استنلی کوبریک، ملقب به کوبریک فقید!
اما آیا کوبریک، فقید زاییده شده بود؟ قصد دارم نگاهی به آثار اولیه کوبریک تا رسیدن به اولین فیلم بلندش، "هراس و هوس" بیندازم. فیلمی که کوبریک کارگردانی، تصویربرداری و تدوین کرده و بعدها به شخصه به دنبال نابود کردن تمامی کپیهایش بوده است.

قبل از هراس و هوس، در کارنامه کوبریک سه مستند را میتوان یافت: 1.روز مبارزه (1951) 2.کشیش پرنده (1951) 3.دریانوردان (1953)
ویژگی مشترک این آثار داستانگو بودن آنهاست و استفاده از نریشن که تصویر، تحت هدایت آن است. عنصری که در هراس و هوس هم دیده میشود. نکته قابل توجه این است که با این آثار نمیشود به مثابه یک اثر داستانی رفتار کرد. اینها اگر با معیارهای سینمای داستانی سنجیده شوند، ممکن است خام یا ابتدایی به نظر برسند، اما در قالب مستند، ظرفیتهای خلاقانهی قابل توجهی دارند.

روز مبارزه، اولین اثر کوبریک که یک روز یک رزمی کار را روایت میکند و آنچنان داستانگوست که تا اواسط کار ابداً احساس تماشای یک مستند به شما دست نمیدهد، صرفاً زمانی این خاصیت خود را از دست میدهد که بعد از آماده کردن مخاطب و مبارز برای مسابقه، مبارزه شروع میشود و بدون هیچ دخالتی در واقعیت، چند دوربین از چند زاویه مسابقه را پوشش میدهند؛ زوایایی بعضاً خاص و غیررایج. در این مسیر به خوبی احساس کلافگی و دلشوره قبل از شروع مبارزه، و به صورت کلی روتین یک مبارز را برای مخاطب شکل میدهد.

کشیش پرنده داستان و روتین کشیشی را روایت میکند که با هواپیمایش به آبادیها سر میزند و به دیگران کمک میکند. کوبریک نه تنها به کشیش میپردازد، بلکه هواپیما را نیز تبدیل به شخصیت میکند. با کلوزآپهایی از چهره روستاییان سعی میکند سرگذشتشان را روایت کند. برخلاف مستند قبلی، بلاکینگ و طراحی حرکتی دیده میشود. فیلم با اکستریملانگ شاتی شروع میشود که میتوان مشابه آن را در شروع هراس و هوس دید. و پلان پایانی فیلم، که کشیش را رها میکند و از او دور میشود، گویی که کار او ادامه دارد و صرفاً این ما هستیم که از او فاصله میگیریم.

دریانوردان یک مستند کاملاً تبلیغاتی است، تبلیغی نیم ساعته برای انجمن دریانوردان. اما در همین اثر است که کوبریک بیش از پیش به فرم سینماییاش نزدیک و حضورش بعنوان کارگردان بیشتر حس میشود، هرچند که از همان قالبهای قبلی پیروی میکند. کوبریک با شناخت درست مخاطب هدف و نیازهایش و استفاده از عنصر داستان به خوبی میتواند مخاطب عام را با خود همراه کند و نظر جامعه هدفش را جلب کند. او به خوبی شخصیت دریانوردان را کشف کرده و به خوبی نیز به مخاطب انتقال میدهد. حرکات محور ثابت و متحرک دوربین نیز به چشم میخورند اما هنوز به پختگی و تمیزی نرسیدهاند، گاه فیلم از ریتم میافتد و خسته کننده میشود.
اما کوبریک سودای دیگری در سر دارد. این سه مستند، بهنوعی دفتر تمرینهای اولیهی کوبریکاند، تا بالاخره در 1955 کوبریک موفق میشود که اولین فیلم داستانی و بلندش را پخش کند: هراس و هوس
فیلمی که کوبریک آن را با کمترین بودجه و عوامل ممکن تولید میکند. اما خروجی کار نه برای خود کوبریک دلچسب است، نه در گیشه موفق میشود و نه در بین دوستداران سینما جایی دارد.
اما آیا این فیلم انقدر بد است؟ اگر به سوال "چه میگوید؟" و فرضیه دراماتیکش بپردازیم، جواب قطعاً منفی است؛ حرف برای گفتن دارد. اما در جواب "چگونه میگوید؟" شاید این نظر درست باشد.

فیلم داستان گروهی از سربازان و فرماندهشان را روایت میکند که هواپیمایشان پشت مرز دشمن سقوط کرده. فیلم با پلانی مشابه پلان ابتدایی کشیش پرنده شروع میشود و زمان، مکان و جنگی که داستان در آن اتفاق میافتد را نامشخص معرفی میکند، این عدم تعریف فضا، خود از دلایل عدم برقراری ارتباط مخاطب با اثر میشود، کما اینکه هواپیمای سقوط کردهای نیز دیده نمیشود، اولین نما از گروه آنها را ایستاده در میان جنگل نشان میدهد.
نقدها را که میخواندم خیلیها بر این باور بودند که فیلم صرفاً میخواهد از بین رفتن تمدن در جنگ را نشان دهد. درست است، اما معتقدم حرف فیلم در اسمش خلاصه میشود؛ هراس جنگ و نجات جان در مقابل هوس، که برای سربازی هوس دوست داشته شدن است و برای دیگری هوس افتخار و نام ماندگار؛ دو هوس ذاتی انسان: شهوت و شهرت.
اما کوبریک در بیانش کمی دچار مشکل میشود. این مطالب درست مثل مستندهای قبلی او از طریق نریشن روایت میشود، نه از طریق درام و تصویر، گویی که کوبریک فیلم را متوقف کرده و شروع به خواندن فلسفهاش میکند. هرچند در جایی مثل کلبه دشمن که به آن حمله میکنند، تصویر و تدوین آیزنشتاینی کار خود را به خوبی انجام میدهند.
شخصیتها باورپذیر نیستند و زور میزنند تا عمیق به نظر برسند. روند فیلم کمی پیچیده و غیرقابل فهم است. اما موسیقی درست و به اندازه در جای مناسب، که کاملاً در خدمت فیلم است.
به صورت کلی، کوبریک در هراس و هوس بهعنوان کارگردان، تصویربردار و تدوینگر سینوسی عمل میکند. گاه در تدوین، جا و زاویه دوربین و نماهای اینسرتی به فرم سینمایی نزدیک میشود و گاه به کل از آن فاصله میگیرد. هراس و هوس شاید فیلمی خام باشد، اما بهعنوان اولین اثر داستانی کوبریک، برای شناخت دنیای فکری او و سیر تکاملیاش، اثری درخور توجه است.
یادداشتی از: محمدمهدی کریمی