میشه گفت از اصلیترین دلایل به وجود اومدن کامپیوترهای امروزی، جستجو کردن اطلاعات بوده. گشتن بین اطلاعات یک دفترچهی تلفن، گشتن بین اطلاعات کارمندان یک شرکت، گشتن بین حسابهای بودجه و غیره. هر چی اطلاعات بیشتر میشن گشتن و پیدا کردن بین اونها هم سختتر و پرهزینهتر میشه.
راه جلوگیری از هزینهی زیاد در هنگام جستجو چیه؟ مرتبسازی! در واقع ما مرتب میکنیم چون میخوایم بعدش پیدا کنیم:)
تمام زندگیمون همینه. کتابها رو مرتب میکنیم یا قفسههای فروشگاه رو طوری میچینیم که مشتری بتونه راحتتر چیزی که میخواد رو پیدا کنه.

آیا مرتبسازی هم بدون هزینه و درده؟ خب قطعا نه. چه توی کامپیوتر و چه توی زندگی روزمره، مرتبسازی عملی هزینهبره. شما فرض کن هر وقت بخوای یه کتاب جدید رو برگردونی به کتابخونه باید بگردی جاش رو پیدا کنی! یا هر وقت بخوای لباسی رو به کمد برگردونی هم همینطور.
خب این چه کاریه؟ بازم که دارم هزینه میدم!
تعادل عزیزان؛ تعادل کلید حل این رنج دو طرفه است.
هر وقت چیزی رو میخواید مرتب کنید باید ببینید چقدر باید مرتب کنم؟ آیا همین که جورابها رو بذارم یه گوشه کافی نیست؟ حتما باید بر اساس سایز یا رنگ هم مرتب کنم؟ مگه من چقدر در روز رو صرف پیدا کردن کتابم میکنم که نیاز باشه کتابها رو دستهبندی کنم و دستهبندیها رو هم مرتب؟! اصلا مگه من چقدر کتاب دارم؟
میبینید توی این چندتا مثالی که زدم یه سری چیزهایی هست که شاخکهای شما رو تکون میده. تعداد دفعات گشتن، اندازهی کل نمونهها، زمان مورد نیاز برای درج آیتم بدون بهم خوردن ترتیب و ... .
فرض کنید من میزی دارم که یه سری کتاب رو همین شکلی روی هم تلنبار کردم اونجا. هر دفعه که کتابی رو برمیگردونم بدون رعایت نظم خاصی میذارمش بالای اون کتابها. قبول دارید که همواره کتابی که بیشترین استفاده رو داره جزو بالاترینهاست؟ بدون این که مرتبش کنم دارم چیزی که بیشترین استفاده رو ازش میکنم در دمدستترین حالت ممکن قرار میدم. اینجا هم دارم به نوعی مرتبسازی میکنم(شاید به مفهوم کَش اشاره کنم بد نباشه).
دفعهی بعد که خیلی مرتبسازی یا گشتن روی اعصابتون بود، این مطلب رو یادتون بیارید. این شکلی شاید حتی گذاشتن جعبه ابزار توی دستشوییای که همیشه خراب میشه هم منطقی به نظر بیاد :)
مهدی آخی
کانال من در تلگرام: @lifeAsAService