مهدی عطایی
مهدی عطایی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

فراموش شده گان

بنام آنکه هستی نام ازو یافت .
چه زیبا گفت اقبال لاهوری ؛
خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش بدست خویش بنوشت
به آن ملت سروکاری ندارد
که دهقانش برای دیگرانکشت
(ان الله لا یغییر ما بقوم حتی یغیرواما بأنفسهم) سوره رعد ایت ۱۱
ترجمه ؛ خداوند حال هیچ قومی را دیگرگون نخواهد کرد تا زمانیکه خود آن قوم حال شان را تغییر دهند.
اگر تخم مرغی به واسطه فشار خارجی بشکند، تخم مرغ آماده صرف شدن خواهد شد، و اما اگر تخم مرغی با نیروی درون خودش شگوفا شود بدون شک تولد موجودی زنده را به نمایش خواهد گذاشت، در اینجا ما توسعه را برای کشور نیز بی شباهت به شکستن تخم مرغ نمیدانیم، یعنی جامعه ما برای دست یابی به توسعه در کشور نیازمند شگوفا شدن و شکسته شدن دیوار عقب مانده گی به واسطه نیروی درونیست، نه نیروی خارجی که مارا برای استفاده جویی های خویش بشکنند.
اجتماع و جغرافیا دو موضوع مهم زندگی هر فرد است, زیرا یک انسان هرگز جفرافیایی تولد خویش را انتخاب کرده نمی تواند و با در نظر داشت این مسئله جامعه موجود در همان جغرافیا شکل دهنده شخصیت انسان خواهد بود.
انسان بعنوان موجود اجتماعی به شدت تحت تاثیر محیط قرار دارد.
رفتار اجتماعی یک فرد، موفقیت تحصیلی، موفقیت مالی، سبک زندگی، ایدئولوژی های فردی و سایر متغییر های وابسته به انسان همه تحت تاثیر اجتماع قرار دارند و شخصیت فرد تحت تاثیر همان اجتماع شکل میگیرد.
شکل گیری شخصیت و سایر هنجار های فردی در یک جامعه در سطوح‌ متفاوت به مشاهده می رسد که این سطوح بر علاوه سایر مسائل، ناشی از طبقات اجتماعی است و در عین حال ما برای فهم بهتر از یک جامعه نیازمند درک طبقات اجتماعی میباشیم، زیرا طبقات اجتماعی فهم محقق را از جامعه ساده تر میسازد.
با در نظر داشت وجود نظام طبقاتی در جامعه، ما میتوانیم به تقسیم بندی افراد جامعه دست یابیم و آنها را با ویژه گی های قابل درک از هم تفکیک کنیم، به مطالعه آنها پرداخته و مسئله را دریابیم.
یکی از مکاتب مهم جامعه شناسی که در رابطه به نظام طبقاتی بحث های مفید دارد مکتب مارکسیسم است.
مارکسیسم یک نظریه اجتماعی، یک جهانبینی، یک ایدئولوژی، یک مکتب فلسفی است که توسط کارل مارکس، فیلسوف و انقلابی آلمانی در اواخر قرن نوزدهم ساخته شد. اساس مارکسیسم آن طور که در مانیفست کمونیست بیان شده است و بر این باور استوار است که تاریخ جوامع تاکنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است و در دنیای حاضر دو طبقه، بورژوازی ( سرمایه دار) و پرولتاریا ( کارگر) وجود دارند که کشاکش این دو تاریخ را رقم خواهد زد.
طبقات اجتماعی علت فاصله های اجتماعی است، زیرا تفاوت ها انسانهارا از هم دور میکند و به هر میزان این تفاوت ها بیشتر گردد فاصله اجتماعی بیشتر و ممکن معکوس آن نیز اتفاق بیوفتد.
