با اسم این مینی سریال کار دارم! چون همان طور که میدانید، به اشتباه در فارسی به مهرهای که در انگلیسی Queen (ملکه) نامیده میشود، وزیر میگوییم. اما من دارم خلاف جریان آب شنا میکنم، چون اتفاقا با جنسیت کلمه (ملکه) کار دارم.
یک بار مرور کنیم که در مینی سریال چه چیزی میبینیم؟ مرگ یک مادر، دختری یتیم که مجبور به زندگی در یتیمخانه میشود. معنی گامبی وزیر چطور؟
گامبی وزیر هم یکی از گشایشهای شطرنج است که به شکل:
شروع میشود و هم به قربانی کردن مهره وزیر اشاره دارد. نمیخواهم درباره مسائل تخصصی شطرنج مطلب را طولانی کنم، اما گامبی در شطرنج معنای دیگری هم دارد و آن قربانی کردن یک مهره برای گرفتن مهرهی با ارزشتر حریف، دستیابی به موقعیتی برتر در بازی، و یا حتی کشاندن بازی به کیش و مات قطعی حریف است. حالا موقعیتها و پازلهایی وجود دارد که شاید تعجب کنید جواب آن قرار دادن وزیر در موقعیتی است که محال است حریف وزیر را نزند. شاید در نگاه اول بگویید این دیگر چه کار احمقانهای است؟ اما وقتی بازیکن مطمئن است که در دو حرکت بعدی حریف قطعا کیش و مات میشود، اوضاع کمی جالبتر میشود.
الیزابت در طول سریال تنها چیزی که قربانی میکند، مهره وزیرش نیست. (به کرات میبینیم که دست به مبادله وزیر میزند و حریفان خود را مات و مبهوت میگذارد!)
اولین ملکهای که در سریال قربانی میشود، مادر الیزابت است. البته الیزابت نقشی در این بین ندارد. او که الیزابت را مانند ملکهای بزرگ کرده، خود قربانی خشم و الکل است. ما اطلاعات زیادی از مادر الیزابت نداریم. اما میدانیم که او زندگی با مردی که خواهان زندگی با او و الیزابت است را قربانی دور نگه داشتن الیزابت از آن مرد میکند. به چه دلیل؟ شاید مادر الیزابت دارد این وزیر را قربانی میکند تا به الیزابت که قرار است مانند پیادهای به خانه آخر برسد و وزیر شود، آسیبی نرسد.
دومین ملکه قربانی، خود الیزابت است. او در موقعیتهای مختلفی، جان و روح خود را قربانی میکند تا به آرامشی که هرگز در زندگی نداشته، برسد. او ترجیح میدهد قوانین یتیمخانه را زیر پا بگذارد و تنبیه شود تا این که شطرنج بازی کردن با آقای شایبل را کنار بگذارد. اتفاقا این گامبی وزیر مانند بازیهای حرفهایش، جواب میدهد و دعوت میشود تا پسرهای دبیرستانی را در صحنه نبرد مربعهای ۶۴ گانه شطرنج، به خاک و خون بکشد!
این نکته هم قابل توجه است که تنها جایی که هارمن احساس امنیت دارد در همان ۶۴ خانهی سیاه و سفید است و خارج از آن، او حتی سلامتی جسمی و روانی خود را به مرور با مصرف ماری جوانان(!)، الکل و آرام بخش، قربانی میکند. برای رسیدن به چه چیزی؟ همان آرامشی که در دنیای واقعی ندارد. حتی قبل از خواب هم به تنها چیزی که فکر میکند، مهرههای وارونه روی سقف است. اما این قربانی بر خلاف وزیرهای بازیاش جواب نمیدهد و حتی یک بار باعث میشود دیر به بازی برسد، تمرکز خود را از دست بدهد و در مقابل بورگُف سرسخت، تن به تسلیم شدن بدهد.
هارمن تشنه کنترلی است که در اتفاقات زندگیاش نداشته. به همین دلیل با یک باخت به طرزی افراطی شروع به آنالیز بازیهایش میکند و میخواهد هر طور شده، بدون هیچگونه نقص و نقطه ضعفی بازی کند. حتی در هنگام رابطه عاطفی با بقیه هم به چیزی جز شطرنج فکر نمیکند. او فکر میکند چون در شطرنج در اکثر بازیهایش دست بالا را دارد و کل صفحه را میتواند کنترل کند، در دنیای واقعی هم میتواند. اصلا هم مهم نیست چند نفر به او میگویند در زندگی چیزهای دیگری غیر از شطرنج هم هست! این نکته در هنگامی که به ناپدریاش پیشنهاد خرید خانه را میدهد و یا تلاش میکند مقدمات دفن نا مادریاش را هر طور شده فراهم کند، مشهود است.
در طول سریال بارها پس از نا امید شدن و پیش نرفتن برنامه طبق نقشههایش، به دنیای مربعهای سیاه و سفید ۶۴ گانه برمیگردد تا کنترل، آرامش و ثبات خود را درون آن صفحه بازیابد. البته این موضوع یک استثنا هم دارد و آن رسیدگی به خانهای است که از ناپدریاش خریده. به عبارت دیگر، او به الکل و ماری جوانان(!) و آرامبخش معتاد نیست، زیرا همانطور که میبینیم، پس از دور انداختن آرام بخشهایش نیز میتواند مهرههای وارونه روی سقف را در ذهنش مجسم کند. او به شطرنج معتاد است! به طوری که بعد از قهرمانی در مقابل سرسختترین حریفش، بورگُف، نیز در پارکی که پیرمردها روی میز نشستهاند، باز هم مقابل آنها مینشیند تا خماریاش به شطرنج را تسکین بدهد.
الیزابت مهمترین مهرهی بازی و مهمترین و قدرتمندترین عنصر زندگی خود، یعنی سلامتی روح و جسم خود را در این راه قربانی میکند و میتواند یکی از معنیهای «قربانی وزیر» باشد.