چه خنده آوردند آنانکه بودن خویش را در جهان ابزار چیزی کرده اند که خود ابزار بودن آنهاست
هبوط- دکتر شریعتی
به راستی اعمالمان جه مضحک و خنده آور خواهد بود اگر چند قدمی از خود و بودنی که برای خود ساخته ایم فاصله بگیریم و از دور بدان بنگریم.
چه چندش آور خود را ابزار بوجود آوردن و بدست آوردن چیزهایی کرده ایم که قرار بود وجود آنچیز ها خود ابزاری برای بودن ما باشند؛ خود را در خدمت مادیاتی در میآوریم که اصلا بودِ آنها برای خدمت به ما بود.
زندگی، خانواده، دوستان و سلامتی خود را فدای چیزی می کنیم که آن چیز خود جز برای زندگی و خانواده و دوستان و سلامتیمان نیست.
خودمان را بردهی حلقه به گوش سیم و زر ساخته ایم درحالی که سیم و زر است که باید بردهی ما باشند
چه ساده در عنفوان جوانی و میانسالی سلامتی مان را خرج پول میکنیم در حالی که چندسال بعد باید پولها خرج سلامتیمان کنیم، سلامتیای که میدانیم شاید هیچگاه دیگر به دست نیاید.
از سعادت و سلامت خود برای پیشرفت میگذریم درحالی که پیشرفت بود که باید به سعادت و سلامت ما می انجامید
(البته پیشرفت به معنای مادی آن که در نظر همه جز فلان ماشین بنز و تویتا و خانههای چندصد متری در فلان محلههای تهران نیست)
به راستی که در قیل و قال روزمرّگی ها دچار روز،مرگی شدیم وهر روز مردیم تا زنده کنیم تجملات بیشتر را؛ تجملاتی که به راستی هرچه گرانبهاتر باشند بی ارزش تر جلوه میکنند برای کسانی که دغدغهای متفاوت دارد.
و در میان این عبث سالهایی که گذراندیم از چه گرانبها ارزشهایی گذشتیم تا بیارزش کالای گرانبهایی را به دست آوریم و اکنون پشیمان ازگذشتهی خود، اما بی هیچ تلاشی برای تغییر آینده به بودِ خود ادامه خواهیم داد.
مهدی حاتمی،
1396/01/25