در جامعه ما مفهوم این دو واژه عمیق درک شده است، سرمایه دار و کارگر، زیرا کثرت تفاوت ها بین این دو طبقه سبب شده است از هم بشدت متمایز باشند و قابل درک عموم مردم باشد. اما نکته قابل توجه اینجاست که پس از تحولات اخیر کشور در جامعه ما فرار طبقه سرمایه دار سبب پیدایش مشکلات غیر قابل تحمل برای طبقه کارگر شده است تاجایکه طبقه کارگر در حال دگرگون شدن به طبقه فراموش شده گان است.
برای درک مسئله طبقه کارگر را با تقسیم بندی سه طبقه یی بیان می نمائیم، زیرا سطح زندگی طبقه کارگر با همدیگر یکسان نیست، و اوج کلام ما پایین ترین طبقه جامعه است.
۱ طبقه کارگر سطح مطلوب (خوب ها)
۲ طبقه کارگر سطح روز گذران ( معمولی ها)
۳ طبقه کارگر سطح پایین ( فراموش شده گان )
این سه طبقه به ساده گی قابل تفکیک از همدیگر نیستند، زیرا به نحوی در هم تنیده شده اند و به شکلی دارای بافت اجتماعی هستند .
اما در نگاه نه چندان عمیق ولی پویا، وجه تمایز آنها را اینگونه بیان میکنیم.
طبقه اول آنهایی هستند که در وضعیت نسبتا مناسب زندگی قرار دارند و امکانات مادی و معنوی آنها تقریبا در حالت تعادل قرار دارند و از تمامی خدمات اجتماعی برخودارند. و بعضا دغدغه های برای عبور از مرز طبقه کارگر به سرمایه داری را در پیش دارند.
طبقه دوم از لحاظ مادی ومعنوی دغدغه های بیشماری دارند ولی مشکل اصلی آنها نان نیست، و از دسترسی به خدمات اجتماعی هم تا حدودی مستفید هستند. اما مشکلات ممکن در حدود ؛ شغل مناسب، رفاه، امنیت شغلی، ازدواج، مسکن مناسب، تفریح و غیره است.
طبقه سوم که پایین ترین سطح از طبقه بندی است، سطح زندگی افراد به شدت پایین بوده و از کمترین امکانات مادی و معنوی برخوردار هستند، دغدغه های اصلی این طبقه حقوق انسانی است .
کودکان خیابانی، تحصیل کرده های بیکار، کارگران محروم از خدمات، اشخاص شاغل با کمترین امتیازات شغلی، گداها، دست فروشان، جوالی ( باربر )، مهاجرین و سایر ...
تعریف ما از این طبقه اینگونه است ؛ هر انسانی که از لحاظ بهره گیری از رفاه اجتماعی و خدمات اجتماعی در پایین ترین سطح زندگی قرار داشته باشد شامل طبقه فراموش شده گان میباشد.
خدمات اجتماعی مانند ؛ امنیت، حق تحصیل، امکانات تحصیلی، امکانات صحی، شغل، جامعه عاری از تعصب و سایر موارد حقوق انسانی میباشد.
زندگی اقتصادی و رفاهی طبقه کارگر به نحوی وابسته به طبقه سرمایه دار است، رشد اقتصادی طبقه سرمایه دار در داخل جامعه تاثیر مستقیم بر سایر افراد جامعه نیز دارد.
بحران کنونی افغانستان سبب شده است تا اکثریت مردم کشور در طبقه فراموش شده گان قرار گیرند، و زنان یکی از آسیب دیده ترین قشر در میان آنها هستند. افزایش روز به روز طبقه فراموش شده گان در کشور بسیار نگران کننده است، تا جایکه ما نیازمند فراخوان روشنفکران و اهل قلم های از درون کشور خویش هستیم، بسا که جرقه ی ایجاد شود و گام های اولیه برای دگرگونی های همراه با منافع ملی در کشور برداشته شود، و در نهایت جامعه نیز در مسیر توسعه قرار بگیرد.
یک جامعه سنتی قرن بیست و یکی همانند یک گودال تنگ و تاریک در روشنایی آفتاب است، آفتابی که همه جهان را در پرتو روشنایی خود قرار داده است. عصر امروزی عصر رفاه اجتماعی است، عصر رفاه انسانی است و جوامع بشری همواره در تلاش هستند تا برای مردم جفرافیای خویش رفاه را به ارمغان بیاورند، و گامی بسوی آینده مطلوب بردارند.
راهکار حل معضلات جامعه ما نیز کاهش فاصله طبقات اجتماعی به معنای همتراز سازی طبقات و تامین رفاه اجتماعی که با تحول فکری در تمام طبقات جامعه و اقشار است، زیرا اولویت های ما باید تغییر کنند تا به نتایج مطلوب دست یابیم. نکته اساسی قابل تأمل اینجاست که فاصله اجتماعی در اوضاع بحرانی کشور نیز کمتر شده است زیرا تمام طبقات حرکت نزولی در جهت پایین ترین سطح رفاه اجتماعی را دارند.
و ما نیازمند یک جرقه یی برای تغییر جهت این حرکت از نزولی به صعودی هستیم، جرقه یی بسا قدرتمند برای تحول عظیم فکری تمام اقشار جامعه و شکستن مرز های طبقاتی که منجر به تأمین رفاه اجتماعی در سراسر کشور گردد.
خلق و پرورش ایدئولوژی مطلوب زمانبر و در عین حال دشوار است ولی یکی از راه حل های معضلات کشور است، اما این مسئله با دیوار دفاعی عقاید جامعه برخورد خواهی کرد، و زمان زیادی برای رشد ایدئولوژی نیاز خواهیم داشت.
الگو برداری از کشور های توسعه یافته و مورد بررسی قرار دادن آنها روش دیگر که مناسب برای دستیابی به چگونه گی های رسیدن به پله های ترقی است، و گزینه های مناسب زیادی برای این الگو برداری داریم.
الگو برداری از یک کشور آسیایی همانند ژاپن همچنان با دیوار دفاعی اعتقادی جامعه برخورد خواهی داشت اما مزایای این مسئله اینست تا یک گام از مرحله خلق اندیشه پیشی بگیریم و هدف مشخصی برای دستیابی به توسعه را داشته باشیم. این روش ابتدا باید از سنسور های اعتقادی جامعه بگذرد، یعنی ابتدای الگو برداری نباید در تضاد با اعتقادات جامعه باشد، و مرحله به مرحله به واسطه روشنفکران، اندیشمندان و قشر آگاه جامعه در جامعه تزریق شود. تا در مرور زمان تاثیرات منجر به کاهش فاصله طبقات اجتماعی شده و تا جایکه طبقه فراموش شده گان با طبقه سرمایه دار کمترین فاصله اجتماعی ممکن را دارا باشد.
پس نتیجه گیری مینمائیم که تغییرات درون اجتماع باید منشا داخلی داشته باشد وگرنه تغییرات مثبت نخواهی بود، و جامعه ما نیز از این امر استثنا نیست، طبقه اجتماعی فراموش شده گان نیازمند جرقه درونیست و تا زمانیکه چنین جرقه یی بوجود نیاید تحولی درکار نیست. معضلات اجتماعی که اذهان عامه را درگیر خویش نموده مارا از اندیشه ترقی بازداشته است و همین سبب شده تا همه جامعه در پایین ترین سطح از زندگی قرار داشته باشند. لازم به ذکر است که طبقه فراموش شده گان نه تنها توسط دنیا و تمام جامعه به فراموشی سپرده شده اند بلکه خوییشتن نیز خودشان را فراموش نموده اند و این بحث پیچیده گی های زیادی دارد که در این مقاله در همین اندازه به آن پرداختیم.
نویسنده ؛ مهدی ``عطایی``

بحران افغانستانمقاله دانشجوییفقر در افغانستانمهدی عطاییجامعه شناسی افغانی
دانش آموخته کارشناسی جامعه شناسی، نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید