ویرگول
ورودثبت نام
mahdif80
mahdif80
خواندن ۲ دقیقه·۱۸ روز پیش

بیست و دومین روز زندگی در حرم

شاید بزرگ ترین شانسی که توی این شرایط آوردم گرم بودن هواست ... یادمه یکسال پیش شبها در حرم کلی آدم رو پشت در نگه میداشتن توی سرما و میگفتن باید دستور بدن تا ما در رو باز کنیم و آخرشم نفهمیدم کی باید دقیقا دستور بده...اینبار اینطور نیست .. یک نفر کنار درب نشسته و از هر کسی که میخواهد وارد زیرزمین بشه کارت ملی میگیره و دو سرباز در زیرزمین هستن و تاصبح نگهبانی میدهند.
تازه حقوقمو گرفتم . خیلی ناچیزه ولی چند تا از مشکلاتم رو حل کرد و یکی از اونها پرداخت اجاره ی عقب مانده از 3ماه پیش خوابگاه من بود و تونسستم کارت ملی ام رو بعد از 3 ماه پس بگیرم .
از امشب باید بیشتر مواظب باشم سربازی در زیرزمین حرم منو نبینه . اینبار واقعا منو میبرن پاسگاه و بعد از اونجا دانشجوی این مملکت میره غربالگری ...
چندروز پیش مراسمی در دانشگاه برگزار شد .. درست متوجه نشدم اما چیزی که من فهمیدم این بود که میخواستن در مورد جنایت های اسرائیل صحبت کنن . میخواستن محکومش کنن... چند لحظه ای که این صحنه رو دیدم خشکم زد ... شما هزینه یک خوابگاه ساده رو برای دانشگاهتون که از لازم ترین کار هاست رو نمیدین . چطور دلتون میاد دانشجوتون آواره ی کوچه و خیابون باشه و شما این هزینه هارو بکنین ؟
چطور دلتون میاد بعد از این بریز و بپاش در حیاط دانشگاه نماز بخونین ؟ چطور دلتون میاد توی روز دانشجو اینقدر چرت بهم ببافین و بگین هوای دانشجو رو دارید در حالی که تا امروز دوبار به دلیل بلا مکانی منو به پاسگاه بردن ؟ چرا بچه های فلسطین از بچه های ایرانی مهم تر شدن ؟
چرا دختر ها برای شما مهم شدن ؟ چرا اونا خوابگاه داشته باشن ؟؟
یه وقتایی به خودم میگم من چرا مرد هستم ؟وقتی که میتونستم خانم باشم و 90%کار هایی که خانم میخوان رو برای خودم کنم ! وقتی کلی خونه هست که برای نظافت فقط خانم میخوان و اسکان رایگان میدن ! وقتی حق همیشه با خانم ها بوده در دعوا ، در دانشگاه .
چرا گفتین زن زندگی آزادی ؟؟


خودکشیمذهبیدانشگاهروانشناسیاسرائیل
دیشب دردامو ریختم تو دریا نهنگا خودکشی کردن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید