ویرگول
ورودثبت نام
مهدی نویسنده
مهدی نویسنده
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چرا «آرتور مورگان» را دوست داریم؟

کارش دزدی است، گاهی بی گناهان را تهدید می‌کند، هفت‌تیر کش است، گاهی اوقات هم یاغی، وحشی و بی اعصاب است! اما چرا محبوب است؟

از زمان انتشار بازی Red Dead Redemption II آرتور مورگان، به شخصیتی محبوب در دنیای گیم تبدیل شد. عکسش روی پروفایل‌های زیادی قرار گرفت، دیالوگ‌های او با آهنگ‌های غمگین در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد، و حتی سکانس‌های دیگری هم از شلیک‌ها، صحبت‌ها، غم‌ها و شادی‌هایش در شبکه‌های اجتماعی مختلف دست به دست شد. اما چطور یک دزد هفت‌تیرکش زمخت از اعماق وحشی ترین دوران تاریخ آمریکا، این چنین به شخصیتی محبوب بدل شد؟

هشدار: خطر اسپویل

آرتور خیلی خوب می‌داند مسیری که در آن قدم گذاشته، مسیری تاریک، خطرناک و مرگبار است. بنابراین اگر اشتباهی می‌کند، به آن معترف است و عواقب آن را می‌پذیرد. کاری که شاید افراد بسیاری نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند آن را انجام دهند. مثل وقتی که مری را دوباره می‌بیند، هم مری و هم آرتور می‌دانند که بودنشان با هم اشتباه است و مخصوصا آرتور، می‌داند که چرا! و همانطور که خودش به Rains Fall می‌گوید، «نمی‌شود بد زندگی کنی و انتظار اتفاقات خوب را داشته باشی!» او خوب می‌داند که انتخاب این راه، چه عواقبی خواهد داشت و چگونه ممکن است روی زندگی او تاثیر بگذارد.

آرتور شاید زمخت، خشن، پرخاشگر و تندخو باشد، اما وقتی پای وفاداری و دوستی در میان باشد، احتمالا کسی مهربان‌تر و رئوف‌تر از او در گروه گانگسترهای ون در لیند پیدا نشود! شاید جان را متلک باران کند، اما جک، پسر جان، را به ماهیگیری می‌برد، جانش را برای نجات این پدر و پسر به خطر می‌اندازد. حال فرقی نمی‌کند جان در خطر خورده شدن توسط خرس باشد و یا جک در خانه یک رهبر مافیای خپل عوضی ایتالیایی گیر افتاده باشد! در پشت چهره‌ی خشن این مرد، مهربانی و وفاداری فراوانی خوابیده که در مواقع لزوم بیدا می‌شود. به عبارتی، می‌داند باید در حق چه کسانی خوبی کند!

فرقی نمی‌کند اگر آرتور با Uncle رو به رو شود، جان مارستون یا یک غریبه در خیابان. کنایه و زبان طنز مخصوص خود را به کار می‌برد و حتی گاهی تعریف‌هایش هم نیش و کنایه دارد! تنها نکته مهم این است که او مثل میکا بل (و خیلی‌های دیگر که بعید نیست شما هم بشناسیدشان!) چندین بار رنگ عوض نمی‌کند و پای حرف و عملش می‌ایستد. حتی اگر اشتباه هم کند، آن را گردن می‌گیرد.

او کارش دزدی است، اما برای داچ، هوزیا، جان و حتی غریبه‌هایی که به او لطف می‌کنند، استثنا قائل می‌شود، به آنها لبخند می‌زند، کمکشان می‌کند و حتی دشمن آن‌ها را دشمن خود می‌داند.


آرتور، یک انسان به معنای واقعی خود است. او شاید کتاب‌های یونگ را نخوانده باشد (من هم نخوانده‌ام!) اما سایه‌های خود را پنهان نمی‌کند. او انسان کاملی هم نیست، اما نقاط قوت و ضعف خود را می‌داند، به گناهانش اعتراف می‌کند و حتی وقتی کار خوبی انجام می‌دهد، نه منّت آن را بر سر کسی می‌گذارد، و نه حتی وقتی خواهر کالدرون و دیگران از او به خوبی تعریف می‌کنند، تعریف‌هایشان را قبول می‌کند. زیرا خود را لایق آنها نمی‌داند. حتی با وجود لطفی که با نهایت از خودگذشتگی در حق جان مارستون و خانواده‌اش و سیدی آدلر کرده، نه ادعای رستگاری دارد، و نه به زور سعی دارد دیگران را به راه راست هدایت کند و آنها را از گمراهی بیرون بیاورد. او تنها مسیر خود را می‌رود و درست یا غلط، با عواقب مسیری که در آن پا گذاشته، رو به رو می‌شود. خواه شروع دزدی‌هایش با داچ باشد، خواه بیرون انداختن اشتراوس نزول‌خوار از کمپ داچ! و این رو به رو شدن با عاقبت مسیری که انتخاب خود انسان است، چیزی نیست جز رستگاری حقیقی، فارغ از مسیر درست یا غلطی که رفته‌ایم.


He who drinks from the deep water, may know the depth of the well...

کسی که از آب‌های عمیق نوشیده، عمق چاه را خواهد دانست...

رد دد 2گیمآرتور مورگان
یک عدد دانشجوی مهندسی برق در دانشگاه آزاد کرج تا اطلاع ثانوی!! هرچی گیرم بیاد می‌نویسم، از هنر و موسیقی تا علم و فیزیک کوانتوم! به سایت رزومه‌ی من هم سر بزنید: https://nvs-iot.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید