرائیل باید از موفقیت نظامی خود برای تقویت بازدارندگی بهره ببرد، همانطور که سون تزو توصیه میکند شهرت قدرت را حفظ کند. علنی کردن آسیب به برنامه هستهای ایران (حتی اگر اغراقآمیز باشد) با این امر همسو است.
پیگیری دیپلماسی: تأکید سون تزو بر پیروزی بدون جنگ نشان میدهد که اسرائیل باید برای آتشبس منطقهای گستردهتر، از جمله غزه، فشار بیاورد تا تهدیدات چندجانبه را کاهش دهد و حمایت ایالات متحده را تضمین کند.
پرهیز از غرور: سون تزو در مورد اعتماد به نفس بیش از حد هشدار میدهد. اتکای اسرائیل به حمایت ایالات متحده و آسیبپذیری آن در برابر رگبارهای موشکی، نیازمند فروتنی و آمادگی در برابر نیروهای نیابتی ایران (مانند حوثیها، شبهنظامیان عراقی) است.
برای ایران:
حفظ قدرت: سون تزو توصیه میکند از نبردهایی که پیروزی در آنها نامشخص است، اجتناب شود. ایران باید بر بازسازی ذخیره موشکی و برنامه هستهای خود به صورت مخفیانه، همانطور که با انتقال اورانیوم خود اشاره کرده است، تمرکز کند، نه اینکه خطر تشدید آشکار را به جان بخرد.
بهرهبرداری از دیپلماسی: آمادگی ایران برای مذاکرات هستهای، همانطور که توسط رئیسجمهور آن اشاره شده است، با استفاده سون تزو از مذاکرات برای خرید زمان همسو است. با این حال، خواستههای سختگیرانه (مانند حقوق غنیسازی اورانیوم) ممکن است این امر را تضعیف کند.
بسیج نیروهای نیابتی: اصل حمله غیرمستقیم سون تزو نشان میدهد که ایران باید نیروهای نیابتی ضعیفشده خود (حزبالله، حوثیها) را برای فشار بر اسرائیل بدون رویارویی مستقیم تقویت کند.
برای ایالات متحده:
اجرای آتشبس: سون تزو بر برنامهریزی روشن تأکید میکند. ایالات متحده باید شرایط آتشبس را روشن کند و ناظرانی (مانند بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی) را برای تأیید وضعیت هستهای ایران اعزام کند، و از محاسبات اشتباه جلوگیری نماید.
توازن اتحادها: حمایت از اسرائیل در حالی که به صورت دیپلماتیک با ایران درگیر میشود، همانطور که برای هفته آینده برنامهریزی شده است، با فراخوان سون تزو برای اتحادهای انعطافپذیر همسو است. ایالات متحده باید از تعهد بیش از حد به اهداف گستردهتر اسرائیل (مانند تغییر رژیم) که خطر تشدید را به همراه دارد، خودداری کند.
از دیدگاه سون تزو، درگیری ایران و اسرائیل و آتشبس آن، هم موفقیتها و هم شکستهای استراتژیک را آشکار میکند. حملات دقیق اسرائیل و ضدحملات مهارشده ایران، اصول سون تزو در مورد هدف قرار دادن نقاط ضعف و اجتناب از گسترش بیش از حد را منعکس میکنند، اما فقدان یک پیروزی قاطع و شکنندگی آتشبس، تأکید او بر تضمین مزیت بلندمدت را نقض میکند. آتشبس، در حالی که از جنگ گستردهتر جلوگیری کرد، جاهطلبیهای هستهای ایران و بیاعتمادی متقابل را حلنشده باقی میگذارد و خطر از سرگیری درگیری را به همراه دارد. سون تزو از هر دو طرف میخواست که دیپلماسی و فریب را بر ادامه نبرد اولویت دهند، با اسرائیل که دستاوردهای خود را تثبیت میکند، ایران که به صورت مخفیانه بازسازی میکند، و ایالات متحده که چارچوبی قوی را برای تضمین ثبات به کار میگیرد. بدون این اقدامات، آتشبس ممکن است، همانطور که سون تزو هشدار میدهد، «صدای قبل از شکست» باشد.