مهدیه رئیس زاده
مهدیه رئیس زاده
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

یک روز عادی

امیدوارم یک روز بارونی زیبا منتظرتون باشد.

خیلی وقت بود که از یک دانشجوی ارشد معمولی،با دغدغه های عادی،تبدیل شدم به کسی که میتواند با ساخت محصولات دستساز مراقبت پوستی،حال خیلی هارو توی این شهر عوض بکند.

اولش که تصمیم گرفتم کل سرمایه ام را در این زمینه و برای آموزش خرج کنم،بزرگترین ریسک زندگی ام را انجام دادم.

کل پس اندازم

بعد از خرج شدن همه پس انداز من ماندم و یک مهارت وابسته به علم و حالا باید شروع میکردم به فروش محصولاتم.

از قبل به فکرش بودم،یک پیج اینستاگرام زدم،که محتوای علمی در رابطه با محصولات آرایشی و مراقبت پوستی داشت و همزمان،شروع کردم به کارآموزی در یک کلینیک پوست و مو،رایگان،به ازا مدارک و آموزش...

از قبل، در دانشگاه علمی کاربردی هم دوره ای با مضمون تولید محصولات مراقبت فردی،بصورت تئوری شرکت کرده بودم.

هیچوقت،پیش از این به ذهنم نمیرسید که برای ورود به بازار کار به چه ابزاری احتیاج دارم. چقدر ظاهر و برخورد و.... مهم هست،همیشه فک میکردم همین که هست،کافیست.


خداروشکر که حرف های خانواده رو رها کردم و بیخیال یک شغل اداری،وارد بازار مراقبت پوست شدم.


امروز محصولات من در میان مراجعین طرفدارهای زیادی دارد.

مهمترین دستاورد من از این کار،اعتمادی بود که بعد از این همه سال مطالعه کتاب و تئوریسین بودن،با کار عملی،به خودم پیدا کردم.

کارشناس ارشد زیست سلولی هستم و امیدوارم روزی یک ارتباط منطقی و صنعتی بین زیست و محصولات مراقبت پوست بسازم.

دل نوشته ها و دغدغه های من،یک دانشجو که کارآفرین شد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید