مهدی ناصری
مهدی ناصری
خواندن ۱۵ دقیقه·۱ سال پیش

به تماشای خرس و مرال و گراز و پرندگان

گزارش برنامه ترکیبی مشاهده پرندگان و پستانداران در پرور و رودبارک | ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲

خلاصه‌ای از برنامه

این سفر با حضور ۸ نفر از دوستداران طبیعت و با هدایت «سیامک درفشی» در دو روز ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت انجام شد. ما سوار بر یک ون بی‌نظیر عازم منطقه حفاظت شده پرور،‌ یکی از زیباترین و بکرترین مناطق حیات وحش ایران در مرز بین استان سمنان و مازندران شدیم. سیامک به ما گفته بود احتمال زیادی هست در این سفر علاوه بر پرندگان منطقه، پستاندارانی مثل گوزن و خرس را هم ببینیم. دیداری که به بهترین وجه ممکن محقق شد. ما در این دو روز موفق شدیم ۳۱ گونه پرنده، ۷ گونه از پستانداران شامل مرال، خرس، گراز، شوکا، پایکا، روباه و کل و بز کوهی، چندین گونه از حشرات و خزندگان را ثبت کرده و از مناظر بکر منطقه لذت ببریم. رفت و آمدمان با یک دستگاه ون بود که سکاندار آن محمد، با دانش،‌ تجربه و ذوق گردشگری‌اش خاطرات بی‌نظیری را برای‌مان خلق کرد. برپا کردن چادر و خوابیدن زیر آسمان بی‌نظیر شب در ارتفاعات البرز هم، باعث شد درک بهتری از طبیعت بکر منطقه و همراهی نزدیک‌تر و سبزتری با ساکنین وحش این نقطه از زمین داشته باشیم.

عکس از دوربین کاشته شده امیرمحمد شیروانی
عکس از دوربین کاشته شده امیرمحمد شیروانی

روز اول

سفر ما ساعت ۴:۳۰ دقیقه صبح روز پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت از میدان انقلاب تهران شروع شد. حوالی ساعت ۸ صبح برای خوردن صبحانه، مشاهده چند گونه پرنده و آشنایی اولیه اعضای گروه با هم در منطقه آرادان استان سمنان و در یک پارک پردرخت به اسم پارک جنگلی علی‌آباد توقف کردیم. در این پارک پرندگانی مانند یاکریم، کبوتر جنگلی و چاهی، زاغی، سبزه‌قبا، سسک درختی زیتونی، پرستوی معمولی و گنجشک خانگی را دیدیم که معمولا در مناطق شهری و یا اطراف شهرها زندگی می‌کنند. همچنین دنبال ثبت گونه پری‌شاهرخ هم بودیم که موفق به شنیدن صدای آن شدیم. در این مدت سیامک اطلاعات اولیه در مورد سفر، مشخصات گونه‌های مشاهده شده و برخی اصول پرنده‌نگری را با ما در میان گذاشت. از جمله با شنیدن صدای چرخ‌ریسک سیامک توجه ما را به دلیل اسم‌گذاری این پرنده جلب کرد. او توضیح داد که صدای این پرنده شبیه صدای چرخیدن یک چرخ ریسندگی است و به طور کلی یکی از راه‌های شناسایی و پیدا کردن پرندگان توجه و تشخیص صدای آن‌هاست.

https://www.aparat.com/v/VIeRq

فیلم از آپارات - صدای چرخ‌ریسک

با ترک این محل پرنده‌نگری ما متوقف نشد و چندین بار در کنار جاده برای مشاهده پرندگان ایستادیم. از جمله چند زنبورخوار اروپایی را در حالی که در کنار جاده و روی سیم‌های برق نشسته بودند دیدیم.

زنبورخوار اروپایی - عکس از سیامک درفشی
زنبورخوار اروپایی - عکس از سیامک درفشی


بعد از طی مسیر و گذشتن از مهدیشهر و شهمیرزاد، سیامک در مورد یکی از پستاندار جالب منطقه به نام پایکا (یا خرگوش بی‌دم) با ما صحبت کرد. پایکا جونده‌ای شبیه خرگوش است با این تفاوت که گوش‌های کوچکی دارد و دمش هم کوتاه است. سیامک احتمال می‌داد که به زودی او را در کنار جاده ببینیم؛ همینطور هم شد. حوالی ساعت ۱۱ در جاده شهمیرزاد به ساری نگه داشتیم، هنوز پیاده نشده بودیم که هیکل خشکیده یک آگمای قفقازی روی یک سنگ کوچک در حالی که ایستاده بود تا کمی از خونسردی‌اش را زیر آفتاب تازه روز گرم کند، نظر همه‌مان را جلب کرد.

آگمای قفقازی - عکس از سیامک درفشی
آگمای قفقازی - عکس از سیامک درفشی


برای شکار پایکا همانجا مستقر شدیم، البته شکار با دوربین دوچشمی و دوربین عکاسی. چند دقیقه بعد بالاخره این پستاندار کوچک و بامزه را دیدیم. همانطور که انتظار داشتیم با یک استتار خوب روی سنگ‌ها ایستاده بود و داشت اطرافش را با دقت می‌پایید. به مرور تعداد پایکاهای بیشتری را دیدیم و در گشت و گذار آن اطراف، لانه‌های متروک‌شان را هم پیدا کردیم. سیامک با نشان دادن سرگین باقیمانده از این پستانداران توضیح داد چطور می‌توان با دیدن سرگین و یا بازمانده فعالیت‌های حیوانات مثل رد پا یا لانه، گونه‌های مختلف جانوری و به خصوص پستانداران را شناسایی کرد. آن طور که ما دیدیم سرگین‌های پایکا شکل دایره‌ای داشت و از شواهد معلوم بود لانه‌هایی که پیدا کردیم مدت‌هاست متروک شده است.

پایکا یا خرگوش بی‌دم - عکس از سیامک درفشی
پایکا یا خرگوش بی‌دم - عکس از سیامک درفشی


در این ایستگاه علاوه بر پایکا، پرندگانی مانند چک‌چک،‌ دلیجه معمولی، شانه‌به‌سر، طرقه کوهی را هم مشاهده کردیم. حالا سفر داشت کم‌کم جذاب‌تر می‌شد. مشاهده و ثبت پستانداران در کنار پرندگان دید بهتری از اکوسیستم جانوری ایجاد می‌کرد.

دلیجه - عکس از سیامک درفشی
دلیجه - عکس از سیامک درفشی


حدود ۳۰ کیلومتر بعد از مهدیشهر،‌ حوالی ساعت ۱۳ از جاده شهمیرزاد-ساری وارد جاده منطقه پرور شدیم و بعد از چند دقیقه شاهد کوه‌های صخره‌ای در اطراف جاده بودیم که امید می‌رفت بتوانیم کل و بز‌های وحشی را در حالی که از لابه‌لای سنگ‌ها و صخره‌ها دارند می‌پرند، ببینیم. دوربین‌کشی در توقف‌گاه اول تقریبا بی‌نتیجه بود. با این وجود موفق به دیدن پرندگانی مثل زاغ نوک‌سرخ،‌ سهره طلایی و دلیجه شدیم. کمی جلوتر رفتیم و دوباره برای یافتن کل و بزها در کنار جاده ایستادیم و دوربین به دست لابه‌لای صخره‌ها را گشتیم. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که ناگهان یکی یکی بیرون آمدند و لابه‌لای درختچه‌ها یا برفراز سنگ‌ها و صخره‌ها بالا و پایین رفتند. مدتی دراز به تماشای عادات و رفتار کل و بزها ایستادیم و در کنارش صدای کوکو را هم شنیدیم.

کل و بز کوهی - عکس از مهدی ناصری
کل و بز کوهی - عکس از مهدی ناصری


کل و بز کوهی - عکس از امیرمحمد شیروانی
کل و بز کوهی - عکس از امیرمحمد شیروانی


بعد از این تماشای لذت‌بخش، دوباره سوار ون شدیم و به سمت مقصد نهایی در همان حوالی حرکت کردیم. هر چه بیشتر به سمت شمال می‌رفتیم اقلیم و پوشش گیاهی منطقه سبزسبزتر و پردرخت‌تر می‌شد. تفاوت‌هایی که به مرور باعث تغییر نسبی تنوع زیستی منطقه شده و کم‌کم با افزایش ارتفاع انتظار داشتیم گونه‌های پرنده‌ای مختص آن منطقه و ارتفاعات را ببینیم.

حوالی ساعت ۱۴ و بعد از طی حدود ۱۲ کیلومتر جاده خاکی، مشاهده چند گونه پرنده از جمله دو کبک کنار جاده و بالا رفتن از یک شیب تند، بر فراز تپه‌ای ایستادیم که قرار بود شب را زیر آسمانش بخوابیم. هوا خوب و آفتابی بود و همه چیز مساعد بود تا همان روز به شکار حیات وحش منطقه با دوربین‌های‌مان برویم. چادرها را برپا کردیم ناهار را خوردیم و کمی استراحت کردیم تا حوالی ساعت ۴ که به همراه اردلان مرتضوی، محیط‌بان عزیز، به سمت نقطه پایش پستانداران حرکت کردیم.

اردلان تاکید داشت که با توجه به بکر بودن منطقه حتما در یک صف و از مسیر پاکوب حرکت کنیم تا کمترین آسیب را به گونه‌های زیستی آنجا برسانیم و در تمام مدت مسیر سکوت را رعایت کنیم. همان ابتدای کار از دور و لابه‌لای گیاهان سرسبز در دامنه تپه‌ای روباهی دیدیم که به ما زل زده بود. واکنش صبورانه او نشان می‌داد جانداران آن منطقه احساس امنیت بالایی در مواجهه به انسان‌ها دارند.

روباه - عکس از امیرمحمد شیروانی
روباه - عکس از امیرمحمد شیروانی


بعد از حدود ده دقیقه پیاده‌روی روی تپه‌ای بلند مشرف به یک دره سرسبز مستقر شدیم. روبروی‌مان تپه‌ها و کوه‌های بلندی پوشیده از درختان جنگل‌های هیرکانی قد علم کرده بودند. امید داشتیم خیلی زود و قبل از تاریک شدن هوا پستاندارانی مانند مرال، خرس، شوکا و گراز را ببینیم. حالا هر چهارتای‌شان را ندیدیم حداقل یکی‌شان را از دور ببینیم، آن هم نشد لااقل صدای یکی‌شان را بشنویم.

این پستانداران در فصل گرما معمولا برای در امان ماندن از گرمای آفتاب روزها را استراحت می‌کنند و با تاریک شدن هوا کم‌کم برای پیدا کردن غذا و آب دوری در اطراف می‌زنند. دم غروب بود، آفتاب کم‌جان شده بود و انتظار داشیم کم‌کم برای صرف غذا و آمادگی برای شب از استراحت‌گاه‌های روزانه‌شان بیرون بیایند و رخی به ما نشان بدهند. فاصله‌مان به اندازه‌ای بود که برای تشخیص این جانوران محتاط، بدون چشم مسلح باید دقت و تجربه بالایی می‌داشتیم. ولی تجربه اردلان، سیامک و محمد و کنجکاوی و صبوری بقیه دوستان باعث شد خیلی زود یکی یکی ببینیمشان.

اول چند مرال دیدیم که ته دره پشت درختان داشتند چیزی می‌خوردند. مرال‌ها بزرگ‌ترین گونه از گوزن‌های ایران هستند. به طور کلی در ایران سه نوع گوزن داریم: گوزن قرمز یا همان مرال، گوزن زرد و شوکا. مرال‌ها بزرگ‌جثه‌ترین این سه گونه هستند و شاخ‌های بلندتری هم دارند. گوزن زرد ایرانی در خطر انقراض است و تعداد محدودی از آنها در مناطق حفاظت‌شده جنوب و جنوب‌غربی ایران زندگی می‌کنند و در نهایت شوکاها کوچکترین این سه گونه هستند که شاخ‌های کوچکتری هم دارند و در همین منطقه هم انتظار دیدنشان می‌رفت.

مرال ماده - عکس از امیرمحمد شیروانی
مرال ماده - عکس از امیرمحمد شیروانی


محو تماشای مرال‌ها بودیم که گرازها هم پیدای‌شان شد. گرازها را معمولا در دسته‌های چند تایی می‌دیدیم. گرازها دندان‌های عاج‌مانندی دارند که از فک محکم‌شان بیرون آمده و از آن برای زیر و رو کردن خاک استفاده می‌کنند. در آن منطقه هر جا قدم می‌زدیم مساحت چند متر در چند متری از خاک می‌دیدیم که توسط گرازها زیر و رو شده بود. آنها این کار را برای پیدا کردن ریشه و پیاز گیاهان انجام می‌دهند و در عین حال با این کار به حاصلخیزی بیشتر آن خاک کمک می‌کنند. خاک شخم‌زده شده به سرعت بارور شده و گیاهان جدیدی در آن رشد می‌کنند.

گراز - عکس از سیامک درفشی
گراز - عکس از سیامک درفشی


در نهایت با فریاد آرام اردلان دوربین‌ها را کشیدیم به سینه بی‌درختی از تپه‌های روبرو تا خرس‌ها را ببینیم. خرس‌هایی که یکی‌یکی نزدیک می‌شدند و با آن هیکل پرگوشت و نرم و زیبای‌شان خرامان در دامنه کوه بالا و پایین می‌رفتند و بعد پشت درختی یا صخره‌ای پنهان می‌شدند. انتظار داشتیم که خرس‌ها سخت‌تر دیده شوند و دایره امنیت بزرگ‌تری داشته باشند. خرس‌ها ظاهرا همه‌چیزخوار هستند و از حشره و خزنده‌های کوچک گرفته تا انواع گیاهان و حتی پستانداران بزرگ‌تر را اگر گیرشان بیاید می‌خورند.

خرس - عکس از سیامک درفشی
خرس - عکس از سیامک درفشی


تماشای خرس خودش به اندازه سه سفر گردشگری برای‌مان لذت‌بخش بود که در ادامه یک خرس را با توله‌اش هم دیدیم. اردلان خرس‌ها را به خوبی می‌شناخت و خصوصیات‌شان را برای‌مان توصیف می‌کرد. اردلان می‌گفت معمولا خیلی بعید است که این همه خرس را با هم دید. شمرد؛ نزدیک پنج خرس مختلف را دیده بودیم به همراه چندین مرال و گراز که شمارش تعدادش از دست‌مان در رفت.

در طول این مدت علاوه بر چند گونه پرنده تکراری، چند گونه پرنده جدید ثبت کردیم. از جمله چهره ترسناک چکاوک شاخ‌دار را دیدیم که مثل دیوی کوچک روی بوته خاری ایستاده بود. زردپره مزرعه را روی درخت‌ها، سارگپه استپی را بر فراز آسمان و توکای سیاه را لابه‌لای شاخه‌ها به تماشا نشستیم.

چکاوک شاخ‌دار - عکس از سیامک درفشی
چکاوک شاخ‌دار - عکس از سیامک درفشی


برنامه روز اول را در حالی که داشتیم خرامان و خوشحال به سمت چادرها حرکت می‌کردیم و خورشید دیگر توانی برای روشن نگه داشتن کوه‌ها نداشت، از بس که پایین رفته بود، به اتمام رساندیم. هوا تاریک شده بود و از دور صدای مرغ حق می‌آمد که بلند بلند حق حق می‌گفت. برای شام محمد برای‌مان کته‌گوجه پخت، خوردیم و بعد از کمی تماشای ستارگان به چادرهای‌مان خزیدیم تا خستگی آن روز را با مرور خاطرات شیرین‌ش در کنیم.

همه تقریبا در چادرهایمان بودیم که سیامک گفت فردا صبح ساعت ۴:۳۰ بیدارتان می‌کنم. آنقدر خسته بودیم که باور نمی‌کردم موفق شود. ولی چیزی بهش نگفتم.

روز دوم

اینکه همان روز اول تمام جانورانی را که انتظار داشتیم، دیدیم دلیل نمی‌شد بتوانیم صبح از خیر مناظر زیبای طلوع و مشاهده مجدد خرس و مرال و گراز و همینطور احتمال دیدن شوکا کوچکترین گوزن ایران و چند گونه پرنده دیگر بگذریم. با صدای گرم و مهربان سیامک از خواب بیدار شدیم و آفتاب نزده با ون راهی محل پایش جدیدی شدیم که از سمت شرق مشرف به دره‌ای زیبا در سمت غرب بود. بنابراین موقع طلوع آفتاب نور خوبی برای تماشا و دیدن پرندگان و پستانداران داشتیم.

گرچه این بار اردلان همراهمان نبود ولی با کمک سیامک و با استفاده از تجربه مشاهدات دیروز توانستیم دوباره مرال، گراز و خرس را این بار زیر نور بالارونده آفتاب صبح و در چمنزارهای سرسبز دامنه‌های جنگل‌های هیرکانی مشاهده کنیم. درباره‌شان گپ بزنیم، عکس بگیریم و کمی در سکوت به شگفتی این طبیعت زیبا فکر کنیم.

مرال‌ها - عکس از لنز تلسکوپ توسط سیامک درفشی
مرال‌ها - عکس از لنز تلسکوپ توسط سیامک درفشی


اما هنوز خبری از شوکا نبود و کم‌کم داشتیم برمی‌گشتیم که ناگهان به زحمت توانستیم دو شوکا را برای لحظاتی ببینیم و خوشحال از این ثبت نهایی دوباره سوار ون شدیم تا به محل چادرهای‌مان برگردیم. در این مدت چند پرنده جدید دیگر را هم ثبت کردیم؛ از جمله جیجاق خبرچین جنگل، سسک گلوسفید و برای چندمین بار از دور صدای قرقاول را که خروشی شبیه خروس داشت شنیدیم. همینطور سنگ‌چشم پشت‌سرخ را دیدیم که سیامک رفتار به ظاهر سنگ‌دلانه او را در هنگام شکار برای‌مان تعریف کرد.

این پرنده خزندگان کوچک را گرفته و آنها را از بالا روی درختچه‌های تیغ‌دار پرت می‌کند تا مانند گوشت قربانی از تیغ‌های درخت آویزان شوند. سپس با آرامش شروع به قصابی شکار خود و خوردن آن می‌کند. رفتاری که شاید از نظر ما انسان‌ها کمی وحشیانه به نظر بیاید ولی می‌دانیم که در طبیعت هیچ چیزی خوب یا بد نیست و همه گونه‌ها دارند بنا به شرایط غریزی و بیولوژیکی خودشان رفتار می‌کنند؛ همه جانوران به استثنای خود ما انسان‌ها که انصافا در انجام رفتارهای واقعا وحشیانه در قبال محیط زیست و سایر موجودات روی همه جانوران درنده را سفید کرده‌ایم.

سنگ چشم - عکس از سیامک درفشی
سنگ چشم - عکس از سیامک درفشی


آفتاب به اندازه کافی بالا آمده بود که کنار چادرهایمان رسیدیم. وقت صبحانه بود. محمد عزیز برای‌مان املت پخت. ما هم هرچه برای صبحانه آورده بودیم را گذاشتیم وسط و زیر یک آلاچیق زیبا مشغول خوردن و گفتگو شدیم و آن قدر خوردیم که همه چیز تمام شد.

در ادامه سیامک تصاویری از گوزن‌های ایران را نشانمان داد و درباره عادت‌های زندگی آنها و همینطور تجربه مشاهده گاوبانگی برای‌مان صحبت کرد. آن طور که سیامک می‌گفت محلی‌ها گوزن‌ها را نوعی گاو وحشی می‌دیدند و به آن‌ها گاو می‌گفتند. راست هم می‌گفت. وقتی شاخ مرال‌های نر را حذف می‌کنی انگار داری به یک گاو لاغرتر نگاه می‌کنی. سیامک در ادامه خاطره خودش را از «گاوبانگی» در همان منطقه برای‌مان تعریف کرد. در اوایل پاییز مرال‌های نر شروع به جفت‌یابی می‌کنند. برای پیروزی بر رقبا باید با مرال‌های نر دیگر بجنگند. شاخ مرال‌های نر در پاییز به درد مبارزه می‌خورد. آنها با هم سرشاخ می‌شوند و با نعره‌های بلندی حریف می‌طلبند. برای همین به این اتفاقات گاوبانگی می‌گویند. بعد از جفت‌یابی و جفت‌گیری،‌ در اواخر زمستان شاخ مرال‌های نر به مرور می‌افتد و دوباره در بهار شاخ‌های جدیدی رشد می‌کنند. مرال‌های نری که ما دیده بودیم همه شاخ‌های تازه با ظاهری نرم و مخملی داشتند.

مرال نر با شاخ‌های نورسته - عکس از سیامک درفشی
مرال نر با شاخ‌های نورسته - عکس از سیامک درفشی


بعد از صبحانه گشتی در دامنه‌های زیبای اطراف زدیم تا کمی هم به حشرات و پروانه‌های زیبای آن منطقه توجه کنیم. دامنه‌ها کاملا سرسبز بودند و دنیای حشرات بسیار شلوغ بود. تنوع زیادی از پروانه‌ها، ملخ‌ها، مورچه‌ها، عنکبوت‌ها و سوسک‌ها داشتند برای خودشان زندگی می‌کردند.

عکس از سیامک درفشی
عکس از سیامک درفشی


حوالی ظهر با توجه به شروع باد و ابری شدن هوا تصمیم گرفتیم سریعا از منطقه خارج بشویم تا در گل و لای مسیر خاکی منطقه گرفتار نشویم. نم‌نم باران شروع شده بود که راه افتادیم و پیچ و تاب جاده خاکی را سپری کردیم. وسط راه بودیم که ناگهان چند راس گراز ماده به همراه چندین بچه گراز را دیدیم که از سمت راست جاده پایین آمده و از مقابل چشمان خیره و دهن‌های باز ما عبور کرده و به ته دره سرازیر شدند. بسیار خوش‌اقبال بودیم که این طبیعت زیبا را با دیدن این صحنه بدرود گفتیم.

همه خسته بودیم و محمد برای‌مان چند اپیزود از پادکست‌هایی با موضوعات طبعیت‌گردی گذاشته بود و هر از چندگاهی هم به هوای دیدن پرنده‌ای جدید روی ترمز می‌زد و خواب را از سرمان می‌پراند. ناهار را در مهدی‌شهر خوردیم و حوالی ساعت ۱۴ به سمت تهران راه افتادیم. همچنان هر از گاهی محمد ماشین را برای دیدن پرنده‌ای جدید نگه می‌داشت. در این توقف‌های گاه و بی‌گاه بود که باقرقره را دیدیم. گرچه من آنقدر خسته بودم که همانجا در ماشین ماندم.

باقرقره شکم‌سیاه - عکس از سیامک درفشی
باقرقره شکم‌سیاه - عکس از سیامک درفشی


دوباره راه افتادیم و هنوز دو ساعتی تا تهران مانده بود که ماشین خراب شد و مجبور شدیم حدود دو ساعت توقف کنیم تا محمد شخصا خودش ماشین را تعمیر کند. هوا تاریک شده بود که دوباره سمت تهران راه افتادیم و حوالی ساعت ۹ به میدان انقلاب رسیدیم و خاطره این دو روز را با خداحافظی از هم برای همیشه در ذهن‌مان حک کردیم.

ما ساکنان جنگل هیرکانی و البرز رو دیدیم، امید که آیندگانمون هم بتونن ببیننشون.
همسفران
همسفران




هم‌سفران: محمدرضا صالحی، کوشا زواره، عاطفه شاترها، مژگان قهرمانی، مهدی ناصری، امیرمحمد شیروانی، بابک رمضانی‌فر، امیر قلی‌زاده، راهنما: سیامک درفشی

خلاصه‌ای از مشاهدات

پرندگان:

۱- یاکریم ۲-کبوتر جنگلی ۳-زاغی ۴-کبوتر چاهی ۵-سبزه قبا ۶-زنبورخوار اروپایی ۷-پرستوی معمولی ۸-دلیجه ۹-سسک درختی زتونی ۱۰-پری شاهرخ ۱۱-گنجشک خانگی ۱۲-چک‌چک دشتی ۱۳-طرقه کوهی ۱۴-چک چک ۱۵-کلاغ ابلق ۱۶-هدهد ۱۷-زاغ نوک‌سرخ ۱۸-سهره طلایی ۱۹-چکاوک شاخ‌دار ۲۰-کوکو ۲۱-زردپره مزرعه ۲۲-سارگپه استپی ۲۳-چرخ ریسک بزرگ ۲۴-قرقاول ۲۵-توکای سیاه ۲۶-مرغ حق ۲۷-زرده‌پره کوهی ۲۸-جی‌جاق ۲۹-سسک گلو سفید ۳۰-سنگ‌چشم پشت‌سرخ ۳۱-کبک

با کلیک روی نام هر پرنده وارد سایت ebird می‌شوید که یک مرجع جهانی برای ثبت مشاهدات پرندگان است. در صفحه مختص هر پرنده می‌توانید صدای پرنده را شنیده و محل زندگی، عادات و... را بخوانید. اگر دوست داشتید به صفحه مشاهدات من هم سر بزنید.

پستانداران:

۱-پایکا ۲-بز و بزغاله کوهی (حدود ۱۰ عدد) ۳-روباه ۴-خرس (۵ عدد) ۵-مرال (۸ عدد) ۶-گراز (۵ عدد) ۷-شوکا

خزندگان:

۱- آگما قفقازی


سیامک درفشی، راهنمای ما در این برنامه علاوه بر برگزاری تورهای گردشگری در حیات وحش، کنشگر محیط زیست بوده و یک پادکست با اسم «راوی طبیعت» دارد که در آن روایت‌های زیبایی از حیات وحش،‌ طبیعت و گردشگری پایدار تعریف می‌کند. پادکست او را در کست‌باکس بشنوید

این گزارش را قبلا در سایت باشگاه پرنده‌نگری ایرانیان منتشر کرده‌ام. اگر علاقه‌مند به حضور در چنین برنامه‌هایی هستند حتما به این سایت سر بزنید و برنامه‌های آنها را دنبال کنید.

حیات وحشاکوتوریسمطبیعتطبیعت گردی
مشاهدات کسی که به تماشا ایستاده | تحلیل‌گر داده‌
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید