خوب امروز از گراک خواستم تا درگیری بین جمهوری اسلامی، اسرائیل و ایالات متحده رو در راستای نظریه بازی ها تحلیل کنه. و این هم نتیجه کار:
تحقیقات نشان میدهد که درگیری ایران، اسرائیل و آمریکا شامل تعاملات استراتژیک است که اغلب به عنوان معضل زندانی(prisoner's dilemma) مدلسازی میشود، جایی که همکاری (کاهش تنش) به نفع همه است، اما تشدید تنش به دلیل منافع کوتاهمدت وسوسهانگیز است.
به نظر میرسد که "قوانین بازی" تاریخی تعادل شکنندهای را حفظ کردهاند که اخیراً با حملات اسرائیل و دخالت آمریکا مختل شده است.
شواهد به سمت افزایش ریسکهای تشدید تنش، بهویژه با تهدیدات هستهای، متمایل است، اما دیپلماسی میتواند راهحلی برای کاهش تنش ارائه دهد.
درگیری ایران، اسرائیل و آمریکا یک مبارزه ژئوپلیتیکی پیچیده است که از طریق نظریه بازیها برای درک تصمیمگیری استراتژیک تحلیل میشود. نظریه بازیها، ریشه در ریاضیات دارد، مدلسازی میکند که چگونه بازیگران منطقی (ایران، اسرائیل و آمریکا) انتخابهایی انجام میدهند که نتایج آن به اقدامات دیگران بستگی دارد. این تحلیل، تا تاریخ 23 ژوئن 2025، دینامیکهای کلیدی مانند بازدارندگی نامتقارن، ریسکهای تشدید تنش و پتانسیل کاهش تنش را برجسته میکند.
این درگیری شبیه یک بازی تکراری با اطلاعات ناقص است، جایی که بازیگران حرکتهای متوالی انجام میدهند، واکنشها را پیشبینی میکنند و استراتژیها را تنظیم میکنند. استفاده ایران از گروههای نیابتی (مانند حزبالله) و حملات پیشدستانه اسرائیل نشاندهنده استراتژی "چشم در برابر چشم" است که بهطور تاریخی تعادل شکنندهای را حفظ کرده است. رویدادهای اخیر، مانند حملات اسرائیل در ژوئن 2025 به سایتهای هستهای ایران و دخالت آمریکا، این تعادل را مختل کرده و ریسکهای تشدید تنش را افزایش داده است.
معضل زندانی(Prisoner's Dilemma): هر دو طرف ممکن است کاهش تنش را ترجیح دهند، اما ترس از تشدید تنش توسط طرف مقابل، خیانت را ترغیب میکند و خطر آسیب متقابل را به همراه دارد.
بازدارندگی نامتقارن(Asymmetric Deterrence): ایران، که از نظر نظامی ضعیفتر است، از گروههای نیابتی برای تحمیل هزینه به اسرائیل و آمریکا استفاده میکند و اقدامات آنها را محدود میکند.
بازیهای تکراری(Repeated Games): تعاملات بلندمدت، بازیگران را به خویشتنداری تشویق میکند، اما اقدامات اخیر نشان میدهد که "سایه آینده" در حال تضعیف است.
اطلاعات ناقص(Incomplete Information): سوءتفاهم درباره نیات (مانند برنامه هستهای ایران) ریسکهای تشدید تنش را افزایش میدهد.
درگیری ایران، اسرائیل و آمریکا، تا تاریخ 23 ژوئن 2025، یک تعامل استراتژیک پرمخاطره است که بهترین تحلیل آن از طریق نظریه بازیها، چارچوبی ریاضی برای تعاملات استراتژیک، انجام میشود. این یادداشت تحلیلی جامع و حرفهای ارائه میدهد که از تحولات اخیر و دیدگاههای تخصصی بهره میبرد.
این درگیری شامل ایران، اسرائیل و آمریکا است که هر یک اهداف متفاوتی دارند. ایران به دنبال ثبات رژیم، نفوذ منطقهای و بازدارندگی هستهای است، اغلب از طریق گروههای نیابتی مانند حزبالله و حماس. اسرائیل به دنبال خنثیسازی تهدیدات وجودی، بهویژه برنامه هستهای ایران، و حفظ برتری نظامی است. آمریکا حمایت از اسرائیل، مهار ایران و اجتناب از جنگ گستردهتر را متعادل میکند، تحت تأثیر فشارهای داخلی و جهانی. رویدادهای اخیر، مانند حملات اسرائیل در ژوئن 2025 به سایتهای هستهای ایران و دخالت آمریکا (مانند بمباران فردو، نطنز و اصفهان)، تنشها را تشدید کرده و تعادلهای قبلی را مختل کرده است.
نظریه بازیها این درگیری را بهعنوان یک بازی تکراری با اطلاعات ناقص مدلسازی میکند، جایی که بازیگران حرکتهای متوالی انجام میدهند، واکنشها را پیشبینی میکنند و استراتژیها را تنظیم میکنند. ماتریس پرداخت شامل مبادلات بین امنیت، بازدارندگی، ثبات اقتصادی و سرمایه سیاسی داخلی است. در ادامه، مفاهیم کلیدی را شرح میدهم:
1. بازدارندگی نامتقارن و "قوانین بازی"
بهطور تاریخی، درگیری ایران و اسرائیل توسط "قوانین بازی" غیررسمی اداره شده است، جایی که هر دو طرف با اقدامات چشم در برابر چشم، عزم خود را نشان میدهند بدون اینکه به جنگ تمامعیار وارد شوند. ایران از گروههای نیابتی برای تحمیل هزینه به اسرائیل و آمریکا استفاده میکند، در حالی که اسرائیل با حملات هدفمند پاسخ میدهد.
2. معضل زندانی و ریسکهای تشدید تنش
این درگیری شبیه معضل زندانی است، جایی که همکاری (کاهش تنش یا دیپلماسی) به نفع همه است، اما خیانت (تشدید تنش) به دلیل منافع کوتاهمدت وسوسهانگیز است. ماتریس پرداخت سادهشده به این صورت است:

تحلیل: بدون اعتماد، خیانت استراتژی غالب است. برای مثال، حملات اسرائیل در ژوئن 2025 به سایتهای هستهای ایران برای تضعیف تواناییها انجام شد، اما خطر تلافی ایران را به همراه دارد که میتواند به تخریب متقابل منجر شود.
3. بازیهای تکراری و "سایه آینده"
بهعنوان یک درگیری بلندمدت، این یک بازی تکراری است، جایی که "سایه آینده" بازیگران را به خویشتنداری تشویق میکند. استراتژی ایران تأخیر در تشدید تنش برای حفظ رژیم و دانش هستهای است، در حالی که اسرائیل به دنبال ضربات قاطع است، اما خطر زیادهروی دارد. آمریکا، با حمایت از اسرائیل و اجتناب از جنگ، با مخالفت داخلی (60 درصد مخالف دخالت) مواجه است.
4. اطلاعات ناقص و سوءتفاهم
اطلاعات ناقص ریسکهای تشدید تنش را افزایش میدهد. اسرائیل و آمریکا غنیسازی اورانیوم ایران را بهعنوان مسیری برای تسلیحات هستهای میبینند، در حالی که ایران بر صلحآمیز بودن برنامهاش تأکید دارد، که توسط گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید شده است.
5. دینامیکهای چند بازیکنی و دخالت نیابتی
دخالت گروههای نیابتی (حزبالله، حماس، حوثیها) و اتحادها (آمریکا-اسرائیل) پیچیدگی را افزایش میدهد. گروههای نیابتی ایران بهعنوان تقویتکننده نیرو عمل میکنند، اما تضعیف حزبالله و حماس توسط اسرائیل در سالهای 2024-2025 بازدارندگی ایران را تضعیف کرده است.
6. تحولات اخیر و اختلال در تعادل
تا 23 ژوئن 2025، رویدادهای اخیر تعادل قبلی را مختل کردهاند:
حملات اسرائیل (ژوئن 2025): هدف سایتهای هستهای و رهبری ایران بود، اما خطر تشدید تنش را افزایش داد.
دخالت آمریکا: حملات به فردو، نطنز و اصفهان دینامیک را به سمت دو علیه یک تغییر داد، ایران را آسیبپذیرتر اما مصممتر کرد.
پاسخ ایران: حملات موشکی محدود نشاندهنده تلاش برای بازگرداندن بازدارندگی بدون تحریک آمریکا است.
ریسکهای تشدید تنش: اقدامات اسرائیل و دخالت آمریکا احتمال تشدید ایران را افزایش میدهد، بهویژه از طریق تاکتیکهای نامتقارن.
فرصتهای کاهش تنش: دیپلماسی با تمایل ایران به مذاکرات هستهای و پنجره دیپلماتیک دو هفتهای آمریکا (ژوئن 2025) امکان توقف مذاکرهشده را فراهم میکند.
آستانه هستهای: خطر درگیری هستهای واقعی است و نیاز به سیگنالدهی و خویشتنداری دارد.
نقش آمریکا: دخالت آمریکا تعادل را به نفع اسرائیل تغییر میدهد، اما ریسکهای منطقهای را افزایش میدهد.
درگیری ایران، اسرائیل و آمریکا، از منظر نظریه بازیها، تعادل شکنندهای را نشان میدهد که مستعد اختلال است. بازدارندگی نامتقارن، استراتژیهای چشم در برابر چشم و معضل زندانی دینامیکها را شکل میدهند، اما تشدیدهای اخیر ریسکها را افزایش دادهاند. دخالت آمریکا تعادل را به نفع اسرائیل تغییر داده، اما خطراتی برای ایران ایجاد کرده است. دیپلماسی بهترین مسیر برای تعادل جدید است، اما بیاعتمادی متقابل و فشارهای داخلی خیانت را محتمل میسازد. "سایه آینده" ثبات بلندمدت را تشویق میکند، اما مسیر کنونی ریسکهای بالایی را نشان میدهد مگر اینکه تلاشهای کاهش تنش موفق شوند.
نیویورک تایمز - آنچه نظریه بازیها درباره تهدید جنگ اسرائیل-ایران به ما میگوید
یوراسیا ریویو - حمله اسرائیل به ایران: تحلیل ژئوپلیتیکی و پیامدهای منطقهای
بولتن دانشمندان اتمی - شبیهسازی جنگ بین اسرائیل و ایران: بهسرعت هستهای شد
گاردین - نتیجه جنگ اسرائیل با ایران نامشخص است حتی با دخالت آمریکا
سیانان - حملات آمریکا تا چه حد به سایتهای هستهای ایران آسیب زده است
محور مقاومت - بازدارندگی نامتقارن و قوانین بازی در درگیریهای خاورمیانه معاصر