هدف ما این است که ابتدا جایگاه و جایگاه سند تحول آموزش و پرورش را شفافسازی کنیم و مشخص کنیم که این سند باید از کجا شروع شود
. اولین نکته این است که باید بدانیم انتظارات ما از این سند چیست. آیا نگاه ما به این سند مانند نگاه ما به قانون اساسی است که همه باید به آن پایبند باشند؟
آیا این سند مثل قانون اساسی کشور است که مجلس موظف است بر اساس آن قوانین را تصویب کرده و مردم موظف به رعایت آنها باشند؟
یا شاید این سند نوعی میثاق اجتماعی شبیه به میثاق حقوق شهروندی است که باید در افکار عمومی و در بین مردم شناخته شود؟
یا ممکن است هدف از این سند، فراهم آوردن ابزاری برای مطالبهگری خانوادهها از مدارس باشد؟ ما باید در ابتدا جایگاه این سند را برای خودمان مشخص کنیم و بهطور واضح درک کنیم که هدف و اهمیت این سند چیست
از ظاهر سند اینطور برداشت میشود که به نوعی به مثابه قانون اساسی است که باید بر اساس آن قوانین جزئیتری تدوین شوند. بهطور مشابه با قوانین اساسی، قوانین و مقررات آموزشی باید مطابق با سند نوشته شوند.
برای مثال، طبق قانون اساسی، برنامه توسعه بیستساله تعریف میشود، سپس برنامههای پنجساله و بودجه سالانه تدوین میشود، که همگی بر مبنای همان اصول استوار هستند
از اینرو، استنباط ما از ظاهر سند بنیادین آموزش و پرورش این است که باید با توجه به آن، اقدامات خاصی برای مسائل آموزشی و پرورشی انجام گیرد. اما متأسفانه برخورد وزارت آموزش و پرورش با این سند اصلاً مناسب نبوده و در سالهای اخیر این موضوع کاملاً مشهود است.
برخورد وزارتخانه با سند،مناسب نبوده است
این سند بهگونهای ارائه شده است که الزاما همه معلمین باید آن را بخوانند
ولی بسیاری از کسانی که این سند را میخوانند، هیچ ارتباطی با آن برقرار نمیکنند. حتی در مورد قانون اساسی هم چنین برخوردی به ندرت مشاهده میشود.
در مسئله سند تحول، ما اصرار داریم که همه معلمان باید سند را بخوانند، دورههای آموزشی بگذرانند و امتحان بدهند، که این رویکرد اشتباهی است
پیشنهاد ما برای اجرای سند تحول این است که متخصصین باید طراحی دقیقی برای نحوه اجرای آن ارائه دهد. باید دقیقاً مشخص شود که روند اجرایی سند از بالاترین سطح به پایینترین سطح چگونه باید انجام گیرد.
علاوه بر این، به چند دسته قانون و زیرنظام ها نیاز داریم که هرکدام از متولیان وظیفه خود را بهطور مستقل پیگیری کنند
در سال جاری، قرارگاه اجرایی سند تحول آموزش و پرورش، نقشه راه اجرایی سند را تصویب کرده است، اما احتمالاً در دولت فعلی پیگیری آن ادامه نخواهد یافت.
در این نقشه راه، دقیقاً مشخص شده که چه اقدامات و تغییراتی باید انجام شود و هرکسی چه وظیفهای دارد
برای مثال، سند اشاره کرده که معاونتهای ابتدایی و متوسطه باید به یک معاونت آموزش تبدیل شوند و یا حتی وزارت آموزش و پرورش باید به وزارت تربیت تبدیل شود.
برخی از دیگر تغییرات پیشنهادی در سند شامل ادغام معاونتهای پرورشی و تربیت بدنی است. این تغییرات، طبق سند باید انجام شود، اما پرسش این است که این تغییرات چه زمانی عملی خواهند شد؟
این تغییرات باید توسط فردی متخصص و با دوری از فشارهای اجرایی و سیاسی بهطور جدی پیگیری شود، زیرا مشکلات و مانع تراشی های مختلفی ممکن است در این مسیر بهوجود آید
نکته مهم این است که برای عملیاتی کردن سند، عزم جدیتری از سطح وزارت آموزش و پرورش نیاز است. این عزم باید در حد رئیسجمهور باشد مثل دولت گذشته، با هماهنگیهایی که انجام شد، کارهای زیادی در این زمینه پیشرفت کرده بود هرچند محدود بود و دولت به پایان رسید،
الان باید گونه ای تمام نهادها و سازمانها را موظف به اجرای سند کرد. این عزم باید بهصورت مداوم پیگیری و مورد توجه قرار گیرد، نه صرفاً با برگزاری جلسات و تصویب تصمیمات بدون پیگیری جدی رییس جمهور
متأسفانه در دولت فعلی، این موضوع در اولویت قرار ندارد و پیگیریهای لازم در این زمینه صورت نمیگیرد، در حالی که
نیاز است که رئیسجمهور عزم جدیتری برای پیگیری سند و نظارت بر آن داشته باشد
نکته دیگری که وجود دارد این است که برای عملیاتی شدن این سند بنیادین، نیاز به توافقی از سوی وزارت و معلمان است؛ بهطوری که همه معلمان بپذیرند این سند از جنس خودشان است، از دل آنها نشأت گرفته و با ایجاد این حس، آن را به مرحله اجرا درآورند. اما متأسفانه در حال حاضر اینطور نیست. در واقع، بدنه آموزش و پرورش نسبت به این سند احساس مثبتی ندارد؛ هم به دلیل اینکه بخشی از آن متفاوت با دیدگاه حاکم در سازمان نوشته شده است، و هم به این خاطر که در این سالها هیچ تلاشی برای توجیه معلمان صورت نگرفته است. همانطور که پیشتر اشاره شد، تنها جلساتی برای خواندن سند برگزار میشود که تأثیر ملموسی ندارد. با این شیوه خواندن، تجربهها نشان داده است که هیچ تحولی برای معلمان ایجاد نشده است. باید فرآیندی بهوجود آید که معلمان حس همراهی و همدلی داشته باشند. اما وقتی این مسائل را مطرح میکنیم، ممکن است بگوییم که آموزش و پرورش در حال حاضر برنامههای ضمن خدمت ندارد، یا آنهایی که دارد کیفیت خوبی ندارند، یا معلمان بهطور کلی مشارکت نمیکنند، یا بودجهای برای تخصیص به این امر وجود ندارد. این همه درست است، اما در نهایت، لازم است که کاری جمعی انجام شود. یک میلیون نفر درگیر این مسئله هستند و باید برای این یک میلیون نفر انگیزه و حس تعلق به کار ایجاد شود. در نهایت، باید با معلمان درباره سند صحبت شود تا گفتمانی شکل گیرد که آنان نسبت به این موضوع انگیزه و علاقهمند شوند
همچنین، گزارشها و نظارتها در ساختارهای اداری وزارت آموزش و پرورش مشکل دارند. مقامهای بالادستی باید توانایی نظارت و بررسی صحت گزارشها را داشته باشند. استفاده از سیستمهای شفافیت و مردمسپاری میتواند به رفع این مشکل کمک کند. برای مثال، میتوان سامانههایی ایجاد کرد که مردم بهراحتی گزارش دهند که در کدام نقاط کشور، مدارس با مشکلاتی مانند استفاده از مصالح نامناسب (مثل کاهگل) مواجه هستند
در نهایت، یکی از مهمترین مسائل که باید شفاف شود، وضعیت مالی و اداری وزارت آموزش و پرورش است. بسیاری از مسئولین ادعا میکنند که مشکلات مالی دارند که مانع اجراست، اما در عین حال، بینظمیهای فراوانی در این وزارتخانه وجود دارد. نیروهایی در وزارتخانه مشغول به کار هستند که واقعاً نیازی به آنها نیست و در خیلی موارد پولهای زیادی صرف میشود که بهدرستی مدیریت نمیشود. بنابراین، باید این مسائل بهطور شفاف مشخص شوند تا از موانع اجرایی سند کاسته شود
بهطور خلاصه، برای اجرای سند تحول باید مسائل مالی، ساختاری و نظارتی بهطور دقیق بررسی شده و شفافیت ایجاد شود و شفافیت عنصر کلیدی در اجراست.
تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که تحول واقعی در آموزش و پرورش کشور اتفاق بیفتد انشاالله...
منبع کارشناس آموزش و پرورش که حاضر به ثبت نام نبود