ویرگول
ورودثبت نام
مهدی صبور
مهدی صبورکد نویس، وبگرد، کمی سئو، عشق سفر و در رویای ون لایف بودن
مهدی صبور
مهدی صبور
خواندن ۲ دقیقه·۷ سال پیش

امواج متفاوت گراهامبلی

طبق معمول داشتم با سیستمم سر و کله میزدم که نوتیفیکیشن بالای گوشیم باعث شد نیم نگاهی بهش بندازم. متنی بود به این مضمون که تونستی زنگ بزن. پاتریک درونم گفت چقد مسخره یعنی چی؟!

منم بیخیال به ادامه کارم پرداختم...

یک دفعه انگار چیزی یادم بیاد نگاهی به اسم اون بالا کردم دو سه بار اسم و متن رو خوندم، سریع یه شارژ گرفتم و زنگ زدم و جوابی نگرفتم کمی نا امید شدم و رفتم سراغ کارم. باز یک اس ام اس اومد که باز هم پاتریک وجودم متن رو خوند و خطای 404 داد. پاتریک سریع نوشت اشتباه اس دادی؟

جوابی که اومد کل برنامه های پاتریک بهم ریخت و در صدم ثانیه شدم باب اسفنجی خوشحال?

خب مکالمات معمولی آدم ها بصورت موج هایی ارسال و دریافت میشه ولی مکالمه ما تفاوت زیادی داشت...

مکالمه ما بو داشت (نه از اون بوو ها?) از این بو ها که توش پر از حرفه و دلتنگی و... بعله ?

امواج ارسالی ما صرفا موج نبود؛ سکوت ها و حرفای از جنس دلتنگی بود گاهی همراه با حرص خوردن و خنده بود... جنسش متفاوت بود از بقیه مکالمات و حرف ها.

مکالمه ای بود که به موقع با طعم بستنی زمستونی تموم شد و یک انرژی زا برای شارژ بودن تا 4 صبح جوری که مامان خانم اومد و گفت باز این کوفتی ها(نسکافه و این چنین ها ) خوردی؟ من چون خودم رو در موضع ضعف دیدم، تصمیم گرفتم سکوت کنم و با پاسخ سرتکان دادن تاسف بار مواجه شدم.


شاید گراهامبل عزیز ترس از فراموشی را داشت یا بهترین راه انتقال حرفایی رو که نمیشه زد رو تلفن میدونست اخه اینکه روی کاغذ نقطه هارو ردیف کنی معنی و مفهوم حرف های ناگفته رو نمیرسونه.

شاید گراهامبل خجالتی بود و میخواست اینجوری راحت حرف هایش را بزند یا در سکوتش بیانش کند.

هرچه ک هست باید بگم دمش گرم چون دستگاهی رو ساخت که توانایی هایی فراتر از کاغذ دارد و صرفا انتقال امواج را انجام نمیدهد. به راحتی می توان چیزهای ملموس دیگر را حس کرد

تلفنموج
۴
۰
مهدی صبور
مهدی صبور
کد نویس، وبگرد، کمی سئو، عشق سفر و در رویای ون لایف بودن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید