Mahdi
Mahdi
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ سال پیش

یادداشت هایی که برای موفقیت کاری بهشون نیاز دارم!

باید بالاخره موفق بشم
باید بالاخره موفق بشم


(این نوشته به مرور زمان اپدیت میشه)

حتما برای شما هم پیش اومده که تجربه ای رو کسب کردید، مثلا اینکه چطور دیگه فلان اشتباه رو مرتکب نشید، اما دوباره در کمال ناباوری دچار اون اشتباه شدید و برای حل این مشکل تصمیم گرفتید ازین به بعد تجربیاتتون رو یادداشت کنید تا ازین به بعد هر از چندگاهی یه نگاهی بهشون بندازید تا ازشون درس بگیرید. من هم دقیقا همین کارو می ‌‌‌کنم و مسایلی که احساس می کنم مهم هستن و می تونن بعد ها کمکم کنن رو یادداشت میکنم. قرار نیست نقش یه سخنران انگیزشی رو بازی کنم فقط نکاتی رو واسه خودم گوشزد میکنم که خودم توش به قطعیت رسیدم.


مواردی که من یادداشت کردم بیشتر در رابطه با باید و نباید هایی هستن که برای موفقیت (منظورم بیشتر یادگرفتن یه حرفه ست) تو زندگی بایستی رعایت بشن تا بالاخره ما رو به قله موفقیت برسونن که بدم نیومد اینجا به شکل یه نوشته رو قلب ویرگول حکشون کنم. مطمینم به درد خیلی ها می خوره. من ازون دسته آدمام که موفقیت کاری توی زندگی براشون خیلی مهمه و به حرفه و علاقه شون خیلی وابسته هستن به شکلی که اگه بالاخره به انجامش نرسونن احساس آرامش نمی کنن. اگر چه این نوشته ها برای شخص خودم یاداشت شدن اما می دونم که این موارد برای همه می تونه صدق کنه.

می نویسم تا یادم بمونه!
می نویسم تا یادم بمونه!

پیوسته و طولانی مدت کار کن

نمی دونم عنوانم برای این یادداشت مناسب بوده یا نه اما روی هم رفته بیشتر منظورم این بوده که سعی کنی اهداف بلند مدتی هم کنار برنامه های کوتاه مدتت داشته باشی و یادت باشه برای رسیدن بهشون باید پیوسته و بدون قطعی و وقفه کار کنی و این و تو گوشه ذهنت داشته باشی که اهداف بزرگ کار و انرژی بلند هم می طلبه. خب مثلا وقتی قراره زبان انگلیسی یاد بگیری انتظار نداری که با هفته ای 2 ساعت تمرین اونم یه روز در میون و باز هم تق و لق و یک روز آره و یک روز نه به جایی برسی. تو این مورد از اونجایی که رشته خودم هم زبانه حداقل با جرات می تونم بگم که یادگیری زبان چند سالی زمان نیاز داره و باید هر روز اونم با علاقه خیلی زیاد تمرین کنی. این و خوب می دونم که هیچی اندازه انگیزه قوی باعث نمیشه توی کاری موفق بشی. مثلا اگه بهت بگن لاتاری برنده شدی و سال دیگه قراره بری آمریکا و در عوض باید زبانت رو قوی کنی بهتر یاد می گیری یا اینکه هدفت این باشه که صرفا برای کلاس گذاشتن یادش بگیری؟ پس یادت نره قراره یه کار گنده بکنی در نتیجه سنگ های سنگینی جلوی راهت هست که باید قبول کنی بلند کردنشون قراره کلی اذیتت بکنه.

وااااااااای خیلی سخته!!!! ولی من میدونستم قراره سخت باشه
وااااااااای خیلی سخته!!!! ولی من میدونستم قراره سخت باشه

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

از همون اول برو دنبال علاقه ات

واقعا علاقه ات چیه؟ موسیقی، برنامه نویسی، هنرهای تجسمی، تکنولوژی، معماری یا چی؟ اما بذار اول کار یه تعریف خودمونی از علاقه داشته باشیم. به نظر من علاقه چیزیه که بیشتر اوقات میل انجام دادنش رو داشته باشیم و همیشه ذهنمون رو مشغول خودش کنه و دوست داشته باشیم توش به جایی برسیم. علاقه با خودش استعداد و خلاقیت و شادی میاره یعنی وقتی چیزی که بهش علاقه داریم و انجام می دیدم به یه آرامش خاصی می رسیم. البته اشتباه نکنید ها! یه چیزی مثل ساز زدن و نقاشی کردن همه دوست دارن اما ایا واقعا همه دوست دارن سختی هاش یادگرفتنش رو به جون بخرن؟ خب معلومه که نه. واسه همین هم هست که همه مون یه گیتار تو خونه داریم که داره خاک میخوره. من به شخصه به برنامه نویسی ون زبان خیلی علاقه دارم. هم علاقه دارم و هم استعداد نشون دادم و هم ایده های خلاقانه تو این حوزه ها به سرم میزنه و هم انجام دادنشون برام آرامش بخشه و هم اینکه بیشتر وقت ها ذهنم و درگیر خودشون می کنن و اگه براشون تایم نذارم انگار زندگیم داره پوچ میگذره حتی اگه تو کارای دیگه استاد باشم و روزانه کلی کار مثبت انجام داده باشم. اگه روزی 2 خط کد نزنم یا یکم داستان فرانسوی و انگلیسی نخونم روزم روز نمیشه. حالا این وسط خیلی ها رو دیدم که میگن نمی دونن به چی علاقه دارن و این خیلی خطرناکه! به هر روشی شده سعی کنید استعداد خودتون رو پیدا کنید. در مودر استعداد هم بای بگم به هر چیزی که دیوانه وار علاقه دارید شک نکنید که توش استعداد هم دارید. خلاقیت هم که پشت بندش میاد.

چیزی به اسم استعداد وجود نداره بلکه این همون علاقه ست یعنی به هر چیزی که دیوانه وار علاقمندی استعدادش رو هم داری در نتیجه خلاقیت هم پشت بندش میاد!
چیزی به اسم استعداد وجود نداره بلکه این همون علاقه ست یعنی به هر چیزی که دیوانه وار علاقمندی استعدادش رو هم داری در نتیجه خلاقیت هم پشت بندش میاد!


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگه نشد خب نشد ایرادی نداره که

شاید شما هم مثل من داستان اون پرستاری رو شنیده باشید که از آدمای دم مرگ درباره حسرت هاشون توی زندگی پرسیده بود و همه شون بزرگ ترینش رو ترس از انجام دادن برنامه هاشون عنوان کرده بودن. گاهی پیچیدگی هایی که تو برنامه ام وجود داره من و خیلی می ترسونه که نکنه نتونم انجامشون بدم. اما در نهایت یه فکر خیلی آرومم می کنه این که واقعا چه اهمیتی داره تونستن یا نتونستنش. مهم اینه من از انجام دادنش لذت می برم و تو خط پایان خوشحالم که همه تلاشم رو کردم. من فقط در صورتی حسرتش رو خواهم خورد که هیچ تلاشی برای انجام دادن برنامه ام نمی کردم و همیشه پشت دیوار ترسم قایم می شدم. من الان با آرامش کارم و انجام می دم و حتی شکست خوردن هم نمی تونه لرز به تنم بندازه. واقعا خوشحالم

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

افکار منفی گناه هستن

همیشه به اطرافیانم میگم ای کاش توی مدرسه به ما یاد می دادن افکار منفی هستن که گناه محسوب می شن نه انجام دادن یا ندادن یه سری کارای مضحک و خنده دار! واقعا فکرشو بکن اگه از همون کودکی افکار منفی رو برامون منع می کردن واقعا الان چقدر شرایطمون متفاوت بود؟! خودت و آدمی فرض کن که شکست براش به معنی تلاش دوباره ست نه اتمام کار! اون وقت مگه کاری هم وجود داشت که از انجامش ترس داشته باشی؟ می دونم خیلی سخته ولی تمرین دوای هر عادتیه! یه جارو بردار و همه افکار منفی رو از ذهنت بریز بیرون و به نگهبان ذهنت بگو فقط فکرای قشنگ و رنگی حق ورود دارن! اصلا اگه آدم توانایی فکر کردن به نکات منفی و نداشت چقدر اوضاع تغییر می کرد؟

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یادگیری خطی داشته باش

واقعا هیچی اندازه اینکه هم زمان دنبال یادگیری چند تا تخصص بری نمی تونه تو رو از پا بندازه و نذاره تو زندگیت موفق بشی. به قول معروف دریایی باشی به عمق یک سانت. اون وقت نه به درد ماهیگیری می خوری نه به درد شنا کردن و نه حتی هیچ کار دیگه ای. اصلا مگه آدم چقدر عمر می کنه که بخواد تو همه چی متخصص بشه؟ البته ایرادی هم نداره ها! ادم می تونه خیلی چیزا رو یاد بگیره اما واقعا اونقدری توانایی نداره که بخواد همزمان تو چند تا حوزه متخصص بشه ولی خیلی راحت می تونه تو یه شاخه موفق بشه و به درد یه جایی بخوره و بعدا بره دنبال پله بعدی. بعد از اینکه فهمیدی یادگرفتن چه حوزه هایی برات جدیه می تونی شروع کنی: خب زبان و که یاد گرفتی حالا برو دنبال نقاشی، نقاشی و یاد گرفتی برو دنبال برنامه نویسی، اون و یاد گفتی برو دنبال موسیقی و همین طور تا آخر! اما هرگز همه رو با هم قورت نده. مگه هر کدوم چقدر زمان می بره؟ مگه می شه همه رو یه جا یاد گرفت اونم وقتی اول هر چیزی فقط تمرین های خسته کننده ست؟!موسیقی و نت هاش، رانندگی و قوانینش، نقاشی و تمرینای زننده اش و ... تو این دنیا باید روی خط حرکت کنی نه روی ریل. البته قرار نیست رو هلاک کنی با یه موضوع تکراری! روزانه یکی دو ساعتی هم اختصاص بده به کارایی که برات جالبن. مثلا من مطالعه آزاد، انگلیسی و فرانسوی، برنامه نویسی، نوشتن، وبگردی و موسیقی رو خیلی دوست دارم و روزانه یکی دو ساعت رو بین تایم های مطالعه تخصصیم تقسیم میکنم تا خسته نشم.

ای بابا پس چرا به هیچ جا نمی رسم!
ای بابا پس چرا به هیچ جا نمی رسم!

با فکر درگیر نمیشه یاد گرفت

وقتی همه اش فکرت روی یه موضوع قفل باشه مگه می تونی با آرامش یه چیزو یاد بگیری؟حالا فلان تخصص هم حداقل 2 سال زمان نیاز داره. وقتی هنوز درامدی ندارم چطور 2 سال بشینم خونه و فقط تمرین کنم اونم وقتی معلوم نیست اخرش توش موفق بشم یا نه. این جاست که باید موقتا قید همه چی و بزنی و اول یه کار پاره وقت یا حداقل با دستمزد کم پیدا کنی تا بتونه تو رو برای رسیدن به آرزوهات یاری کنه. خب هیچ ایرادی نداره همه آدمای موفق از اول که کارشون همون نبوده. حداقل ها رو آماده کن و با آرامش برو دنبال هدفت.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه چیز بده یه چیز بگیر

به تاریخ بشریت که نگاه کنی می بینی ادم از همون ابتدای خلقت همه چیز و با هم نداشته. خلاصه که یه چیز و داده و یه چیز و گرفته. واسه موفقیت هم باید حداقل واسه یه مدتی قید بعضی چیزا رو بزنی. خب معلومه وقتی قراره روی هدفت متمرکز بشی باید تحمل از دست دادن چند تا مورد و داشته باشی. احتمالا نمی تونی مثل قبل وقت بگذرونی چه با دوستات چه توی شبکه های اجتماعی، شایدم دیگه قرار نباشه مثل گذشته تا لنگ ظهر بخوابی و خیلی چیزای دیگه. وقتی این قانون رو بدونی معلومه که راحت تر می تونی این شرایط رو بپذیری. پس رد کن بیاد

رهاش کن تا چیزای بهتری به دست بیاری
رهاش کن تا چیزای بهتری به دست بیاری

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به پایان خوشش فکر کن

واقعا چرا ما آدما همه اش به موانع نگاه می کنیم و عادت داریم نیمه خالی لیوان رو ببینیم؟ چرا به پایان خوشش کمتر توجه می کنیم؟ چرا نتایج این تلاش هامون رو تصور نمی کنیم؟ اون لحظه که نفس زنان داریم به خط پایان نزدیک می شیم و همه دارن برامون کف می زنن! اینم بر می گرده به همون گناه دونستن افکار منفی. در نتیجه یادت باشه که تمرکزت و بذاری رو مداد های رنگی جعبه. گاهی نتیجه انقدر قشنگه که سختی های راه رو از یاد می بریم و فقط با قدرت به سمت هدف می دویم.

اون ور این ریگ های داغ یه گنج  بزرگ نشسته
اون ور این ریگ های داغ یه گنج بزرگ نشسته

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

از انجامش لذت ببر

چرا حفظ کردن یه شعر چند بیتی توی مدرسه برامون انقدر سخت بود اما در عوض هزار تا ترانه رو با ریز ترین جزییاتش به یاد داریم؟ خب مشخصه چون از اون ترانه لذت بردیم. جالب این جاست حتی چیزی که ازش لذت می بریم اگه به شکل تکلیف در بیاد دیگه نمیشه خیلی ازش لذت برد. خب چرا سعی نکنیم به خودمون تلقین کنیم که داریم از انجام فلان کار کمال لذت و می بریم؟ مگ غیر از اینه که ما تونستیم خیلی جاها مغز رو گول بزنیم؟ حداقلش اینه که به تمرین ها مون به چشم تکلیف نگاه نکنیم بلکه برچسب سرگرمی روشون بزنیم. خیلی ساده ست.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مسیر خودش و بهتون نشون میده

چرا بیشتر ما عادت داریم از همون اول دنبال یه برنامه کامل و بی نقص بگردیم وقتی هنوز یک قدم هم بر نداشتیم؟! وقتی می خوایم به مسافرت بریم ایا چراغ ماشین، تا انتهای مسیر رو روشن می کنه؟ معلومه که نه! هر چقدر جلوتر بریم به نسبت هم چراغ می تونه راه رو بهمون نشون بده. بخوام ساده تر بگم میشه این که لازم نیست از همون اول به تک تک موانع فکر کنیم و نگران چیزایی باشیم که فعلا هیچی ازش نمی دونیم. ما باید شروع کنیم. کمکم راه خودشو بهمون نشون میده. اینجوریه که بالاخره می فهمیم چه راهی درسته و چی غلطه. به چی نیاز داریم و از چه چیزایی بی نیازیم و خلاصه خیلی چیزای دیگه. همین که تصمیم به سفر بگیری و نقشه راه داشته باشی حله بقیه چیزا رو باید خودت توی مسیرت یاد بگیری.

واسه جلو رفتن چند متر روشنایی بیشتر نیاز نداری!
واسه جلو رفتن چند متر روشنایی بیشتر نیاز نداری!

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


استراحت کن اما شکست رو به هیچ وجه قبول نکن

خیلی ساده بگم: ما آدم هستیم و آدم زود به زود خسته می شه در نتیجه سعی کن حتما بعد هر مطالعه طولانی مثلا مثلا مثلا هر یک ساعت یه استراحت کوچولو داشته باش تا مغزت خنک بشه. گفتم استراحت نه هیچ کار دیگه ای. منظورم دقیقا اینه که دراز بکشی یا سرت رو بذاری روی میز و چند دقیقه بخوابی. اگه واقعا به کارت علاقه داشته باشی شک نکن همون استراحت چند دقیقه ای مانع شکستت می شه. باور کن اگه این نکته مهم نبود اصلا بهش اشاره نمی کردم. مثل نکاتی که همه جا می بینید منظورم مواردی مثل ورزش کردن و تغذیه صحیح و تنظیم خواب و این جور چیزاست که من اصلا دوست ندارم بهشون اشاره کنم چون نه تنها مهم نیستن بلکه بدتر ما رو زده می کنن. نه که بد باشن اما بدون اونا هم میشه موفق شد.این همه توضیح دادم که بدونید چقدر این نکته مهمه. یادم میاد توی یه کاری دائم شکست می خوردم ( نوشتن کد یه قسمت از نرم افزارم ) تا جایی که دائم هم رهاش می کردم و شکست رو می پذیرفتم اما راستش انقدر به اون کار علاقه داشتم که نمی تونستم رهاش کنم و باز بعد یک روز از پذیرفتن شکست دوباره یه تستی می کردم تا اینکه در نهایت مشکل حل شد. همون مشکلی که من و شکست داده بود حالا مغلوب من شده بود. دلیلش هم همون استراحت های بعد از شکست خودنم بود. اره شکست رو زبانی قبول کرده بودم اما واقعا که اینطور نبود. تا زمانی که تلاش می کنی یعنی امید داری. به نظرم تلاش کردن از خود نتیجه هم مهم تره چون بهت احساس بودن و ارزشمند بودن میده.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ایراد نداره! به موانع و مشکلات زندگی فکر کن اما وسط کار فکر کن

متاسفانه موردی که هم خودم تجربه اش کردم هم خیلیای دیگه، اینه که به جای شروع کردن و امیدوار بودن همیشه یه جا می شینیم و موانع رو شمارش می کنیم یا روی کمبودها و مشکلاتمون توی زندگی فوکوس می کنیم و از روی ناامیدی بی خیال برنامه هامون می شیم. همین باعث میشه حتی سالیان سال بگذره بدون اینکه تو زندگی ذره ای تکون خورده باشیم. اون وقته که به خودمون می گیم اگه پنج سال پیش روزی یک ساعت هم فلان کارو کرده بودیم الان فلان شده بود. پس حتی اگه این عادت بد رو داری هیچ ایرادی نداره. کارت و شروع کن و همزمان به مشکلاتت هم فکر کن. حداقلش اینه حالت بهتر میشه و در نهایت می بینی دیگه مشکلی وجود نداره که بخوای بهش فکر کنی.

هر روز و فردای من: نکنه این کار جواب نده؟ یعنی یک سال وقت بذارم روش تا ببینم چی میشه؟
هر روز و فردای من: نکنه این کار جواب نده؟ یعنی یک سال وقت بذارم روش تا ببینم چی میشه؟










موفقیتعلاقههدفتلاش
دانش آموخته زبان و ادبیات فرانسوی هستم ... برنامه نویسی و تکنولوژی روحم و تغذیه می کنن. آتئیست و خداناباور هستم اما به عشق ایمان دارم ... منم مثل همه شما اینجام تا حرف بزنم یا حرف های شما رو بشنوم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید