مهدی نویسنده
مهدی نویسنده
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

کشتار با درونگرایی در اینستاگرام!

عنوان نوشته رو که مشخصه از فیلم «کشتار با اره برقی در تگزاس» کش رفتم!‌ درونگرایی تبدیل شده به یه برچسب و وسیله‌ای برای کلاس گذاشتن و همچنین پیچوندن... اما چرا ناگهان یه عده زیادی پیدا شدن و بدون این که درباره درونگرایی چیزی بدونن، شروع می‌کنن به کلاس گذاشتن باهاش؟

قبل از همه چیز این رو بگم که درونگرایی و برونگرایی یه ویژگی انتخابی نیست. چیزیه که باهاش به دنیا میایم. کلا هم با چیزهایی که درباره‌شون به طور سطحی و پراکنده چیزی شنیدید یا خوندید فرق داره. یکی از چیزهایی که درونگراها رو باهاش معرفی می‌کنن، سکوت و خجالتی بودنه. اما خانم سوزان کین در کتاب «قدرت سکوت: قدرت درونگراها در جهانی که نمی‌تواند از سخن گفتن باز ایستد» می‌گه خجالتی بودن با درونگرا بودن فرق داره. حالا اصلا وارد اون بحث نمی‌خوام بشم. مسئله اصلی اینجاست که یه عده درونگرا نما (!) هی میان می‌نویسن درونگراها اینطوری درونگراها اونطوری. فارغ از واقعیت داشتن یا نداشتن اون مباحث، درونگرایی یه نفر به هیچ وجه به این معنی نیست که فرد نمی‌تونه حرف بزنه یا دوست پیدا کنه یا زنگ تلفن رو جواب نده!‌ هر کسی به این بهانه‌ها که من درونگرام تماس تلفنی برام سخته و فلان شما رو پیچوند در جا بلاکش کنید تا فرق درونگرا بودن و بی شعور بودن رو بفهمه.


من شخصا درونگرا هستم و هر کسی که بیاد به من بگه برای کلاس گذاشتن اینو می‌گم، فریم عینک بزرگوار فروید رو تو چشاش خورد می‌کنم! شخصا از تماس تلفنی آشناهای نزدیکم که دوستشون دارم خوشحال می‌شم. ممکنه سر تعارفات روزمره یه کم گیج بزنم و ندونم که چی باید بگم اما در نهایت از پس خودم بر میام! آدم حسابی هم دور و برم پیدا شه چنان اجتماعی می‌شم و با طرف رفیق می‌شم که باید با خاک انداز بیان منو جمع کنن.

حالا اصلا شاید مثال زدن از خودم کار درستی نباشه. ولی اگر درونگراهای اطرافتون رو زیر نطر بگیرید متوجه می‌شید که شاید دایره نزدیکان و دوستان کمتری داشته باشن اما ارتباطشون با همون افراد کم، عمیق و معنی داره و کمتر روابطی (فارغ از دوستی، رمانتیک و ...) دارن که سطحی و پوچ باشه.

یه کلیشه‌ی دیگه ساکت بودن این عزیزانه. اما به عنوان یه درونگرا اینو بهتون بگم یه بار هم شده تلاش کنید موضوع مورد علاقه‌ی مشترکی با یه درونگرا پیدا کنید و متوجه بشید اون درونگرا نه تنها ساکت نیست، بلکه اندازه‌ی سه تا اپیزود پادکست دو ساعته اطلاعات و حرف داره که در موردش باهاتون صحبت کنه!

یه ویژگی دیگه که خانم سوزان کین در همون کتاب بهش اشاره می‌کنه، ترجیح دادن درونگراها به کار کردن و گذروندن تعطیلات در سکوت و با جمعیت کم در اطرافشونه و این خلاف کلیشه‌های رایج در کشوری مثل آمریکاست. در حالی که حداقل یک سوم جمعیت این کشور درونگرا هستن و خیلی علاقه‌ای به شرکت در بحث‌های کلاسی و مطرح کردن خودشون با صدای بلند ندارن.

در مجموع برای شناخت درونگراها (کمی هم شاید برونگراها) و پیچیدگی‌ها و چالش‌هایی که براشون در جهان فعلی وجود داره، به کتاب مراجعه کنید. شخصا اعتقاد دارم با درک ویژگی‌های افراد مختلف، چه برونگرا و چه درونگرا، می‌تونیم تعامل بهتری با همدیگه داشته باشیم، از برچسب زدن بدون اطلاع و آگاهی کافی به خودمون و بقیه جلوگیری کنیم و نتیجه‌ش می‌شه زندگی بهتر هم برای خودمون و هم برای اطرافیانمون. درونگرایی یه ویژگی شخصیتیه، دقیقا مثل شمایی که ممکنه بستنی نارگیلی دوست داشته باشی یا فندقی (تابستونم که هست دیگه هیچی!) بنابراین اگر لازم باشه کسی بدونه، خودش می‌فهمه و اگر لازم نباشه هم که لزومی نداره باهاش جار بزنیم. بنابراین همونطور که لازم نیست علاقه‌مون به بستنی نارگیلی رو جار بزنیم و رگباری و پشت هم بنویسیم که «بستنی نارگیلی زندگی منه»، لزومی هم نداره حتی اگر واقعا درونگرا هستیم، همه جا جار بزنیم و حال بقیه رو از شنیدن کلمه «درونگرا» به هم بزنیم! در ضمن هیچوقت از یه درونگرای واقعی دائم نمی‌شنوید که «من درونگرام!» ماها می‌شینیم یه گوشه نون و بستنی‌مون رو می‌خوریم و «تقریبا» کاری به کار کسی نداریم!



درونگراییmbtiسوزان کینشخصیتبرونگرایی
یک عدد دانشجوی مهندسی برق در دانشگاه آزاد کرج تا اطلاع ثانوی!! هرچی گیرم بیاد می‌نویسم، از هنر و موسیقی تا علم و فیزیک کوانتوم! به سایت رزومه‌ی من هم سر بزنید: https://nvs-iot.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید