هرمنوتیک و معرفتشناسی فقه
واقعا نمیدانم چطور نقشی را توصیف کنم که هرمنوتیک در معرفتشناسی فقه بازی کرده است. هرمنوتیک دستاورد عقل انتقادی انسان مدرن و مواجههی جلادگونه او با متن مقدس بود. رویکردی بود که لاجرم تیغ برنده و بیرحم عقلانیت بر ساختمان اعتبار ابزارهای شناخت متن مقدس، کشید. میگویم لاجرم چون غرور عقلانیت چنان حجیتی یافته بود که چارهای جز این نداشت که بر حیطهی دیانت هم بتازد و مرجعیت خود را برای انسان مدرن و بعد از آن همچنان حفظ کند. تقریبا قطع دارم که هرمنوتیک، ترسی را در متدین فکور امروز زنده کرد که نه در دنیای سنت و نه در دنیای بعد از این هرچه اسمش را بگذاریم، وجود نداشته و نخواهد داشت. از این جهت بر این باورم که باور به هرمنوتیک، دیندار امروز را به چالشی غریب و پیچیده کشیده است.
هنوز بسیاری از دینداران ما باور ندارند که هرمنوتیک در ساحت فقه نیز حلول کرده است، بهتر بگویم برخی نمی خواهند باور کنند. پذیرش این حضور، یعنی آماده شدن برای طرحی نو درانداختن در فقه و استنباط. یعنی با تمام نفَس به میدان تحقیق آمدن و آثار اهل تحقیق را در تاریخ فقه مرور کردن و خلاقانه با رویکرد حل مساله، فقه و استنباط را چاره کردن. بنابراین طبیعی است که باور به هرمنوتیک با مقاومت همراه باشد.
هرمنوتیک چالشی است در اعتبار تفسیر متون مقدس حال اینکه فقه و استنباط هرآنچه دارد از تفسیر است. پیشتر از ورود هرمنوتیک به عرصهی تفکر دینی، در اصول فقه بحثی با عنوان «خطابات مشافهین» در قوانین میرزای قمی طرح شده بود. گرچه این بحث بسیار مختصرتر از ایدهای بود که در هرمنوتیک عنوان شد و صرفا ناظر بر آیات خاصی از قرآن بود، ولی پیشفرضهای مشترکی با ایدهی هرمنوتیک داشت.
آموزههای آثار میرزای قمی برای فقهای امروز در این بحث خلاصه نمی شود. در معرفتشناسی و به خصوص نظام اعتبار ظنون میرزا دستاوردهایی برای فقه و استنباط امروز دارد. ظاهرا فقهای پس از میرزای قمی از شیخ انصاری گرفته تا مظفر ایدهی میرزا را نپذیرفتند و در رد آن استدلال آوردند. با این همه ملاحظات میرزا در این چالش پیچیده، یاریبخش است و لااقل از حیث روششناسی بحث می تواند در خروج از بنبستها به نوعی ارائه طریق کند.